کد خبر: ۲۴۱۹۴۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - 2019September 16
داستان درآمدهای کلانی که از راه دعانویسی، فالگیری و کف بینی راهی جیب شیادان می شود، داستان تازه ای نیست، محدود به یک منطقه یا سرزمین، یا یک برهه تاریخی هم نیست.
شفا آنلاین>اجتماعی>برخی می گویند جهان سوم جایی است که دعانویس بیشتر از برنامه‌نویس درآمد دارد. داستان درآمدهای کلانی که از راه دعانویسی،<Invitation> فالگیری و کف بینی راهی جیب شیادان می شود، داستان تازه ای نیست، محدود به یک منطقه یا سرزمین، یا یک برهه تاریخی هم نیست.


به گزارش شفا آنلاین:اینگونه افراد همیشه در همه دوران ها در هیات فالگیر، دعانویس یا حتی جادوگر و ... اطراف آدم ها بوده اند و از ناتوانی، سردرگمی و ترس آنها در مقابل مشکلات، کلاه های بزرگی برای خود دوخته اند.

به یکی از فعالان این صنف! که همیشه بازار داغی هم دارند، سری می زنم، مراجعانش بسیار به توانایی اش در حل مشکلات عقیده دارند و او را به اطرافیان معرفی می کنند.

آدرس خانه اش را گرفتم. تاکید کردند که فقط یکشنبه و سه‌شنبه ساعت سه تا پنج به خانه اش برو. اگر دیرتر برسی نوبتت دیر می‌شود و باید ساعت‌ها منتظر بمانی.

ساعت 3.5 رسیدم. زنگ را زدم خانمی جواب داد، گفتم با سید کار دارم (او را سید صدا می زنند) . در را باز کرد و گفت در حیاط منتظر بمانم، هیچکس در حیاط نبود، فکر می کردم تنها کسی هستم که در انتظار دیدار اوست .

پس از چند دقیقه ای تحمل گرما درب راهرو را باز کردم تا در خنکای داخل منزل منتظر بمانم، اما در لحظه ورود با جمع کثیری از زنانی مواجه شدم که در انتظار نوبت بودند. راهرو و روی پله‌ها تا زیر زمین و پشت در اتاقش پر آدم بود و به گمانم باید حداقل سه ساعت منتظر می‌ماندم تا نوبتم بشود.

در خانه دعانویس ...

به محض ورود به راهرو خانمی که روی پله‌های زیرزمین در نوبت نشسته می پرسد "مهسا شما را فرستاده؟" کسی به اسم مهسا را نمی شناسم، گویی مهسا فال قهوه می‌گیرد و در مواردی سید را به مشتریانش معرفی می‌کند.

همهمه شدید در محیط کوچک زیرزمین پیچیده، مراجعان که عموما زنان در سنین مختلف هستند، گرفتاری هایشان از شوهر، فرزند، دیگری کار و پول و ... را برای دیگری تعریف می‌کنند و نکته جالب اینکه به محض ورود یک غریبه همه صورت خود را مخفی می‌کنند که مبادا فردی آشنا آنها را ببیند.

صحبت دو خانم میانسال را قطع می کنم و در مورد اطمینان آنها به کار سید پرس‌و‌جو می کنم یکی از آنها می گوید با دعاهای سید، دخترم بعد از 10 سال بچه‌ دار شده و امروز برای تشکر پیش او آمده‌ایم.

هر کس از مشکلی صحبت می‌کند و همه می خواهند با شنیدن تجربیات دیگران از کیفیت کار سید اطمینان حاصل کنند. یکی می‌گوید پسرش کار نمی‌کرده و با دعای سید سر به راه شده، دیگری می‌گفت دخترم بچه‌دار نمی‌شده و دعای سید باعث شده دخترم مادر شود. باقی زنان حاضر نیز از دعای فرزندآوری سید تعریف کردند و گفتند اگر طبق دستورات انجام دهی و در کار سید شک نداشته باشی حتما نتیجه خواهی گرفت.

