شفاآنلاین-سردار مرتضی طلایی، نماینده شورای شهر تهران که قبلا در نیروی انتظامی فعالیت داشته، اکنون معتقد است نمیتوانیم کار سخت افزاری پلیس را با ابزار پلیسی در جریان یک کار فرهنگی، اعتقادی، معنوی و اخلاقی مورد اجرا و حل و فصل مسئله قرار دهیم. او اضافه میکند: این موضوع را زمانی که در نیروی انتظامی مشغول بودهام، بارها تاکید کردم. گفتوگویی کوتاه با او را درباره نقش پلیس و خانوادهها در گسترش یا کاهش حجاب در جامعه بخوانید.
به گزارش شفا آنلاین،حجاب از نظر شما چه تعریفی دارد و آیا نوع مدیریت حجاب توسط نیروی انتظامی را در جامعه درخور می دانید؟
* اولا باید اظهار تاسف بکنیم که چرا دستگاه ها مراکز مراجع و نهادها و
کسانی که مسئولیت در امر حجاب دارند به وظایف و تکالیفشان عمل نمی کنند که
در نهایت نیروی انتظامی و قوه قضائیه که آخر خط قرار دارند، مجبور شوند در
اول خط حاضر باشند این امر ناشی از کوتاهی و عدم انجام وضایف دستگاه های
متولی است. ورود نیروی انتظامی در مواقع ضرورت است در مواقعی که شرایط از
خط قرمز ها عبور می کند و خواست جامعه اقتضا می کند که پلیس وارد عمل شود.
به نظر شما صحیح است که در نگاه به حل مسئله حجاب از جبر استفاده شود؟
* نمی توانیم کار سخت افزاری پلیس را با ابزار های پلیسی در جریان یک کار
فرهنگی، اعتقادی، معنوی و اخلاقی مورد اجرا و حل و فصل مسئله قرار دهیم،
این موضوع را در زمانی که در نیروی انتظامی مشغول بوده ام، بارها تاکید
کردم که وقتی مردم کار خود را به درستی انجام دهند لزومی به حضور پلیس نیست
پلیس حافظ نظم است.
پس این نظم را در حجاب عمومی چگونه باید ایجاد کرد؟
* معتقدم پلیس نظم موجود را حفظ می کند نه اینکه نظم ایجاد بکند. نظم را
باید تولید کنندگان ایجاد کنند. امنیت را باید تولید کرد و در وهله اول
باید از خانواده شروع تا به دستگاه های متولی برسد. متاسفانه همیشه این
کوتاهی در تولید امنیت وجود داشته و در نتیجه پلیس مرغی بوده که در هم در
عزا و هم در عروسی مصرف شده است.
با این اوصاف پلیس نتوانسته است شرایط عمومی و امنیت موجود را نیز حفظ کند؟
* به تجربه من دریافتم که مردم در مقابل برخوردهای سلبی در موضوعات اینگونه
ای واکنش منفی نشان داده اند. به هر حال مردم در شرایطی که پلیس فضا را در
دست گرفته ظاهر را حفظ کرده است. مثلا اگر خانمی با بد حجابی بیرون می آمد
حالا دیگه بیرون نمی آید و در خانه ها در شبکه های تیمی حاضر می شود. به
خاطر همین است که مسایل اجتماعی خیلی عمیق و حساس است و به این راحتی نمی
توان نسبت به آن قضاوت کرد و ورود پیدا کرد و برخورد کرد.
پس معتقدید نیروی انتظامی نبایستی به این شکل به بحث حجاب ورود پیدا کند؟
* اگر چه آن زمان که پلیس بودم ورود پیدا کردم و الان هم دوستان پلیس ورود
پیدا می کنند و کماکان ضرورت است، اما صادقانه بر اساس تجربه می گویم که
عموما برخوردهای سلبی در موضوعات فرهنگی در جامعه ما همراه با واکنش منفی
روبه رو بوده و به یک نوع مقاومت منفی تبدیل شده است. ای کاش که دواتمردان و
کارگزاران و نهادهای فرهنگی و آموزشی – تربیتی به وظایف عمل می کردند.
آن تعداد از مردم که حجاب را از دولت مطالبه دارند باید این مدیریت را از چه دستگاهی بخواهند؟
* برای این مطلب مثالی را می آورم. یک روزی معلم در دوره نوجوانی، خدای دوم
ما بود. امروز چه کرده ایم که دیگر معلم ما دیده نمی شود و تراز معلم با
جایگاه امروز به شرایطی رسیده که دیگر کسی دوست ندارد معلم باشد ؟ و چه
پیامدهایی را برای جامعه داشته است؟ پیامدش این است که یک استاد، مربی و یا
معلم دو وجه دارد یک وجه آن کارکرد علمی اوست و وجه مهمتر آن کارکرد
اخلاقی و سبک زندگی، مرام، منش و شیوه زندگی اجتماعی و فردی اوست که از
معلم یا از استاد باید به دانش آموز و دانشجو منتقل شود. کمبود علمی معلم
را می توان جبران کرد اما معلمی که نتوانست آثار تربیتی بر دانش آموز خود
نداشته باشد نمی توان به هیچ وجه جبران کرد و امروز حلقه مفقوده ما این است
که در واقع عاملان تربیتی در حوزه های آموزشی، تربیتی و فرهنگی ما که باید
معلم اخلاق برای جامعه باشند، به دلایل گوناگون نقش منفی دارند