بحرانها متفاوت است، اما از بین 44 تا 47 بحران دنیا، ما 31بحران را در کشورمان تجربه میکنیم. بحرانهایی نظیر سیلاب، زمین لرزش، (زلزله)، زمین لغزش (رانش)، فرونشست، گرد و غبار، آلودگی هوا
شفاآنلاین>
اجتماعی>
تهران در چند روز گذشته با طوفان های پی در پی مواجه شده است، و همین مسأله نشان می دهد که پایتخت را حوادث طبیعی تهدید می کند.
به گزارش
شفاآنلاین، البته طوفان با سرعت 70 کیلومتر بر ساعت همراه با گرد و غبار پس از بارشهای سیلآسای فروردین ماه، نشان داد که دوره بحرانهای نو در پایتخت آغاز شده است. حالا دیگر نه تنها زلزله <
Earthquake>که طوفان و سیل هم به نگرانیهای پایتختنشینها برای روبهرو شدن با فجایع طبیعی اضافه شده است.
با این همه اداره این چند ماه شهر تهران با کمترین تلفات، خسارات و آسیبها نشان داد که ظاهراً تهران از این نظر یک سرو گردن جلوتر از سایر استانهاست. اما آیا این وضعیت حاصل آمادگی و کنترل بموقع اوضاع و مهار بحرانهاست؟ «منصور درجاتی»، سرپرست اداره کل مدیریت بحران استانداری تهران به این سؤال پاسخ میدهد؛
بزرگترین بحرانی که این روزها تهران را تهدید میکند چیست؟
بحرانها متفاوت است، اما از بین 44 تا 47 بحران دنیا، ما 31بحران را در کشورمان تجربه میکنیم. بحرانهایی نظیر سیلاب، زمین لرزش، (زلزله)، زمین لغزش (رانش)، فرونشست، گرد و غبار، آلودگی هوا.
کدام جدی و قابل تأملتر است؟
قطعاً زلزله و بعد هم سیل.
الان وضعیت سولههای تهران چگونه است؟ ظاهراً خبری از سرو صداهای گذشته نیست، آیا سولههای تهران آمادگی مناسبی دارند؟
شهرداری تهران در 22 منطقه، سازمان پیشگیری و مدیریت بحران، سوله و انبار دارد. هرکدام نیز در پهنههای خود دارای پارکهای روبازی هستند که برای اسکان موقت پیشبینی شدهاند. در واقع هر منطقه بنا به اقتضائاتش، عرصههای چند منظورهای را در نظر گرفته که شامل بیمارستان صحرایی، اسکان موقت، باند هلیکوپتر و غیره میشود. این نقاط با سطح دسترسی بالا و آسان
تعبیه شده است. وظیفه ما نظارت و اختصاص اعتبار است. اگرچه علاوه بر سولههای شهرداری، 10 سوله مجزا هم در شهر تهران دایر کردهایم. اما وقتی از لغت چندمنظوره استفاده میکنیم، یعنی این سولهها باید گوشبهزنگ و آماده باشند. نه اینکه درهای خودشان را ببندند و تا زمان بحران بلااستفاده بمانند.
خب در شرایط بحران چگونه میشود تغییر وضعیت داد وقتی مثلاً یک برنامه تلویزیونی درحال اجراست؟
این چند منظوره بودن به معنای تغییر وضعیت سریع و آسان است، نه اینکه سازهای ساخته شود یا عارضهای ایجاد شده باشد. ما حتی پارکهای چندمنظوره هم در تهران داریم که در شرایط عادی، کاربری تفرجگاهی دارند.
نگرانی از زلزله تهران تا چه حد منطقی است؟ آیا تهران توان رویارویی با یک زلزله بزرگ را دارد؟ آنچه که از زبان کارشناسان زلزله و حتی مردم عادی مطرح میشود، بسیار نگران کننده است.
آنچه که موجب میشود ما از زلزله تهران بترسیم، خود زلزله نیست، بلکه توزیع جمعیتی پایتخت است.
الان 17.5 درصد از جمعیت کل کشور در استان تهران ساکنند، در شهری مثل تهران هم 8 میلیون و 700 هزار نفر سکونت دارند. میزان ساخت وساز، تراکم بین سازهها، خطوط ارتباطی، شریانهای حیاطی، معابر و خیابانها، همه و همه بر نگرانیها اضافه میکند.
آیا روزی که زلزله بیاید تهران در فاضلاب غرق میشود؟
ما از نظر فاضلاب در تهران مشکل داریم، اما نه اینگونه که تهران در فاضلاب غرق شود، این حرفها، علمی و منطقی نیست. شهری که در زیر زمین چند خط مترو دارد، چطور میتواند در فاضلاب غرق شود، این حرفها غیر رسمی و شایعه است.
البته تهران دو گسل شمالی- جنوبی و شرقی و غربی دارد که خطر محسوب میشود. یا خطر سیل بههرحال از بالادست تهران را تهدید میکند، اما این مخاطرات، احتمالی است و قرار نیست آرامش و آسایش مردم را بگیرد.
ضمن آنکه ما در نقاطی که اصولی و فنی ساختوساز و علمی و حساب شده خیابانکشی کردهایم، خطر را کاهش دادهایم. اگرچه همچنان بافت فرسوده، بیشترین آسیب را از هر نظر خواهد دید. اما من به عنوان یک فرد دانشگاهی میگویم که مردم در ساختوسازها، اصول فنی، سبکسازی و مقررات را جدی بگیرند و صرفاً به صدور پروانه و مجوز دلخوش نباشند، استحکام بنا بسیار مهم است.
مهندسین ناظر و کارشناسان بویژه درباره بعضی مناطق مثل منطقه 22، انتقاد جدی به ساخت وسازها دارند. یا درباره مبحث 22 قانون ملی ساختمان که به وضعیت ساختمانها پس از ساخت میپردازد. آیا این قانون درحال اجراست؟ متأسفانه همچنان عدم تطابق زیادی بین نقشه و اجرا وجود دارد.
متأسفانه ما وضعیت خوبی در زمینه کیفیت ساختمانها نداریم. بخشی از این وضعیت هم به خود مالکان برمیگردد که برای صرفه اقتصادی ترجیح میدهند جلوی سختگیری ناظرین را بگیرند. اما بافت فرسوده وضعیت به مراتب خطرناکتری دارد. اگرچه هرکجا با برنامه ساخت وساز شده باشد، مسأله فرق میکند. اغلب این خطرات متوجه ساختمانهای قولنامهای و بدون جواز است که استحکام بنا و مقاومت بنا در آنها بسیار پایین است.
آیا طرح جامع کاهش خطرپذیری در شهر تهران نجات دهنده پایتخت در جریان سیلابهای اخیر بود؟ پس چرا تابآوری شهرهای ما در برابر حوادث تا این اندازه پایین است؟
طرح جامع کاهش خطرپذیری در سراسر کشور مورد بحث است، اما در تهران شروع شده و در این زمینه تهران از همه استانها جلوتر است. کلاً در زمینه مدیریت پسماند، آلودگی هوا، کنترل حوادث جادهای تقاطع غیرهمسطح و مترو، تهران نسبت به سایر کلانشهرها جلوتر است. همه اینها اقداماتی است که در سالهای اخیر صورت گرفته است.
ساخت وسازهای غیرمجاز در ایجاد سیلاب تا چه اندازه نقش دارند؟
ما طرحهای مصوب شهری داریم که براساس کاربریهای مصوب، مجوز ساخت وساز میدهیم، هر آنچه ساخت وساز غیرمجاز نامیده میشود، یعنی مجوزی برای ساخت ندارد. یعنی بیبرنامه ساخته شده. هر اقدامی که غیرمجاز باشد، چه آلودگی هوا داشته باشد و چه ترافیک ایجاد کند و چه در حریم رودخانهها باشد، مخرب است.
دوره بازگشت این سیلها 50 ساله است، اما با ساخت وسازهایی که در زمان خشکسالی انجام گرفت، اتفاقات ناگواری افتاد. البته من شنیدهام که تا 7-8 سال آینده همین وضعیت بارندگی ادامه دارد. به عبارتی دوره ترسالی شروع شده است.
این ساخت وسازهای غیرمجاز بیشتر در چه نقاطی انجام میشود؟
بیشتر ساخت وسازها در نقاط خوش آب و هوا مثل دماوند و جاجرود است. البته نهادهای نظارتی مثل فرمانداری، شهرداری و جهاد بهطور مرتب در حال رصد و بازرسی هستند و عملیات تخریب بدون وقفه در جریان است.
مثلاً در یک روز فقط 57 مورد تخریب دیوار کشی در ملارد داشتیم. چون تفکیک اراضی برای سودجویان سود دارد و بیخیال آن هم نمیشوند. البته این چرخه دائمی است. به هرحال وقتی جایی، پایتخت میشود، جمعیت به حاشیه و اطراف آن سرازیر میشود. تهران الان 16 شهرستان و 42 شهر دارد. علی رغم اینکه کرج از ما جدا شده است.
اما رنج جمعیتی شهری مثل تفرش در استان مرکزی از اول انقلاب تا الان، حدود11 تا 20 هزار نفر بوده است. درحالی که در استان تهران به هر اندازه که مناطق شهری اضافه شده، جمعیت هم رشد کرده است. الآن ورامین و اسلامشهر را ببینید همین طور درحال رشد قارچی اند.
ظاهراً مناطقی که زمانی حاشیه نشین بودند حالا خودشان دارای حاشیه شدهاند؟
خب فردی که در پایتخت کار پیدا میکند، وقتی توان مالی ضعیفی دارد، به ناچار باید به اطراف مهاجرت کند. چون مسکن ارزانتر است. بعد همین فرد آنجا جان میگیرد. الآن قیمت خانه در شهرستانهای اطراف تهران بشدت رشد کرده است. مثلاً قیمت خانه در باقرشهر تهران با شهر بزرگی مثل اصفهان قابل مقایسه است.
در حالی که در سایر استانها اینگونه نیست و نرخها به ترتیب امتیازهایی که هر شهر دارد، کم و زیاد میشود. اما در تهران اینگونه نیست. الآن قیامدشت تهران هم حرفی برای گفتن دارد. زمین در آن وجبی حساب میشود. البته تهران ویژه است و میطلبد که به آن هم ویژه نگاه شود.
نیم نگاه
درحال حاضر ما در حوزه مقابله با آسیبها و بلایای طبیعی در چه وضعیتی قرار داریم؟ آیا میتوانیم بگوییم که آمادگی شهرهای ما در مقابل حوادث بالاست؟
اگر بگوییم خوب است که قطعاً نیست، اما اینکه وضعمان خیلی بد باشد هم حرف درستی نمیتواند باشد، در چند روز اخیر با توجه به هشدار هایی که داده شد تهران در گیر طوفان شد
و خوشبختانه با آماده باشی که به دستگاههای خدمات رسان داده بودیم این حادثه خسارت سنگینی نداشته است البته باید گفت این حوادث در اکثر استانها اتفاق می افتد و تهران هم از این بلایا مستثنی نیست اما باید بگویم که بحران تهران فقط طوفان نیست امسال با توجه به هشدارها و اخطارهای ابتدای سال در مورد بارندگیها مشخص شد که ما در برابر سیل<Flood> آمادگی خوبی داریم.
اگرچه هنوز به زیرساختهای دیگری هم نیاز داریم یا به فرض مثال باید کانالهای انتقال آب در بعضی مسیرها نوسازی و بهسازی شود. ببینید یکی از مهمترین موضوعات مربوط به تهران، بحث آب شرب است. الآن پنج سد تأمین کننده آب در حوزه دو استان تهران و البرز وظیفه تأمین آب شرب تهران را دارند.
بحث آب تهران به اندازهای مهم است که رهبری دستور دادند تا شورای امنیت ملی به این مسأله ورود کند. ذخایر سدها، موانع در مسیرهای حوضه آبریز، تخلیه و تخریب سازهها در مسیر حوضه آبریز موضوعات مهمی است که باید در این زمینه مورد توجه قرار بگیرد.
بخشی از این اقدامات به آب و فاضلاب برمیگردد، بخشی دیگر در حوزه آب منطقهای است. متأسفانه ما به معنای واقعی «پلیس آب» نداریم. پلیس آب در واقع اجازه نمیدهد هر کس هرجا که اراده کرد، ساخت و ساز کرده یا سازههای موقت ایجاد کند.
وظیفه اصلی پلیس آب حفاظت از آبهاست. قوانین و مقررات درحال حاضر کم نیست، اما اگر سختگیریها و نظارت بیشتر شود، کسی نمیتواند لابیگری کرده یا قانون را دور بزند و میداند که حتماً سازه غیرمجازش، تخریب میشود.
البته برخی مناطق همچون میگون، فشم، رودک، زربند تا دربندسر و شمشک، زمین کلاً در حاشیه قرار دارد. چون از ابتدا در حاشیه رودخانه و تفرجگاهی بوده و بعد به محل اتراق و اسکان تبدیل شده است. خب ما اگر بخواهیم قانون را اجرا کنیم براساس آنچه که استاندارد حریم رودخانه تعریف شده است، باید همه این خانهها را خراب کنیم.
درحالی که مثلاً خانهای 150 سال است که آنجا ساخته شده و سند هم برای آن صادر شده است، اما ما مکلف به رعایت حقوق شهروندی هستیم. برای بحرانهای تهران باید قوانینی که حفاظت جان مردم را تأمین میکند هم مدنظر قرار گیرد.ایران