خانمی که برای بچه‌دار شدن به سراغ سید آمده می گوید به او گفته شده باید "دستور عسل" را انجام دهد تا دو ماه دیگر حتما نتیجه بگیرد.

سید برای بچه دار شدن 6 میلیون تومان هزینه می‌گیرد و حاضران معتقدند که کارش قطعا جواب مثبت دارد و سید خودش آنقدر به کارش اطمینان دارد که می‌گوید به محض بارداری 2 میلیون، بعد از بارداری و در ماه چهارم 2 میلیون و پس از فارغ شدن مادر نیز دو میلیون هزینه می‌گیرد و در نهایت یک میلیون را به کودک برگردانده و در واقع به او هدیه می‌دهد.

در گوشه دیگری دختری خجالت‌زده نشسته و صحبت‌های دیگران را گوش می‌دهد، دلیل مراجعه او به این خانه را می پرسم، می گوید: برای برگرداندن همسرم که برای ازدواج مجدد به شهر دیگری رفته آمده‌ام؛ می گوید یک مرحله 40 روزه دعا را انجام داده و برای دریافت ادامه دستورات آمده است و با لبخندی به نشانه رضایت، از نتیجه مثبت دعای سید تعریف می کند.

گویا همه افراد حاضر در اینجا به سید اعتماد کامل دارند.

نکته جالب اینجاست که دستورالعمل هایی که اینجا دریافت می کنی را باید شب چهارشنبه یا شب پنج شنبه انجام دهی ولاغیر. در اکثر دستورات العمل ها باید هنگام اذان صبح دعا یا طلسم را در ظرف مسی بر پشت بام بگذاری و صبح هنگام برداری. البته برخی خانم‌ها از اینکه هنگام اذان صبح به پشت بام بروند و همسرشان با اینکار متوجه مراجعه آنها به دعانویس شود، ترس عجیبی دارند، ولی گویا سید گفته چاره‌ای نیست و باید کار را دقیق و درست انجام دهید.

هزینه هایی که برای اینگونه امور باید پرداخت شود، کم نیست، دختر جوانی می گوید که قرار است برای دریافت طلسم بخت گشایی یک میلیون و 200 هزار تومان بپردازد. گوشه‌ای دیگر مادری نشسته و از پرخاشگری فرزند پسرش صحبت می‌کند و می‌گوید "پسرم اصرار به ترک خانه دارد، من جز این پسر فرزند دیگری ندارم و نمی‌توانم دوری او را تحمل کنم، با تعریف‌هایی که از سید شنیدم به سراغ او آمدم و مطمئنم که نتیجه می‌گیرم". در همین حین مادری که برای درمان بیقراری فرزند پنج ساله‌اش به این خانه آمده با یک بطری آب(که احتمالا دعایی بر آن خوانده شده) از خانه سید خارج می شود.

رفته رفته تعداد نفرات افزایش پیدا می‌کند و نفرات زیادی به نوبت اضافه می‌شوند و به نظر می رسد که به گمان سید، همه آنها بدون استثنا در زندگیشان طلسم و جادویی دارند که باید باطل شود.

بر اساس این گزارش، افراد سودجو همواره در قالب دعانویس با ادعای ارتباط با عالم پنهان یا ارتباط با ماوراء و اجنه از احساسات مردم سوءاستفاده کرده و جیب خود را از اموال مردم انباشته کرده اند. در دنیای امروز نیز انسانها تحت تاثیر چنین ادعاهایی، در حالی از جیب خود برای پرکردن جیب رمال ها و دعانویس‌ها هزینه می کنند که شاید این پول بخش مهمی از مایحتاج روزمره آنها را تشکیل می‌دهد و اوضاع وقتی نگران کننده تر می شود که افراد تحصیلکرده که سرمایه های زیادی صرف تربیت آنها شده و افراد نخبه که سرمایه های کشور محسوب می شوند را نیز در میان مشتری ها می بینی مثل دختری که دریافت مدال طلای المپیاد ریاضی را در کارنامه تحصیلی اش دارد و برای نجات زندگی مشترکش به این خانه پناه آورده است.

