شفاآنلاین-مرکز پـژوهشهای مـجلـس در بـررسی چالشهای اجرای قانون بودجه سال جاری، ضمن اشاره به تأثیر هدفمندسازی یارانهها بر افزایش تورم، وضعیت نقدینگی در سال جاری را انقباضی توصیف کرد و با کاهشی ارزیابی کردن رشد اقتصادی در سال جاری، از افزایش مبلغ واریزی به صندوق توسعه ملی در سال جاری خبر داد. به دلیل اثری که این موضوع بر اقتصاد خانواده دارد، گزارش پیآمده را پیش رویتان مینهیم.
به گزارش
شفا آنلاین،دفـتــر مـطــالـعــات بــرنـامـه و بـودجـه مـرکـز پژوهش های مجلس شورای
اسلامی در گزارشی به تحلیل و چالشهای اجرای قانون بودجه سال 93 پرداخت و
اعلام کرد: قانون بودجه سال 1393 در حالی در مجلس شورای اسلامی به تصویب
رسـیـد که ارقام قانون نسبت به لایحه دولت دستخوش تغییراتی شد.
منافع و مصارف عمومی در قانون نسبت به لایحه حدود 8 درصد، بودجه عمومی در
قانون نسبت به لایحه حدود 7 درصد و بودجه کل کشور در قانون نسبت به لایحه
حدود 2 درصد افزایش یافت.پیش بینی ها از ارقام بودجه در سال جاری نشان از
تحقق 80 درصدی منابع و مصارف عمومی دارند. در بین درآمدها کمترین میزان
تحقق مربوط به مالیات بر واردات کالاها و خدمات است و از میان واگذاری
دارایی های سرمایه ای انتظار بر این است که درآمدهای نفتی به طور کامل محقق
شود ولی منابع حاصل از واگذاری طرح های تملک دارایی های سرمایه ای با عدم
تحقق کامل روبرو است.در بخش واگذاری دارایی های مالی نیز امکان فروش اوراق
مشارکت و اسناد خزانه اسلامی ابهام دارد.باتوجه به پیش بینی عملکرد 1،386
هزار میلیاردی اعتبارات هزینه ای و تحقق تملک دارایی های مالی ، معادل تحقق
واگذاری دارایی های مالی پیش بینی می شود عملکرد اعتبارات تملک دارایی های
سرمایه ای حدود 224 هزار میلیارد ریال باشد که این میزان حدود نیمی از رقم
مصوب آن است.
ارزیابی های اجمالی از روند برخی متغیرهای کلان اقتصادی نشان می دهند که
عوامل بودجه ای اثرگذار بر تورم عبارتند از چگونگی وصول درآمدهای صادرات
نفت، چگونگی اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها و میزان تحقق درآمدهای حاصل
از واگذاری ها مطابق با پیش بینی های منابع عمومی (که با حدود 20 درصد عدم
تحقق) روبرو است. چنانچه این عدم تحقق از طریق کاهش مصارف (یا عدم تخصیص
اعتبار) جبران شود ، تاثیر عوامل بودجه ای بر تورم ناچیز خواهد بود، اما
اجرای قانون هدفمندی به شیوه کنونی تورم حداقل 4/4 درصدی را به تورم موجود
اضافه خواهد کرد.چنانچه منابع حاصل از درآمدهای نفتی به طور کامل محقق شود و
دولت برای جبران کسری منابع در سایر بخش ها به استفاده از ابزار ارز
تمایلی نداشته باشد ، باتوجه به تداوم شرایط رکودی کشور (و در نتیجه ثبات
تقاضا برای ارز) انتظار نمی رود نرخ ارز با جهش چشمگیری روبرو شود.علاوه بر
این با برآوردهای مقدماتی می توان پیش بینی کرد که اجرای بودجه در سال
جاری (بر مبنای ارقام مصوب) در مجموع حدود یک درصد اثر منفی بر رشد اقتصادی
داشته باشد.قانون بودجه سال 1393 با فرض صادرات یک میلیون بشکه در روز نفت
خام، 297 هزار بشکه میعانات گازی و فروش 120 هزار بشکه میعانات گازی به
پتروشیمیها و در نظر گرفتن 100 دلار بابت هر بشکه منابع نفتی را توزیع
کرده است.در سال گذشته صادرات نفت خام حدود 1.06 میلیون بشکه در روز و
صادرات میعانات گازی 240 هزار بشکه و قیمت هر بشکه 95 دلار در نظر گرفته
شده بود.سهم صندوق توسعه ملی در سال92 حدود 12.65 میلیارد دلار بود که این
سهم در سال 93 به 14.68 میلیون دلار می رسد.بند <ب> تبصره <2>
قانون بودجه سال 1392 بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را مکلف کرده است
مازاد درآمد نفت را تا مبلغ 75 هزار میلیارد ریال (حدود 3 میلیارد دلار)
برای تقویت بنیه دفاعی اختصاص دهد. این درحالی است که طبق قانون نفت و ماده
(85) قانون برنامه پنجم مازاد درآمد نفت باید به حساب ذخیره ارزی واریز
شود.حساب ذخیره ارزی برای جلوگیری از آثار نوسانات قیمت نفت بر ثبات بودجه
تشکیل شده و در شرایط تحریم اقتصادی کشور داشتن پشتوانه ثباتبخش برای
بودجه کشور ضروری است.مجلس شورای اسلامی، پس از بررسی لایحه بودجه سال 1393
تغییراتی را در قسمت واگذاری داراییهای سرمایهای اعمال کرد که از جمله
این تغییرات می توان به منابع حاصل از ارزش صادرات نفت خام که در لایحه
بودجه 758،648 میلیارد ریال بود اما در قانون به 752،903 میلیارد ریال رسید
اشاره کرد.همچنین در سال جاری با توجه به تغییرات اعمال شده در قانون
بودجه، وابستگی بودجه به نفت از 39.9 به 39 میلیارد ریال رسیده است.در این
بخش از گزارش آمده است به رغم افزایش میزان استفاده از منابع حاصل از نفت
در بودجه از رقم 29.36 به 32.19 میلیارد دلار وابستگی بودجه به نفت در
قانون بودجه سال 93 نسبت به لایحه کاهش یافته است که ناشی از افزایش رقم
بودجه عمومی توسط مجلس شورای اسلامی است.همچنین بخشی دیگر از این گزارش
آمده است: در ارزیابی عملکرد اقتصادی بودجه، مهمترین پرسشی که مطرح میشود
این است که سیاستهای بودجهای چگونه بر شاخص کلان اقتصاد کشور تاثیر
میگذارند.امر واقع این است که سیاستهای بودجهای بر تقاضای کل، توزیع
ثروت و ظرفیت تولید کالا و خدمات در اقتصاد کشور اثر دارند.در کوتاهمدت
تغییر در هزینههای دولت میتواند عامل تغییر در مقدار و الگوی تقاضا برای
کالاها و خدمات در کشور باشد.در میانمدت، بودجه دولت میتواند بر تخصیص
منابع اثر بگذارد و بازده عوامل مختلف تولید را تغییر بدهد. در همین راستا
مسیر توسعه انسانی و انباشت انواع سرمایههای مادی و طبیعی میتواند با
عنایت به روال بودجه تغییر پیدا کند. تغییر در نرخهای مالیاتی قادر است بر
ظرفیتهای تولیدی اثر بگذارد.در بلندمدت سیاستهای بودجهای می توانند در
ایجاد ثبات اقتصادی موثر باشند و اقتصاد را به سمت تعادل با اشتغال کامل
هدایت کنند. بنابراین تغییر در سیاستهای بودجهای برای اقتصاد کلان بسیار
اثرگذار است. همین موضوع سبب میشود که شناخت تاثیر بودجه بر اقتصاد کلان
در اولویت ویژه قرار بگیرد زیرا تاثیر بودجه بر اقتصاد کلان کشور، ورای
تحولات دوره بودجهای گسترده میشود. اگر به این آثارها توجه نشود، بودجه
میتواند تاثیرهای ناخوشایندی بر چرخههای اقتصادی بگذارد. تغییرات
ناخواسته در هزینههای مصرفی خانوارها یکی از تاثیرهای ناخوشایند است که
بودجه میتواند ایجاد کند.این وضعیت که کمال مطلوب است، به دلیل
محدودیتهای مختلف و از جمله فقدان شفافیت در عملکرد یا نبود تفصیل لازم در
ارقام بودجهای، قابل ردیابی نیست. با این اوصاف فقط میتوان با برآوردهای
محدود، برخی از روندهای کلان را شناسایی کرد که در ادامه این موارد بررسی
شده است.
