اردیبهشت سال 97 مردی در تماس با پلیس از ماجرای سرقت خانهاش در غرب تهران خبر داد ، ابتدا تیمی از ماموران برای تحقیقات به محل سرقت رفتند
شفا آنلاین>حوادث>جوان تهرانی که برای رسیدن به رویاهایش وارد باند تبهکاران شده بود پشت میله های زندان زندگی اش را بر باد رفته می بیند. زندان، خانه دوم او شده است و با یک دنیا پشیمانی خود را در باتلاقی می بیند که راه گریزی ندارد.
ورود از بالکن
به گزارش شفا آنلاین:اردیبهشت سال 97 مردی در تماس با پلیس از ماجرای سرقت خانهاش در غرب تهران خبر داد ، ابتدا تیمی از ماموران برای تحقیقات به محل سرقت رفتند.
خانهای در طبقه اول یک ساختمان پنج طبقه هدف سرقت قرار گرفته بود و با توجه به شکسته شدن قفل در بالکن مشخص شد که دزدان به شیوه بالکنروی وارد خانه شدهاند و دست به سرقت طلا و وسایل با ارزش داخل خانه زدهاند.
سرقت های سریالی
تحقیقات پلیسی برای شناسایی عامل یا عاملان این دزدی ها ادامه داشت که ماموران در جریان سرقت مشابه دیگری قرار گرفتند و در بررسیها مشخص شد دزدان پس از اطمینان از خالی بودن خانه ها به شیوه بالکن روی وارد خانه می شوند و نقشه سرقتهایشان را اجرا می کنند.
سرنخ پلیسی
تیم پلیسی در این مرحله با توجه به سریالی بودن این پرونده در گام نخست عملیات انگشت نگاری را کلید زدند و در گام بعدی به بررسی دوربین های نزدیک محل سرقت پرداختند که با چهره یکی از دزدان قدیمی و حرفهای روبه رو شدند.
از این رو ماموران ردیابیهای پلیسی را آغاز کردند و مشخص شد سیاوش که از دزدان قدیمی است و چندی قبل با گذاشتن یک سند میلیاردی از زندان آزاد شده است دوباره به سرقت هایش ادامه می دهد.
بازداشت دزد قدیمی
همین سرنخ کافی بود تا ماموران پاتوقهایی را که احتمال می دادند این سارق حرفهای به آن جا برود تحت نظر قرار دهند تا این که رد سیاوش در خانه یکی از دوستانش زده شد.
تجسس ها ادامه داشت تا این که ماموران در عملیاتی غافلگیرانه و با حضور در مخفیگاه سیاوش موفق به دستگیری این سارق سابقه دار شدند.
اعتراف سیاوش ابتدا خود را بی گناه می دانست اما وقتی در بازجویی ها در برابر تصویر دوربین مداربسته قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود.
این سارق قدیمی در اعترافاتش ادعا کرد که با آزادی از زندان با دو نفر از دوستان قدیمی اش شروع به سرقت کردند و همین اعترافات کافی بود تا میلاد و سروش طی دو عملیات همزمان پلیس دستگیر شوند.
این دو نفرکه باور نمی کردند دوست شان آنها را لو داده باشد وقتی بازداشت شدند خواستند از گناه خود شانه خالی کنند اما در مواجهه با سیاوش و شنیدن اعترافات او سر به زیر انداختند و شرکت در سرقت ها را به گردن گرفتند.
حکم زندان
با شناسایی شدن مال باختگان سرقت های این باند مخوف، دزدان درحالیکه توانسته بودند از برخی طعمه هایشان رضایت بگیرند با سپردن وثیقه آزاد شدند تا این که در دادگاه هرکدام به هشت سال زندان، ردمال و 74 ضربه شلاق محکوم شدند و به آن اعتراض کردند.با قطعی شدن این رای توسط قضات تجدید نظر استان تهران رئیس باند که دزدی قدیمی است به دادسرا احضار شد تا روانه زندان شود.
گفت و گو با سارق قدیمی
سیاوش 40 ساله ادعا میکند که هیچ کار دیگری جز دزدی بلد نیست و برای زنده ماندن و زندگی کردن مجبور به دزدی شده است.
چندبار زندان رفتی؟
نمی دانم ولی بیشتر عمرم را در زندان گذراندم.
اولین بار کی به زندان رفتی؟
20 سالم بود که وارد زندان شدم.
به چه جرمی؟
اولین بار به خاطر درگیری به زندان رفتم و همان جا با چند جوان خلافکار که در کار دزدی بودند آشنا شدم و تصمیم گرفتیم بعد از آزادی یک باند سرقت تشکیل دهیم.
چرا دزدی؟
من سواد نداشتم و یک ذهن پر از رویاهای بزرگ و یک جیب خالی داشتم که برای رسیدن به آرزوهایم به دنبال یک راه حل بودم که در زندان از هم سلولیهایم شنیدم که به شیوه دزدی می توانم خیلی زود به رویاهایم برسم.
اولین بار از کجا سرقت کردی؟
فکر کنم نخستین بار از یک خانه ویلایی سرقت کردیم که دوستانم از بالای دیوار وارد حیاط خانه شدند و بعد از باز کردن در خانه همگی وارد خانه ویلایی شدیم و دست به سرقت زدیم.
فکر نمی کردی دستگیر شوی؟
هیچ چیزی جز خوش گذرانی و زندگی لاکچری برایم مهم نبود.
خانواده ات اطلاع داشتند؟
ای بابا، بود و نبود من در خانه زیاد مهم نبود.
چطور؟
چهار خواهر و پنج برادر دارم و در یک خانه پر جمعیت زندگی می کنم بود و نبودمان زیاد به چشم نمی آید.