"ویزیت" هر یک از مراجعان حدودا 10 دقیقه ای وقت می برد و اکثرا با چهره خندان بیرون می‌آیند و برخی هم با جمله "برایم دعا کنید" خانه را ترک می‌کنند.

بعضی ها برای چندمین بار است که به این خانه می‌آیند از یکی پرسیدم وقتی جواب نمی‌گیری، چرا هر روز اینجایی گفت "هر رزو که نمیام هفته‌ای یکبار میام، بخدا گرفتارم انقدر میام تا مشکلم حل شه. دخترم خواستگار نداره، پسرم بیکاره و شوهرم زن دوم گرفته نمی‌دانم برای کدوم مشکلم باید دست به دامن سید بشم !

متاسفانه کم نیستند کسانی که مشکلات اجتماعی و خانوادگی و ... را با هزینه کردن برای دعانویس و رمال برطرف کنند و گاها خطراتی را به جان می‌خرند. برای مثال خانمی که برای بستن زبان شوهر بد زبانش سراغ سید آمده و اگر شوهرش متوجه خروج وی از منزل شود ممکن است کارش به طلاق هم کشیده شود؛ در واقع به نوعی می‌توان گفت دریافت این خدمات! در برخی موارد می‌تواند تبعات اجتماعی نیز برای مردم به دنبال داشته باشد.

بالاخره نوبتم فرا می رسد، پس از ورود به اتاق با حرکت چشمان سید به گوشه‌ای هدایت می شوم. اینجا یک اتاق کوچک است، با یک کوزه آب و مقداری کاغذ و یک دفتر و ... .

به محض ورود، کارم را می پرسد؟ می گویم "سر کتاب" می‌خواهم. می گوید: هر اسمی که برای سر کتاب بگویی 20 هزار تومان هزینه دارد، قبول می کنم .

نام و نام مادرم را می پرسد و اسمم را به حروف ابجد روی کاغذ می نویسد. کتاب قطوری را بر می‌دارد و به سرعت کلماتی را که به نظر می رسد ذکر باشد تکرار می کند. می گوید بختت بسته شده و هرچه نگاه می‌کنم هیچ راه بازی وجود ندارد، زندگی ات طلسم شده است، می‌توانم بختت را باز کنم و اگر بخواهی برایت دعا بنویسم و تذکر می دهد که تا زمانی که بختت باز نشود ازدواج نمی‌کنی. می گوید اگر کسی را دوست داری می‌توانم دعایی بنویسم و تو را بدون هیچ مشکلی سر سفره عقد بنشانم، در صورتی که نتیجه نگرفتی هزینه ای که پرداخت کرده ای را به تو بازمی گردانم.

پول را می پردازم و از خانه ای که از دغدغه های کوچک و بزرگ زنان نگران پر شده خارج می شوم، اینجا گویی کندوی آسیب ها و مشکلات اجتماعی است.

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی

در راه خروج از خانه دو دختر جوان را در حیاط خانه می بینم، از آنها می پرسم که آیا تاکنون پیش دعانویس آمده اند. یکی از آنها که گویی برای همراهی دیگری آمده می گوید: این بندگان خدا اگر دعاهایشان کارساز بود برای زندگی خودشان کاری می‌کردند، دوست من چند بار دعا گرفته اما هیچ گشایشی در کارش پیدا نشده و اینکه مدام اینجا می‌آید بخاطر این است که مغز او را شستشو داده‌اند و می‌خواهند پول به جیب بزنند، آدم‌های زودباور مثل دوست من زیادند وگرنه به قول معروف "کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی"

اینکه باورها و اعتقادات مردم چگونه به این سمت سوق پیدا می کند، سوالی است که همواره تازگی دارد. آنها بدون در نظر گرفتن تبعات کارشان هزینه دعانویس و رمال را می پردازند و دعانویس ها که اکثرا افرادی متقلب و سودجو هستند بسته به تعداد مراجعان و توانشان در قانع کردن مشتری ها روزانه درآمدهای میلیونی به جیب می زنند و گاها دلایل و شرایطی پیش روی فرد می‌گذارند که اگر فرد نتیجه مثبت از دعا و طلسم نگرفت، خودش مقصر عدم موفقیت دعا شناخته شود.

