کد خبر: ۲۶۱۰۶۰
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۰ - ۱۸ تير ۱۳۹۹ - 2020July 08
تصمیم گرفتم خودم در خانه‌های مردم کار کنم تا حداقل برای پرداخت اجاره خانه دچار مشکل نشویم. وقتی برخی دوستان همسن و سال خودم را می‌دیدم که از زندگی شان خوشحال هستند و حس خوشبختی دارند، اعصابم به هم می‌ریخت
 شفاآنلاین>اجتماعی>قصد دزدی نداشتم، اما وقتی چشمم به پول‌ها و گوشی هوشمند گران قیمت افتاد، دچار وسوسه‌های شیطانی شدم و به روزگار تلخم فکر کردم، با خودم اندیشیدم اگر این‌ها را سرقت کنم.

به گزارش شفاآنلاین، زن ۴۵ ساله‌ای که به اتهام سرقت از یک منزل مسکونی دستگیر شده بود، پس از آن که به سوالات تخصصی افسران دایره تجسس کلانتری شهرک ناجای مشهد پاسخ داد، درباره سرگذشت خود نیز به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: ۲۰ سال قبل با شور و شوق خاص پای سفره عقد نشستم و با «داوود» ازدواج کردم. اگرچه همیشه دوست داشتم درس بخوانم و به موقعیت‌های اجتماعی بالا برسم، اما پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و از عهده مخارج زندگی بر نمی‌آمد. 

به همین دلیل من تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم و بعد از آن به امور خانه داری پرداختم، تا این که سرنوشت من و داوود به هم گره خورد، اما زمانی فهمیدم که همسرم مردی بی مسئولیت و معتاد است که پسرم را باردار بودم.

 او یک کارگر ساده بود و درآمدش کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌داد، از سوی دیگر هم به خاطر اعتیادش روز‌های زیادی را بیکار بود و من برای تهیه لوازم ضروری زندگی دچار مشکل می‌شدم.

بالاخره تصمیم گرفتم خودم در خانه‌های مردم کار کنم تا حداقل برای پرداخت اجاره خانه دچار مشکل نشویم. وقتی برخی دوستان همسن و سال خودم را می‌دیدم که از زندگی شان خوشحال هستند و حس خوشبختی دارند، اعصابم به هم می‌ریخت.

آن قدر حرص می‌خوردم که دچار افسردگی شدم و مجبور بودم دارو‌های اعصاب و روان مصرف کنم. وقتی می‌دیدم مانند خیلی از مادران دیگر نمی‌توانم خواسته‌های دو فرزندم را که به سن نوجوانی رسیده اند برآورده کنم، زجر می‌کشیدم تا این که وقتی مشغول نظافت در منزل زنی میان سال بودم، چشمم به بسته‌های پول و گوشی هوشمند افتاد.


یک لحظه با خودم فکر کردم با این پول‌ها دیگر نمی‌گذارم پسرم سر کار برود و هر آن چه را نیاز دارم تامین می‌کنم و با خیالی راحت فرزندانم را به مدرسه می‌فرستم. این بود که دچار وسوسه‌های شیطانی شدم و با سرقت گوشی تلفن و پول‌ها از آن خانه بیرون آمدم. اما طولی نکشید که نیرو‌های تجسس کلانتری سراغم آمدند و این گونه آبرویم نزد خانواده و اطرافیانم بر باد رفت، اما‌ای کاش...

شایان ذکر است، تحقیقات بیشتر درباره سرقت‌های احتمالی این زن با دستور سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) ادامه دارد. رکنا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: