۱- این شکست چه درسی برای من دارد؟
شکستها نتیجه مجموعهای از اتفاقها هستند اما هرچقدر دیگران و عوامل
خارجی در شکست دخیل باشند، در نهایت مسئول شکست، خود شما هستید و باید این
را بپذیرید. سعی کنید گذشته را مرور کنید و نقاط مهمی را که باعث بروز
تغییر در شرایط شما شده بیابید و ببینید که در شرایط ویژه چهکاری انجام
دادهاید و چطور تصمیم گرفتهاید.
۲- چه کاری را میتوانستم متفاوت انجام دهم؟
همیشه برای تصمیمگیری درباره کاری، بیش از یک انتخاب داریم. اینکه چطور
تصمیم بگیریم، مسیر حرکت و سرنوشت کار را تحت تاثیر قرار میدهد. پس
بهتر است به عقب برگردید و به زمانهای حساس فکر کنید. به تصمیمهایی که
گرفتهاید بیندیشید. چه انتخابهای دیگری میتوانستید داشته باشید؟ چه کاری
را میتوانستید متفاوت انجام دهید؟ چه قدمهایی را میتوانستید بردارید؟
۳- آیا به مهارتهای بیشتر یا متفاوتی احتیاج دارم؟
همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم. ضعفهای ما در طبقهبندیهای مختلفی قرار
میگیرند. بعضی از ضعفها ذاتی است. یعنی بهصورت ذاتی نمیتوانیم در
انجام کارهایی عالی باشیم. مثلا بعضی از آدمها بهصورت ذاتی رقابتی هستند
و برخی دیگر اینطور نیستند. بعضی از ضعفها، ضعف در مهارت است. مثلا ممکن
است شما شکست خوردهاید چون اصول مالی و مدیریت مالی کسبوکار را
نمیدانستهاید و نتوانستهاید گردش مالی کسبوکار خود را مدیریت کنید.
بهتر است ببینید به چه مهارت و دانشی نیاز دارید که کمبودهای قبل را پر
کنید.
۴- از چه کسی میتوانم مشورت بگیریم؟
وقتی درگیر موضوعی هستید، ذهن شما به شکلی درگیر میشود که نمیتوانید از
بیرون به مساله خود نگاه کنید؛ اما ممکن است دوستان و اقوام و آشنایان یا
متخصصهایی وجود داشته باشند که بتوانند به شما کمک کنند تا موضوع کار خود
را از زاویه جدیدی ببینید. بهتر است از شخص مناسبی بازخورد بگیرید و از او
کمک بخواهید. خیلی از مردم درخواست کمک نمیکنند چون فکر میکنند کمک
خواستن مترادف ضعف است. اما کمک خواستن نشانه این است که شما آماده یادگیری
هستید.