بحث در مورد وضعیت فعلی تورم و عوامل موثر بر آن در اقتصاد ایران بسیار است
و در گزارشهای متعدد از جمله گزارش <ابعاد کلان لایحه بودجه سال
1393> به آن پرداخت شده است. لذا در اینجا تنها به چگونگی تاثیرگذاری
بودجه مصوب بر وضعیت تورم سال 1393 اکتفا میکنیم از جمله مهمترین منافذ
اثرگذاری بودجه سال جاری بر تورم میتوان به چگونگی وصول درآمدهای
صادراتی نفت، چگونگی اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها و میزان تحقق
درآمدهای حاصل از واگذاری داراییهای مالی اشاره کرد.در بودجه مصوب سال
1393 فروش روزانه حدود 1.3 میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی پیشبینی
شده است که با توجه به وضعیت فعلی صادرات نفتی و مفاد توافقنامه ژنو امکان
تحقق آن نسبتا بالاست. با این حال آنچه مبهم است میزان وصول این درآمدها
از حسابهای موجود در کشورهای واردکننده است. توافق ژنو در مجموع امکان
وصول بخش محدودی از این منابع را به صورت رسمی فراهم کرده است. در صورت عدم
تحول جدی در مسئله کاهش تحریمها یا حتی تشدید آن و عدم وصول درآمدهای
دلاری صادرات نفت، چگونگی تامین کسری منابع دولت میتواند نقش کلیدی در
وضعیت تورم داشته باشد.
در سال گذشته بخش مهمی از این کسری از طریق کاهش هزینههای جاری و عمرانی
(به خصوص عمرانی) رفع شد، اما در سال 1391 کسری منابع فوق عمدتا از دو منبع
افزایش نرخ ارز و اخذ معادل ریالی صادرات نفتی (علیرغم عدم وصول بخشی از
آن) از بانک مرکزی تامین گردید. در صورتی که در سال 1393 نیز مشکل جدی در
وصول منابع وجود داشته باشد امکان افزایش نرخ ارز و تبدیل منافع وصول نشده
به داراییهای بانک مرکزی و در نتیجه افزایش پایه پولی وجود خواهد داشت که
در این صورت شاهد افزایش نرخ تورم خواهیم بود. علاوه بر این کنترل بانک
مرکزی بر بازار ارز را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.همینطور در سال 1393
پیشبینی ایجاد درآمد حدود 310 هزار میلیارد ریالی از محل واگذاری
داراییهای مالی صورت گرفته است که در صورت تحقق، خود عاملی برای کاهش
نقدینگی و تورم خواهد بود. با این حال، اگر تجربه دو سال گذشته ملاک قضاوت
قرار گیرد عملا امکان تحقق نخواهد داشت.لذا کسری ناشی از این محل هم
میتواند بر افزایش احتمال توسل دولت به بانک مرکزی و تبعات تورمی آن
بیافزاید.از طرف دیگر تبصره <21> قانون بودجه کسب درآمد 480 هزار
میلیارد ریالی سازمان هدفمند کردن یارانهها از محل افزایش قیمت حاملهای
انرژی را پیشبینی کرده است که با توجه به اهمیت انرژی و سهم آن در
هزینههای تولید منجر به ایجاد تورم مختص خود خواهد شد. با توجه به سناریوی
اجرا شده، رشد حدود 4.4 درصدی شاخص قیمت تولیدکننده از این محل برآورده
میشود.در نهایت باید اذعان داشت که با توجه به روند کاهش تورم میانگین و
نقطه به نقطه در ماههای پایانی سال 1392 انتظار اولیه بر آن است که روند
کاهش تورم دوازده ماهه منتهی به ماههای ابتدایی سال 1393 ادامه یابد. با
این حال با توجه به اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها و افزایش نرخ
ارز ناشی از آن، قطع این روند محتمل خواهد بود و در ادامه این سال شدت تورم
به وضعیت تحقق منابع درآمدی به خصوص درآمدهای نفتی و واگذاری داراییهای
مالی بستگی خواهد داشت. در صورت عدم تحقق قابل توجه در این منابع، یا شاهد
کاهش قابل توجه در هزینهها به خصوص هزینههای عمرانی خواهیم بود که بر
عملکرد رشد اقتصادی موثر خواهد بود یا شاهد شتاب مجدد تورم در نیمه دوم سال
1393 خواهیم بود.
انتظار ثبات قابل اتکای بازار ارز در سال 1393 چندان واقعبینانه به نظر
نمیرسد. اولین شوک بازار ارز در سال 1393 را اجرای مرحله دوم هدفمند کردن
یارانهها وارد کرد که سبب افزایش حدود 10 درصدی در این نرخ شد و بانک
مرکزی در کنترل و کاهش آن به سطح قبلی تاکنون موفق نبوده است، البته در
انگیزه بانک مرکزی در کنترل این بازار و جلوگیری از افزایش نرخ ارز نیز
تردیدهایی وجود دارد.اولین بار مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان
<بررسی عوامل تعیینکننده نرخ ارز تعادلی و ریشهیابی تحولات اخیر بازار
ارز در اقتصاد ایران> که در سال 1391 و در بحبوحه تشدید تحریمهای
اقتصادی، منتشر شد، این گزارش مستندات کافی برای نقش هدفمند کردن یارانهها
در افزایش نرخ ارز ارائه کرد که مورد بیتوجهی مسئولان دولتی قرار گرفت،
اما اجرای مرحله دوم و تاثیر آن بر نرخ ارز مهر تاییدی بر نتایج آن گزارش
زد. در نتیجه لازم است که در بررسیهای مرتبط با ادامه هدفمند کردن
یارانهها در بودجههای سنواتی، نرخ ارز نیز به عنوان یک متغیر مورد تحلیل
قرار گیرد به خصوص آنکه میزان موفقیت اهداف قیمتی هدفمند کردن یارانهها
نیز خود به این نرخ بستگی دارد.علاوه بر این، بر اساس نتایج مطالعه مذکور،
متغیرهای مخارج جاری و عمرانی دولت (کسری بودجه)، میزان ذخایر ارزی بانک
مرکزی، تولید سرانه (بهرهوری) و وضعیت تراز تجاری غیرنفتی بر تعیین وضعیت
نرخ ارز موثر هستند.با توجه به عدم انتظار تحول جدی دو متغیر تولید سرانه و
تراز تجاری غیرنفتی در سال 1393 نسبت به سال قبل، وضعیت بازار ارز در
ادامه سال به میزان تحقق منابع بودجه (به خصوص درآمدهای صادراتی نفت و
واگذاری داراییهای مالی) و توان کنترل بانک مرکزی بر بازار ارز (ذخایر
ارزی بانک مرکزی) بستگی خواهد داشت. عدم تحقق قابل توجه در وصول درآمدهای
دلاری نفت از یک طرف کمبود عرضه در بازار ارز را موجب خواهد شد و از طرف
دیگر با کاهش توان کنترل بانک مرکزی، میدان را برای جولان سفتهبازان در
این بازار فراهم خواهد کرد. بدترین شرایط زمانی خواهد بود که دولت نیز
بخواهد از التهاب حاکم بر بازار ارز بخشی از کسری منابع خود را جبران کند.
چگونگی پیشرفت در مذاکرات هستهای میتواند نقش تعیینکنندهای در این
زمینه داشته باشد. به خصوص آنکه با در نظر گرفتن کنترل ضعیف بانک مرکزی بر
بازار ارز، حتی وصول خبرهای خوب یا بد در این زمینه میتواند در وضعیت
بازار ارز نقش تعیینکننده داشته باشد.با توجه به اهمیت بازار ارز و ثبات
آن در ثبات کلی اقتصاد ایران به خصوص در سالهای اخیر نقش تعیینکننده آن
در وضعیت تورمی سال 1393، به نظر میرسد که لازم است کنترل این بازار در
صدر برنامههای تثبیتی دولت قرار گیرد. واقعیت آن است که تنظیم بودجه سال
1393 کمک چندانی به این موضوع نکرده است. علاوه بر این، اتخاذ سیاست کاهش
نرخ سود بانکی در سال 1393 نیز میتواند تداعیکننده تجربه کاهش نرخ سود
بانکی در سال 1390 باشد که بانک مرکزی در نیمه دوم سال به خاطر نوسانات
ارزی مجبور به بازنگری در آن شد.در رابطه با اهمیت وضعیت بازار ارز در
شرایط تورمی سال 1393 باید ذکر کرد که اگر تورم ناشی از اجرای مرحله دوم
هدفمندی را نادیده بگیریم انتظار اولیه از وضعیت تورم در سال 1393 روند
کاهشی است و تنها عامل مورد انتظار در ادامه سال برای تغییر این مسیر
میتواند افزایش نرخ ارز باشد.بر اساس آمارهای انتشار یافته به نقل از
مسئولان کشور، نقدینگی کشور در پایان شهریورماه 1393 به مرز 5060 هزار
میلیارد ریال رسیده است. روند افزایش نقدینگی بر اساس عملکرد دولت یازدهم،
افزایش 10 درصدی در هر فصل داشته است.دلایل متعددی وجود دارد که بودجه سال
1393 ممکن است بتواند نقدینگی را در حالت انقباضی نگاه دارد. یکی از این