ترجیح توهم به واقعیت

شخصی خاطره‌ای از یک دعانویس گفت که برای اینکه مشتری هایش به قدرت او ایمان بیاورند طلسم هایش را آغشته به سم می کرده و به خورد حیوانات می‌داده و پس از تلف شدن حیوان، علت مرگ او را قوی بودن طلسمش عنوان می‌کرده است و گروهی از افراد که توهم را به واقعیت ترجیح می دهند طعمه های خوبی برای اینگونه افراد هستند.

 اینکه مشکلات مردم زیاد است و در هر دوران بسته به شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور افراد با مسائل بسیاری دست و پنجه نرم می کنند بر کسی پوشیده نیست، اما سوال اینجاست که چه شده که مردم دعانویسان را حلال مشکلات خود می دانند و حاضرند از چندهزار تومان تا چند میلیون تومان در این خانه ها هزینه کنند و بازار را برای شیادان و کلاهبرداران داغ کنند.

گرایشات خرافی در دوران‌هایی پر تنش افزایش می یابند

دکتر میرزایی استاد تاریخ دانشگاه اراک درباره ریشه تاریخی گرایش به خرافات می گوید: گرایش مردم به خرافات از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته، از زمان اولین تلاش‌های بشر برای شناخت محیط اطرافش و پاسخ به سوالاتش درباره آفرینش. از آنجا که انسان‌ها برای اشیا و گیاهان روح قائل بودند، شروع به ساخت پیکره های مینایتوری همچون گردن بند، مچ بند و بازوبند از آنها کرده و این طلسم ها را با خود حمل می کردند تا ارواح ایشان از آنها مراقبت کند.

وی افزود: در دوران ساسانی خرافات در دوره زرتشت زیاد شد. باستان شناسان مهره‌های زیادی در مکان‌های مختلف ایران از جمله تخت سلیمان و قلعه ابونصر یافته‌اند که بر روی اکثر اینها اشکال جانوری وجود داشته و حدس زده می شود این مهره‌ها طلسم‌هایی بوده‌اند برای کمک خواهی از نیروهای متافیزیکی.

میرزایی گفت: موبدان مدعی ارتباط با ایزدان و حتی رفتن به جهان دیگر بودند. دو نمونه مشهور یکی سنگ نوشته "کرتیر" است که موبدی به این نام در سنگ نوشته ذکر می کند به جهان دیگر رفته و ایزدان به ملاقاتش آمده‌اند، هم بهشت را دیده و هم جهنم را(یک نمونه باستانی از کمدی الهی دانته) و نمونه دیگر ارداویراف نامه است که رویات می کند که طی مراسماتی روح ارداویراف به جهان دیگر رفته و آنچه را که دیده است با جزئیات بیان می کند. اینگونه نتیجه می گرفته‌اند هر آنچه که می کنند مبتنی است بر انعکاس آن جهانی.

به گفته وی، در دوران پس از اسلام نیز مردم در قرونی گرایش بسیاری به طلسم و جادو داشته‌اند. به طور کلی گرایشات خرافی در دوران‌هایی زیاد می شوند که پر تنش باشند و اضطراب اجتماعی در حداکثر میزان خود باشد. تمامی بررسی‌ها نشان می دهد که خرافه پرستی در دوران آرامش و ارج نهادن علم، مثلا عصر عضدالدوله دیلمی، بسیار کمتر از دوران‌های خفقان و پرتنشی مثل عصر ایلخانیان و دوران حمله مغول بوده است.

"خرافه" ربط‌ بی ربطی است

رئیس اتاق روانشناسی استان مرکزی و مدرس دانشگاه نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: مردم زمانی به سمت خرافات می روند که نهادهای رسمی اجتماعی کارکردهای خود را از دست بدهند. مردم وقتی از نهادهای اجتماعی مایوس می شوند و خدمات این نهادها را کافی نمی بینند، قدم به سمت دعا نویسان برمی دارند. انسان زمانی که فکر کند نمی تواند از راه عادی و معمول به هدف خود برسد، سمت دعا و دعانویس می رود.