از زندان ترسی نداری؟
زندان دیگر خانه دوم من شده است و مشکلی با این موضوع ندارم.
ازدواج کردی؟
یک بار ازدواج کردم اما وقتی زندان رفتم همسرم مهریه اش را اجرا گذاشت و طلاق گرفتیم.
همسرت اطلاع داشت دزدی می کنی؟
مدتی بود که با پولهای دزدی در کار خرید و فروش ماشین بودم و در همان روزها بود که ازدواج کردم اما وقتی پولم را خوردند مجبور شدم دوباره دزدی کنم و همان موقع همسرم متوجه سابقه دار بودنم شد و طلاق گرفت.
از این سبک زندگی راضی هستی؟
نه، وقتی خشت اول را کج بگذارید دیوار کج می شود و دیگر نمی شود درستش کرد، زندگی من هم از روز اول بد شروع شد و دیگر نتوانستم درستش کنم به همین دلیل دیگر با این سبک زندگی کنار آمدم.
قصد نداری دست از سرقت برداری؟
هربار که به زندان می روم در آن جا توبه می کنم ولی وقتی آزاد می شوم چون به پول نیاز دارم و هیچ کار دیگری جز سرقت بلد نیستم مجبور می شوم دوباره دست به دزدی بزنم.
چرا دنبال یک حرفه نرفتی؟
کار نبود و هر جا می رفتم وقتی میفهمیدند دزد هستم دیگر کاری به من نمی دادند، به خاطر همین در همان حرفه سرقت خودم شروع به کار می کردم.
شنیدم با قرار وثیقه آزاد شدی؟
بله، به خاطر رد مال زندان بودم و از یک نفر خواستم برای من یک سند میلیاردی وثیقه بگذارد تا آزاد شوم و به دنبال پول بروم تا رضایت شاکیان پرونده ام را بگیرم به همین دلیل یکی از دوستانم یک سند میلیاردی اجاره کرد و قرار بود یک ماه به زندان بازگردم و سند را آزاد کنم اما خیلی زود پلیس متوجه سرقتهایم شد و دستگیر شدم.
پشیمانی؟
دوست داشتم به روزهای جوانی بازگردم و مسیرم را درست انتخاب کنم.
شیوه وشگرد خاصی داری؟
نه، بیشتر روی سرقت لوازم داخل خانه کار می کنم و از هر شیوه ای برای ورود به خانه ها استفاده می کنم.
چطور خانه ها را شناسایی می کنید؟
ما باندی کار می کنیم، معمولا با زنگ زدن در خانه ها و این که کسی پاسخ ندهد از نبود اهالی داخل خانه اطمینان پیدا می کنیم.
حرف آخر؟
از همه جوان ها می خواهم که به خاطر رسیدن به رویاهایشان خلاف نکنند و دنبال مسیر میان بر نباشند چون به هیچ جایی نمی رسند و همان زندگی ساده را هم از دست میدهند. پول سرقت برکت ندارد و هیچ کاری با آن نمی توان کرد.
بنا بر این گزارش، این سارق سابقه دار روانه زندان شد.
تحلیل کارشناس
طمع پول در آرزوهای رنگ باخته
دکتر قربانعلی ابراهیمی جامعه شناس و استاد دانشگاه
برخی به دلیل آرزوهای برباد رفته شان مرتکب جرایمی می شوند که انگ مجرم برای همیشه بر پیشانی شان زده می شود و زندگی خود را در این راه برای رسیدن به اهداف غیرمنطقی تباه می کنند. منفعت طلبی و طمع ورزی برخی جوانان انگیزه ای میشود برای ارتکاب جرم و بزهکاری زیرا این دسته از جوانان به جای تلاش و کوشش ترجیح می دهند راه های غیرقانونی را که منتهی به خلاف میشود انتخاب کنند.
اغلب این جوانان سعی دارند از راه هایی به آرزوها و اهداف خود برسند که کمترین هزینه را برای شان در بر داشته باشد و با ریسکی که انجام می دهند می خواهند به بهترین نتایج دست پیدا کنند این افراد در جامعه در مسیر باطل قرار می گیرند و به خاطر راه غیرمنطقی که در پیش گرفته اند جزو مجرمان به شمار می روند.
البته از نگاه دیگر می توان این پدیده را این گونه تحلیل کرد که الگوبرداری از برخی مجرمان بزرگ در جامعه برای این افراد راهی است تا در یک شب به تمام آرزوهای خود برسند و ثروت هنگفتی به دست بیاورند.
آن ها وقتی برخی مجرمان را که ثروت زیادی دارند الگوی رفتاری خود قرار می دهند و می بینند که در جامعه به همه اهداف خود رسیده اند بدون این که جامعه نظارتی بر رفتار زشت شان داشته باشد این افراد را از طریق یادگیری، الگوی رفتاری خود قرار می دهند و به تقلید از رفتارهای پلید آن ها می پردازند.این افراد می خواهند با رابطه، مافیا و باندبازی به جایی برسند که بدون زحمت به همه رویاهای شان دست پیدا کنند.
یادگیری اجتماعی پدیده ای است که برخی جوانان برای خلافکاری های خود از آن استفاده می کنند و به جای پیروی و تبعیت از راه قانونی، منطق و عقل ، تلاش می کنند تا با زیاده خواهی و طمع ورزی به اهداف شوم خود برسند. این جوانان و نوجوانان اغلب در خانواده های فقیر رشد کرده اند و به خاطر عقده های دوران کودکی همه چیز را پول می بینند و مادیات برای آن ها در اولویت است. در این افراد معنویات، امانت داری و صداقت رنگ باخته و عقده های درون خانواده و فشارهای اقتصادی تحمیل شده آن ها را به جاه طلبی و قدرت طلبی کشانده است.خراسان