در قرنهاي پيش و در سالهاي دور آنچه عموم مردم ميخواندند قرآن، نهجالبلاغه، ديوان حافظ، شاهنامه، بوستان و گلستان همه از رفتار خوب ميگفتند و انسانهاي شايسته را به تصوير ميكشيدند، حتي كتابهايي كه چنين ارزش ادبي را نداشتند مانند سمك عيار باز از عياري به معناي جوانمردي صحبت ميكردند. و سرانجام كتابهايي كه براي سرگرم كردن عموم مردم نوشته شده بود مانند حسين كرد شبستري و امير ارسلان نامدار نيز پهلواني و جوانمردي و وفاي به عهد را ترويج ميكردند.
ورزش آن روزگار كشتي و ورزش زورخانهاي بود كه مبناي آنها بر پهلواني قرار داشت. طبعاً جوانمردي چيزي بود كه سرمشق قرار ميگرفت. سپس به تدريج نشانههايي از بيفرهنگي به صورت وارداتي در آنچه اوقات فراغت مردم را شكل ميداد ظاهر شد. داستانهاي جنايي، فيلم گانگستري هاليوودي، فيلمهاي وسترن با نام خشونت و پيروزي اسلحه بر بوميان بيگناه، داستانهايي از روابط نامناسب و گناه آلود در اوقات فراغت جوانان چون ميهمان ناخوانده ظاهر شد.
تزوير و نيرنگ و دروغ و خيانت و فساد در اين آثار آن در تكرار شد كه به تدريج قبح
خود را از دست داد. رستم جاي خود را به بتمن داد، اسفنديار در برابر مرد عنكبوتي
از ميدان به در شد، گردآفريد در برابر زن شش ميليون دلاري صحنه را خالي كرد.
فيلمهاي با پيام اخلاقي در برابر فيلمهاي خيانت آميز رنگ باخت و در نتيجه جوانمردي در برابر فريب و نيرنگ بيپناه ماند. اما ترديد نكنيد كه همه ما ميتوانيم جريان را معكوس كنيم. به اخلاق و جوانمردي و عفاف بپردازيم. منيژه و رودابه را به تصوير بكشيم و نه زنان بي بند و بار. از زندگي معصومين عليهمالسلام داستانهاي پرشور بپردازيم و فيلمها و مجموعههاي پرمشتري بسازيم كه ديدهايم چگونه مشتاقان را به خود جلب ميكند. زمينه وجود دارد.
روانپزشک/ مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی