آزار و اذیت دانشآموزان پسر در مدرسهای در تهران، تجاوز به یک دختر افغان در خمینی شهر و تجاوز به دخترانی در ایرانشهر از جمله حوادث تلخی است که زوایای پنهانی دارند و هنوز درباره آنها به بسیاری از سؤالات افکارعمومی پاسخی داده نشده است
شفاآنلاین>اجتماعی> سه حادثه در سه شهر مختلف در یکی دو ماه گذشته افکار عمومی کشور را بشدت آزرد.
به گزارش شفاآنلاین، آزار و اذیت دانشآموزان پسر در مدرسهای در تهران، تجاوز به یک دختر افغان در خمینی شهر و تجاوز به دخترانی در ایرانشهر از جمله حوادث تلخی است که زوایای پنهانی دارند و هنوز درباره آنها به بسیاری از سؤالات افکارعمومی پاسخی داده نشده است. در این باره با «معصومه ابتکار» معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری گفتوگویی کردیم که میخوانید.
خانم ابتکار در موضوع «دختران ایرانشهر» بحثی که باعث نگرانی بسیاری شده، احتمال برخورد قهری خانوادهها با دختران قربانی است. موضوع دختران ایرانشهر به کجا رسید و برنامه معاونت برای جلوگیری از وقوع این اتفاق تلخ چیست؟
ما در موضوع خشونت علیه زنان و کودکان در سه محور کار کردیم. محور اول بحث حقوقی و تقویت قانون است چرا که در این زمینه قانون وجود دارد و اینگونه نیست که الآن یک خلأ کامل قانونی داشته باشیم. البته در درون قانون هم ضعفهایی وجود دارد و هم یک نوع خللی هست که از آن میتوان سوء استفاده کرد. بنابراین رویکرد ما در این محور «اصلاح قانون» است. البته معاونت یک شورای فقهی و حقوقی دارد. تلاشی از سال گذشته در بخش حقوقی معاونت با همکاری قوه قضائیه برای تکمیل و نهایی شدن لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت در جریان است. مراحل نهایی این لایحه در قوه قضائیه هم در حال انجام است. پیگیریهای زیادی در قوه قضائیه داریم تا قوه درباره لایحه اعلام نظر کند و لایحه به دولت و مجلس بیاید. علاوه برآن، لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان آخرین مرحله را در کمیسیون قضایی میگذراند تا به صحن مجلس بیاید.
با پیشنهاد معاونت، دولت برای این لایحه از نمایندگان اولویت خواسته تا لایحه سریعتر در دستور صحن علنی مجلس قرار گیرد. امیدواریم که هرچه زودتر اتفاق بیفتد. با آقای لاریجانی رئیس مجلس، مقامات مختلف مجلس، هیأت رئیسه، فراکسیون زنان و... برای تصویب این لایحه در ارتباط هستیم. آنها خودشان هم روی این موضوع کار میکنند. بنابراین یک محور فعالیت ما خلأهای قانونی است. این دو قانون دو عامل مهم حقوقی برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و کودکان هستند. محور بعد آموزش و توان افزایی خانوادههاست. نمیتوانیم زنان را تفکیک کنیم، چون منشأ خشونت خیلی اوقات متأسفانه آقایان هستند. بنابراین در این موضوع باید نگاه متعادل جنسیتی داشت و کل جامعه را دید. یعنی ببینیم چرا این نوع خشونتها شکل میگیرد؟ زمینههای شکلگیری آن چیست؟ بحث آموزش بسیار مهم است.
بله درست است. حتی خشونت هم تنها به زنان و دختران محدود نمیشود. ما در ماههای گذشته بحث آزار و اذیت جنسی در مدرسه معین به پسران را هم داشتیم...
دقیقاً. زمان خانم مولاوردی کارهای خیلی خوبی در ارتباط با آموزش حقوق برای کودکان شد. ما چندتا طرح داریم. در دو استان طرح آموزش حقوق کودکان اجرا شده است یکی در چهارمحال و بختیاری و یکی هم در استان فارس بود که تا حالا خیلی خوب اجرا شده است.
انتخاب استانها دلیل خاصی داشت؟
آن موقع به عنوان پایلوت این دو استان را انتخاب کرده بودند. برنامه ما این است که بتوانیم این دو تجربه موفق را گسترش بدهیم. با وزارت دادگستری و قوه قضائیه مذاکراتی داشتیم که بتوانیم این آموزشها را به استانهای دیگر تعمیم بدهیم. محور سوم، پیشنهادی است که به آقای بطحایی{literal}{{/literal}وزیر آموزش و پرورش{literal}}{/literal} دادیم. آموزش مهارتهای دانشآموزی برای دانشآموزان. در آموزش عالی هم به دنبال آموزش مهارتهایی مثل ارتباط و مهارتهای گفتوگویی هستیم. موضوع گفتوگوی ملی که قطعاً در آن انواع خشونت بررسی میشود از دیگر برنامههای معاونت است. در زمینه برون سپاری فعالیتها به نهادهای مردمی یک تفاهمنامه مشترک با آقای ربیعی امضا کردیم.
روی تقویت اورژانسهای اجتماعی تأکید ویژه داریم. یک نامه به آقای رحمانی فضلی زدیم تا از شوراها، فرمانداریها و شهرداریها بخواهد 123 را برای حمایت، آموزش و آگاهی مردم در فضای شهری و بیلبوردها تبلیغ کنند. ارزیابی ما از فعالیت اورژانسهای اجتماعی خوب است اما شاید 25 درصد مردم راجع به اورژانس اجتماعی میدانند. مردم باید بدانند میتوانند از این ابزار استفاده کنند.
بعد از رسانهای شدن تجاوز به دختر بچه افغان از سوی مدیر اورژانس اجتماعی خمینی شهر، نماینده شهر در نامهای خواستار اخراج او از بهزیستی شد. فکر میکنید بعد از این تهدید، چند مدیر اورژانس اجتماعی عقب نشینی میکنند؟
اعلام این خبر جزو وظایف رئیس اورژانس اجتماعی خمینی شهر بود. خیلی هم کار درستی انجام داد. فکر میکنم یکی از بحثهای حمایتی ما این است که مردم بدانند این کار چه اهمیتی دارد تا خود مردم پشت این کار قرار بگیرند. افکار عمومی بداند. رسانه کمک کند. همین نکته که الآن دارید میگویید. مردم بدانند که ایشان وظیفهاش را انجام داده و کار درستی هم کرده است.
البته حمایتهای خیلی خوبی از ایشان در فضای مجازی و رسانهها شد.
بله. و این را هم بدانیم، نماینده مجلس هم بداند که همه موارد اطلاعرسانی نمیشود. این مورد خاص بوده و اورژانس اجتماعی اطلاعرسانی کرده است. وگرنه اورژانس اجتماعی ممکن است روزی 10-15 تا مورد واقعی داشته باشند. مگر همه اطلاعرسانی میشود؟ دلیلی هم ندارد که(همه اطلاع رسانی) بشود. در همه جوامع هست، باید رسیدگی شود. ولی مطمئن باشید که دلیلی داشته که رئیس اورژانس خمینی شهر آمده این موضوع را اطلاعرسانی و باز کرده است.
دلیلش چی بوده؟
دلیلش حتماً این بوده که مسأله در حد وسیع تری دارد انجام میشود و میخواسته از تکرار آن جلوگیری کند. چون این خطر وجود داشته که ادامه پیدا کند. حتماً به یک درکی رسیده و من به آن درکش احترام میگذارم. چون مطمئن هستم که اینها هیچ علاقهای ندارند که همه موارد را بخواهند اطلاعرسانی کنند. حتماً موضوع خاصی بوده ولازم بوده که مردم بدانند و افکارعمومی آگاه شوند، چون ممکن بود که اتفاق، ادامه پیدا میکرد.
با توجه به اینکه قربانی دختر بچه اهل افغانستان بوده؛ ممکن است حساب کشی قومیتی بوده باشد؟
ممکن است. یعنی این تصور بوده که امکان دارد بحث قومی و نژادی باعث بوجود آمدن چنین حوادثی شده باشد. بالاخره مردم بدانند که برای ما انسانیت اصل است و نژاد و کشور تعیین کننده نیست. ما چنین حقی نداریم تصور کنیم فردی به خاطر ملیتش یا قومیتش، تفاوتی از نگاه قانون و دین دارد.
یعنی موضوع تنها این مورد نیست؟
به نظرم بیشتر به دنبال جلوگیری از گسترش آن بوده. بنابراین نه تنها ایشان نباید مورد توبیخ قرار میگرفت که ما باید اورژانسهای اجتماعی را بابت زحمات و تلاشهایشان تشویق کنیم. حقوق ناچیزی در مقابل این همه آسیب، دریافت میکنند. چون این کار خیلی سختی است. در این کار شما هر روز با موارد دشوار، سر و کار دارید. با افرادی که به انتهای خط رسیدهاند. با موضوعاتی مثل خودکشی، خشونت و اعتیاد. کارشناسها، مشاورها و مددکارهای این مراکز تخصص دارند، دلسوز هستند و با علاقه کار میکنند و باید تشویق شوند.
البته ایرادهایی هم به اورژانسها بویژه در استانهای درگیر با بچههای «غربتی» از سوی نهادهای مردمی وارد میشود. معتقدند اورژانس(Emergency) اجتماعی نمیداند با چنین بچههایی چطور باید برخورد کند. در مقابل ناسازگاری، آنها را تهدید به اخراج از خانههای امن میکنند. در صورتی که یک بچه به اصطلاح غربتی ترسی از خیابان ندارد ممکن است متولد خیابان باشد. آیا نباید اورژانسها را در زمینه برخورد با این اشخاص آموزش داد؟
کاملاً درست است. سازمان بهزیستی این برنامهها را دارد. ما هم اعلام آمادگی کردیم. آماده هستیم که در این موضوع کمک بکنیم. البته به لحاظ حقوقی و تشویقی، خود اورژانسهای اجتماعی را هم باید تقویب کرد. حتی از نظر تعداد اورژانسها، باید افزایش پیدا کنند. الآن در کل کشور 250مرکز داریم، تدریجاً رو به رشد است اما خیلی کم است. نسبت به آن چیزی که پیشبینی شده بود و برآوردهای اولیه در گسترش مراکز اجتماعی، خیلی باید کار کنیم. باید نظارتهای لازم انجام شود تا آنها بتوانند در انجام خدماتی که بهزیستی به آنها برون سپاری کرده، موفق باشند. یک مرحله 123 است.
باید ادامه پیدا کند که در نهایت آن فرد دوباره سر جای اولش برنگردد. من خیلی اوقات از کارشناسهای اپراتورها سؤال میکنم که چقدر موردهای مجدد داریم؟ میگویند کم است. این نشان میدهد فرآیندی که شکل گرفته خوب است ولی به قول خود شما، حتماً نیاز به تقویت و اصلاح دارد. این را هم بگویم مثلاً در حوزه کارتن خوابی ما در سالهای اخیر شاهد رشد تشکلهای تخصصی بودیم و تشکلهایی الآن دارند با نگاه تخصصی و موفق کار میکنند. کارتن خوابی از سختترین موارد آسیبهای اجتماعی است که به اصطلاح میگویند اینها به آخر خط رسیدهاند. «ان جی او»ها دارند با استانداردهای روز در این حوزه خوب کار میکنند.
البته به این «ان جی او»ها هم ایراداتی وارد است اما نکته مثبتش آن است که تجربه نشان داده، فرد کارتن خوابی که از کارتن خوابی جدا میشود دوباره به حاشیه و کارتن خوابی برنمیگردد، حتی اگر نتواند اعتیاد را کنار بگذارد.
بله به نظرم از مرحله مهمی عبور میکنند.درنهایت حرف من این است که باید نهادهای مدنی را تقویت کرد.
شما از عملکرد بهزیستی دفاع کردید اما انجمنهای زیادی اعتقاد دارند که بهزیستی روی مدیریت خانههای امن نظارت ندارد. آنها مدعی هستند بعضی از این خانهها به افراد متنفذ غیرپاسخگو واگذار شدهاند! برای مثال عامدانه از تحصیل و مدرسه رفتن بچههای ساکن در خانه امن جلوگیری میکنند. این موضوع چطور باید حل شود؟
حتماً باید این موارد از سوی بهزیستی نظارت شود. وظیفه سازمان بهزیستی است که ورود کند. این موارد ممکن است اتفاق بیفتد، لازمه آن نظارتهای خیلی قوی است. اگر «ان جی او»ها از چنین تخلفاتی خبر دارند، حتماً اطلاع بدهند تا بررسی و پیگیری شود.
خانم ابتکار سؤال اول را پاسخ ندادید. یکی از قربانیان تجاوز در ایرانشهر اعلام کرده از سوی خانواده تهدید به قتل شده، فعالان اجتماعی نگران برخوردهای قهری و فیزیکی در این ماجرا هستند...برنامه شما برای مدیریت این ماجرا چیست؟
مسأله باید باز شود. من با معاون قوه قضائیه صحبت کردم. ما با انتظاراتی مواجه هستیم. اینکه صرفاً بگوییم آمار غلط بوده مسأله حل نمیشود. گفته میشود ممکن است فرد{literal}{{/literal}متجاوز{literal}}{/literal} متنفذ یا صاحب منصب اجتماعی باشد و بخواهد از این موقعیت یا حتی موقعیت مالی و اقتصادی که دارد استفاده{literal}{{/literal}سوءاستفاده{literal}}{/literal} کند. پیگیریهایی داشتیم تا با این مسأله مواجهه درستی شود. فکر میکنم حضور خود مردم و مطالباتی که مطرح کردند به یک آگاهی و یک جریان مدنی تبدیل شده و طرح علنی موضوع به یک آگاهی جدید منجر شده است. البته ما در خانوادههایمان تعصباتی داریم. نگرانیها وجود دارد. دختری که مورد چنین آسیبی قرار گرفته، ترس از این دارد که نتواند ازداوج کند و یک خانواده عادی را داشته باشد. این بحث، مسأله جدی در جامعه است اما اینکه فرد آسیب دیده تصمیم بگیرد اعلام بکند یا نکند یک بخشاش تصمیم فردی است.
در بخش حاکمیتی هم دولت باید تلاش بکند این اتفاقات اصلاً نیفتد ولی اینکه فرد بخواهد اعلام کند یا نکند طبعاً نمیتوانیم به این فضا ورود کنیم که اجبار باشد. ولی باید فضایی باشد که افراد بتوانند شکایت و اعتراض کنند، حتی با حفظ هویتشان. یعنی ما باید یک ساز و کارهایی را پیشبینی کنیم که طرف اگر نمیخواهد هویتش افشا شود در معرض رسانه قرار نگیرد. ولی پیچیدگیهای خودش را دارد. یعنی حتی بعضی از این دختران ممکن است از خانواده خودشان هم نگران باشند و...
آیا لازم نیست کارگروه ویژهای برای این موضوعات تعیین شود؟
ابعاد موضوع باید باز شود. خیلی باید مراقبت گردد، چون جامعه خیلی سنتی است و حساسیتش بالاست. ما ضمن اینکه باید استقبال کنیم از ارتقای سطح آگاهی، از استاندار هم خواستیم تا اورژانس اجتماعی ایرانشهر را تقویت کند. این پاسخ ماست. باید سازمان بهزیستی با فعالان آنجا نشست بگذارد و حرف بزند. وزارت آموزش و پرورش وارد این بحث شود.
تلفن 123 اورژانس اجتماعی را معرفی کند. چرا که مراقبت از قربانیهای آسیب دیده، خیلی مهم است. هرچه هویت فرد رسانهای بشود، برای بچهها هم در خانوادهها ایجاد خطر میکند. بحثهای فرهنگی و عجیب و غریب هم در آن وجود دارد. یک بخش داستان هم این است که در نهایت مجرم بیاید و بگوید با توافق بوده است. البته این مسأله عنوان میشود. درست است که پدر باید اجازه بدهد و قانوناً ثبت شود اما میگویند اگر صیغه خوانده شده باشد و اگر موافقتی بوده...
این هم باید مشخص شود که آیا من دارم اتهام میزنم یا واقعاً چنین اتفاقی افتاده است؟
بله. باید خودش{literal}{{/literal}فرد آسیب دیده{literal}}{/literal} را بیاورند. اگر رضایتی بوده که مورد فرق میکند. خیلی بحث پیچیده میشود. بحثهای پیچیده جنبه حقوقی دارد.
از صحبتهای شما میشود نتیجه گرفت که ما در ایرانشهر برخلاف خمینی شهر با یک برنامهریزی قومیتی رو به رو نیستیم با یک فرد یا افراد متنفذ و متمکن رو به رو هستیم...
شواهد روشن نیست. ما باید منتظر باشیم که مسأله کامل رسیدگی شود. ابعاد آن به صورت کامل بررسی گردد. متخلفین و مجرمین به سزای اعمالشان برسند اما روی مسأله فرهنگی و ارتقای سطح آگاهی و معرفی اورژانس اجتماعی تأکید دارم.
در این ماجرا به امام جمعه ایرانشهر هم تذکر داده می شود ولی افکارعمومی حق را به امام جمعه میدهد...
ببینید آنجا هم دو تا نکته است که آیا وسعت موضوع به این حد بوده که مطرح شده وآیا امام جمعه واقعاً یقین حاصل کرده که چنین اتفاقی افتاده است؟ این هم یک داستان است.
برای شما هم تعداد افراد قربانی مشخص نیست؟
نه. قطعاً همه موارد در ماه رمضان اتفاق نیفتاده، ممکن است در طول سال اتفاق افتاده باشد آن هم نه به تعدادی که در روز نخست اعلام شد. خود امام جمعه هم دچار تردید شده. گفته:«آمدند این خبر را به من دادند». خب باید یک مقدار بیشتر تبیین میکرد. شاید مثلاً اول کلیات موضوع را میگفت؛ بعد که مطمئن شد عدد را اعلام میکرد.
پس همچنان زوایای پنهانش روشن نشده است؟ نه.