عبدی بیان کرد: گاهی رسانه‌ها و فیلم‌ها خرافات را ترویج می‌دهند. نمایش صحنه‌هایی که شخصیت یک فیلم در لحظه متحول می شود یکی از اشتباهات رایج صدا و سیماست که می تواند گرایش به خرافات را افزایش دهد. همچنین برخی سریال‌ها خصوصا سریال‌های ماه مبارک رمضان نیز عوامل متافیزیکی را به گونه‌ای نشان می دهند که ممکن است به رواج خرافات بینجامد.

وی افزود: عامل بعدی کمبود اطلاعات جامعه است. خرافه، ربط‌های بی ربطی است که جوامع برای خود می‌سازند. ربط یک اتفاق با اتفاقی دیگر. مثلا ربط بین آب ریختن پشت سر مسافر و برگشتن او از سفر. یا برخورد جارو به لباس و بیمار شدن. تمام این ربط های بی ربط خرافات محسوب می شوند.

رئیس اتاق روانشناسی استان مرکزی گفت: پنج شش سال پیش یک شهاب سنگ در روسیه به زمین خورد و عده‌ای آسیب دیدند. اگر این اتفاق در قرون پیش یا همین امروز در جنگل‌های آمازون رخ داده بود، احتمالا مردم برخورد این شهاب سنگ را نشانه خشم خدایان می‌دانستند و شروع به چاره اندیشی برای فرونشاندن خشم خدایان می‌کردند. بنابراین هرچه اندیشه ورزی و سطح دانش در یک جامعه کمتر باشد احتمال گرایش به خرافات نیز بیشتر می‌شود.

عبدی اضافه کرد: اینکه افراد تحصیل کرده هم به خرافات گرایش پیدا می‌کنند، نفی این نکته نیست. زیرا چنین افرادی ممکن است باسواد باشند ولی در این زمینه آگاهی نداشته باشند، مدرک نشانه آگاهی نیست. این افراد مطالعه جامع و کاملی ندارند و گذشته از آن، سبک زندگی والدین خود را ادامه می‌دهند. خیلی اوقات والدین این خرافات را قبول دارند و فرزندان نیز سبک زندگی والدین را دنبال می‌کنند.

وی تاکید کرد: گاهی ذهن ما خرافات را می‌سازد. یک نفر می گفت هر بار ماشین را کارواش بردم باران بارید، در چنین شرایطی راه حلی که ما پیشنهاد می‌دهیم تیک زدن است. از چنین فردی می خواهیم هربار که ماشینش را کارواش برد، یادداشت کند و اگر باران بارید تیک بزند. پس از 10 مرتبه ببیند در چه درصدی از این مراتب پس از کارواش بردن ماشین، باران باریده است. این چنین ربط های بی ربطی در سطح آگاهی کم جامعه پایدار می مانند. در واقع آدم ها به خرافات متوسل می شوند تا برای خود سپر ذهنی ایجاد کنند.

رئیس اتاق روانشناسی استان مرکزی خاطرنشان کرد: جای گله دارد که صدا و سیما دارم افرادی با تحصیلات پایین را به عنوان دکتر روانشناس در برنامه های خود به مردم متصل می کند. رسانه‌ها بویژه صداوسیما باید روی این مسئله کار کنند و تلویزیون فیلم‌هایی که رگه‌هایی از خرافه دارند را نمایش ندهد.

عبدی بیان کرد: مسائل دینی خرافه نیستند، خرافه، ربط های بی ربط است و دستاویزی است برای اینکه افراد امید پیدا کنند که بدون تلاش به هرچه می خواهند برسند. نهادهای اجتماعی باید کارکرد خود را در این رابطه افزایش دهند تا مردم باور کنند با تلاش خود و از راه‌های عادی باید به هدف شان برسند.