دلایل نیازهای مالی بودجه است که از طریق واگذاری تامین میشود و این خود
به خروج منابع از بخش پولی کمک خواهد کرد. عامل دیگر، رکود حاکم بر اقتصاد
است که فشارهای تورمی را نیز تعدیل میکند. عواملی مانند نااطمینانی نسبت
به آینده هم در افت ضریب فزاینده پولی اثر دارد.عواملی نیز وجود دارد که به
صورت تهدید برای این وضعیت عمل میکند. از جمله میتوان به افت احتمالی
درآمدهای نفتی، شرایط اقتصاد بینالملل و اجرای سیاست هدفمند کردن
یارانهها اشاره کرد. هر یک از این موارد میتواند عاملی برای افزایش
نقدینگی در اقتصاد ایران باشد.در چارچوب حسابداری ملی، بودجه عمومی کشور
میتواند هم از کانال اعتبارات هزینهای و هم از کانال اعتبارات تملک
داراییهای سرمایهای، به طور مستقیم، رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار
دهد.این تاثیرگذاری از آن جهت توجیه مییابد که بودجه عمومی ارزشافزوده
برخی از بخشهای اقتصادی و به تبع آن تولید ناخالص داخلی را تحت تاثیر قرار
میدهد. بنابراین برای شناخت تاثیر بودجه عمومی بر رشد اقتصادی لازم است
بخشهایی که ارزش افزوده آنها متاثر از بودجه عمومی است، شناسایی و میزان
آثار انتظاری آن بر هر یک از آنها برآورد شود. در نهایت، تجمیع این آثار
میتواند مبنایی برای قضاوت در خصوص آثار مستقیم بودجه عمومی بر رشد
اقتصادی باشد.اعتبارات هزینهای به طور مستقیم ارزش افزوده بخشهایی از
قبیل بخش امور عمومی و خدمات شهری، بخش آموزش دولتی و بخش بهداشت دولتی را
تحت تاثیر قرار میدهد. این بخشها با توجه به آخرین آمار موجود، حدود 6.3
درصد از تولید ناخالص داخلی به قیمتهای ثابت را تشکیل میدهند. با توجه به
اینکه اعتبارات هزینهای اصلیترین مبنای محاسبه ارزش افزوده این بخش
هاست، انتظار میرود ارزش افزوده آنها متناسب با رشد این اعتبارات رشد
داشته باشد.
مقایسه عملکرد اعتبارات هزینهای سال 1393 و پیشبینی علمکرد این اعتبارات
در سال 1393 نشان میدهد که این اعتبارات از 1190 در سال 1392 به 1386 هزار
میلیارد ریال افزایش یافته است. با فرض پذیرش تورم 25 درصدی در سال 1393 و
تبدیل این اعتبارات به قیمت ثابت، میتوان گفت که اعتبارات مذکور به
قیمتهای ثابت در سال 1393 رشدی معادل منفی 8.4 درصد خواهد داشت. بر این
اساس انتظار میرود که ارزش افزوده بخشهای دولتی در حسابهای ملی معادل
8.4 درصد در سال 1393 کاهش یابد. در این چارچوب و با توجه به سهم این بخش
ها در تولید ناخالص داخلی، مشارکت این بخش ها در رشد اقتصادی سال 1393
معادل 0.5 درصد نسبت به سال قبل کاهش خواهد یافت.اعتبار تملک داراییهای
سرمایهای نیز میتواند از کانال بخش ساختمان (به طور خاص زیربخش سایر
ساختمانها)، رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد. در حسابهای ملی، این
اعتبارات اصلیترین توضیح دهنده ارزش افزوده بخش سایر ساختمانها
(ساختمانهای غیرمسکونی) هستند. مقایسه عملکرد اعتبارات تملک داراییهای
سرمایهای سال 1392 و پیشبینی عملکرد این اعتبارات در سال 1393 بیانگر آن
است که این اعتبارات از 236 هزار میلیارد ریال در سال 1392 به 247 هزار
میلیارد ریال افزایش یافته است.با فرض تورم 25 درصدی در سال 1393، میتوان
گفت که اعتبارات مذکور به قیمتهای ثابت رشدی معادل منفی 16.3 درصد خواهد
داشت. از این رو با فرض ثابت بودن شرایط، میتوان انتظار داشت که ارزش
افزوده بخش سایر ساختمانها معادل 16.3درصد در سال 1393 در مقایسه با سال
قبل کاهش یابد. بر این اساس و با توجه به اینکه سهم این بخش در تولید
ناخالص داخلی، بر اساس آخرین سال موجود، حدود 3 درصد است، انتظار میرود
مشارکت این بخش نیز در رشد اقتصادی سال 1393 در مقایسه با سال 1392 معادل
0.5 درصد کاهش پیدا کند