شیوع کرونا بسیار گستردهتر است و ممکن است با عواقبی وخیم بر بهداشت عمومی همراه باشد. معتقدم که این امر، اهمیت زندگی اجتماعی را که برای مدتها آن را فراموش کرده بودیم، به ما یادآور میشود
شفاآنلاین>اجتماعی>سلامت>بحران شیوع کرونا اکثر کشورهای جهان را درگیر کرده است؛ به شکلی که بسیاری از فعالیتهای معمول در تمامی جهان مختل شده اند. طبق تحقیقات، افراد بسیاری به شدت از این بحران متاثر شده اند یا خواهند شد.
در این میان، مهم است بدانیم محققان اجتماعی در جهان، در خصوص بحران کرونا، پیامدهای آن و آن چه باید انجام شود، چه نظراتی دارند.
به همین منظور، در سلسله یادداشتهایی سعی کردهام نظرات برخی جامعهشناسان را در این خصوص، به فارسی باز گردانم. خواندن این متنهای کوتاه ما را با بسترهای اجتماعی کشورهای دیگر آشنا میکند و می تواند ایدههایی برای جهان پس از کرونا ارایه دهد:
پیشبینی زمانهای بحرانی بسیاری دشوار است و هر زمان که جامعهشناسان تلاش کردهاند این کار را انجام دهند، به شکست انجامیده است. معتقدم که بهترین کاری که میتوان انجام داد، نگاه به آخرین بحران و باور این موضوع است که برهههای بحرانی واقعا پیشبینیپذیر نیستند.
اگر به بحرانهای مالی سال 2008 نگاه کنیم، دو واکنش جامعهای متفاوت و در خلاف هم را شاهد بودیم: این بحرانها از یک طرف به حیاتِ مجدد پوپولیسم حزب چای در ایالات متحده منجر شد و از طرف دیگر همزمان منجر به پیدایش جنبش اعتراضی و اشغال وال استریت گردید.
نقد بزرگ در آن زمان این بود که حاکمان توجه زیادی به بانکها و شرکتهای بزرگ کردند با این فرض که این توجه میتواند از مردم عادی که در وضعیت شکنندهای قرار داشتند، مراقبت کند.
فکر میکنم که ظاهرا درسهایی از آن بحران گرفتهایم و کمکهایی که این بار انجام میشود خیلی بیشتر مستقیما به شهروندان است تا اینکه ابتدا بانکها و صنعت را رونق ببخشیم و فرض کنیم این کار قطعا فایدهای به مردم میرساند.
البته تفاوت بزرگی میان بحران 2008 و شیوع کرونا وجود دارد: شیوع کرونا بسیار گستردهتر است و ممکن است با عواقبی وخیم بر بهداشت عمومی همراه باشد. معتقدم که این امر، اهمیت زندگی اجتماعی را که برای مدتها آن را فراموش کرده بودیم، به ما یادآور میشود.
این شیوع همچنین اهمیت مراقبتهای بهداشتی جامع را نیز برجسته میکند که ما البته خوشبختانه در کانادا از آن برخورداریم اما بسیاری از کشورهایی که در حال دسته و پنجه نرم کردن با کرونا هستند، از آن بیبهرهاند.
به عنوان مثال، در ایالات متحد، بسیاری از مردم بیمه نیستند و نمیتوانند از پس مخارج درمانهای پزشکی برآیند. علاوه بر این، برنامهها و خدمات اجتماعی کافی هم وجود ندارد که مردم بتوانند بر آن تکیه کنند و بنابراین جمعیت بیشتری از مردم در خطرند. به همین دلیل، بحران کنونی اهمیت چیزهایی مثل شبکههای ایمنی اجتماعی برای افراد آسیب پذیر، دستمزد مناسب برای زندگی و مراقبت جهانی بهداشت را یادآور میشود.
کرونا و پیامدهای آن، به درستی و روشنی جنبههای منفی جریانهای پوپولیستی راستگرا را نشان میدهد، جریانی که میخواهد شبکههای اجتماعی ایمن را برچیند و از طرف دیگر ظرفیتهای دولتی برای کمکرسانی در زمان بحران را کاهش دهد.
آیا ما از این بحران به عنوان شانسی برای افزایش قاطع برخی از برنامههای اجتماعی که دولت از دستور کار خارج کرده، بهره میگیریم؟ آیا ما رابطه سالمتر با دیگر شهرها و همچنین با زندگی کاریمان برقرار میکنیم؟ یا اینکه این امکانها و فرصتها را از دست میدهیم و پس از این بحران، جامعهای خواهیم داشت که حتی ناعادلانهتر از قبل خواهد بود؟
برگرفته از کانال جامعهشناسی