متاسفانه دعانویسی جرم عمومی نیست

وی ادامه داد: در حال حاضر در ایران دعانویسی جرم عمومی نیست و قانون تنها در صورت وجود شاکی خصوصی وارد عمل می شود. مجلس باید قانون را تغییر دهد. مسائلی مثل دعانویسی و رمالی را باید جرم عمومی تلقی کرد تا ضابط قضایی بتواند بدون وجود شاکی خصوصی به موضوع ورود پیدا کرده و دعانویس کلاهبردار را بازداشت کند، ممکن است خیلی از افرادی که از این حوزه ضربه خورده اند به جهت حفظ آبرو شکایت نکنند.

رئیس اتاق روانشناسی استان مرکزی افزود: دعانویس اگر واقعا چشم برزخی داشت، گنج های مدفون زیر زمین را پیدا می کرد تا دیگر محتاج امرار معاش از طریق دعانویسی نباشد.

عبدی تصریح کرد: دعانویسان معمولا از اخباری در خصوص فرد استفاده می کنند که کم و بیش برای همه افراد صحیح باشد. مثلا می‌گویند منتظر خبری هستی، خب تقریبا همه مردم هر روز منتظر خبری هستند. یا می‌گویند دغدغه‌ای داری، خب همه مردم بالاخره یک دغدغه‌ای دارند، یا مثلا می‌گویند شما کمی زودرنج هستید که برای اکثریت مردم درست است. همچنین پیش بینی هایی می‌کنند که همواره درست باشد و افراد باز هم سراغ ایشان بیایند. پیش بینی هایی مثل اینکه بگویند شخصی در زندگی تو خواهد آمد، تقریبا همیشه درست از آب در می‌آید. آنها مشکلات عمومی را بیان می‌کنند که همیشه درست باشد.

وی اظهار کرد: گاهی نشانه‌های خارجی هم بیان می‌کنند. دلیل درست بودن این نشانه‌های خارجی این است که حافظه خود به خود جاهای خالی ذهن را پر می‌کند. اینها زائیده ذهن خود افراد است و آنچه که در ناخودآگاه دارند را با گفته دعانویس مخلوط می‌کنند و ذهن ایشان هم این مسئله را باور می‌کند، در واقع نوعی تلقین رخ می دهد.

برای مثال یک خانم میانسال که به دلیل فرار پسر سربازش از سربازی به دعانویس مراجعه کرده بوده و پسرش روز دوشنبه دو هفته بعد به خانه بازگشته می گوید دعانویس به او وعده داده که دوشنبه دو هفته آینده پسر شما به پادگان بازخواهد گشت".

در چنین موردی در واقع ذهن این خانم جای خالی را پر کرده است، دعانویس به او گفته پسرش طی هفته‌های آینده به پادگان بازخواهد گشت ولی ذهن این خانم پس از بازگشت پسرش در روز دوشنبه، لفظ روز دوشنبه را وارد حرف‌های دعانویس کرده و ذهن او این تلقین را باور کرده است.

عبدی افزود: از طرفی سن گرایش به خرافات نیز کاهش پیدا کرده و متولدین دهه 70 به تعداد زیاد در میان مراجعین به دعانویسان دیده می شوند. بخش اعظمی از این امر به دلیل شرایط پرتنش اجتماعی و محیط پراضطرابی است که آنان در آن رشد یافته‌اند. هرچه شرایط اجتماعی پرتنش‌تر باشد، گرایش به خرافات نیز افزایش پیدا می کند.

 به نظر می رسد، تنها موتور محرکه ای که افراد را به سمت دعا و سحر و جادو می برد، احساس بیچارگی، ناتوانی و عجز در برابر مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است؛ مشکلاتی که یا از هیچیک از راهکارهای معقول موجود در جامعه رفع نشده اند، یا فرد به دلیل حس مفرط ناچاری ناشی از برخورد با موانع گوناگون در اطرافش که عموما ریشه فیزیکی دارند، به نیروهای متافیزیکی پناه برده و گاه در این مسیر از چاله به چاه های بزرگی سقوط می کند.
آفتاب‌‌نیوز :
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: