به گزارش شفا آنلاین،توران ولیمراد افزود: زنان تربیتکننده نسل بعد هستند و وجود آسیب و اشکال در بروز هویت آنان بر فرزندان و خانواده و در نتیجه جامعه تاثیرمنفی میگذارد و همان آسیب است که به خانواده و جامعه منتقل می شود.
وی گفت: زنان از خود تعریف و باور انسانی دارند، اما اشکال اینجاست که نگرش و تعریف زنان از خود و توقعاتشان از خودشان گاهی اوقات با تعریف اعضای خانواده، همکاران، رسانهها، تولیدات فرهنگی و حتی قوانین موجود در ارتباط با آنان در تعارض قرار دارد . تعریف متفاوت از زنان توقعاتی متناسب با خود به همراه دارد و این دوگانگی فشارهایی را بر زنان وارد میکند که سلامت روانی و حتی جسمی آنان و هم سلامت خانواده را به هم می زند.
ولی مراد ادامه داد: زنان در این تناقض دچار مشکل و کشمکش هستند که این خود می تواند منشا و یکی از عوامل مهم آمار بالای افسردگی زنان و ابتلای آنان به بیماری های روانتنی در کنار سایر آسیب های مختلف خانوادگی و مشکلات کودکان و نوجوانان باشد، چرا که این تناقض سلامت ارتباطات درون خانواده را به خطر می اندازد.
دبیر ائتلاف اسلامی تاکید کرد: به منظور حل مشکل بحران هویت زنان و دختران، لازم است باور زنان نسبت به خودشان جدی گرفته شود و وقتی دلیلی اسلامی و عقلانی بر رد هویت انسانی زنان وجود ندارد دلیلی برای مقاومت مراکز رسمی در حفظ جایگاه فرودست آنان وجود ندارد. بنابراین لازم است که نگرش انسانی نسبت به زنان در همه ابعاد آموزشی، فرهنگسازی و قانونگذاری تقویت شود.
وی گفت: مشکل این جاست که ریاستها و تصمیم گیریها به طور انحصاری در اختیار مردان است که خود موجب کم توجهی به جایگاه انسانی زنان می شود. به همین دلیل است که نگرش فرودست و جنسی نسبت به زنان بازتولید می شود و همین امر باعث می شود ریشه بسیاری از مشکلات دیده نشود. ضمن اینکه دلیل این است که نگرش بسیاری از مسئولان در تعارض با واقعیت وجودی زنان است.
ولیمراد افزود: زنان در هویت انسانی با مردان یکی هستند. مشکل اینجاست که تصمیم گیریها در انحصار مردان بوده است و به همین دلیل همه امکانات در اختیار آنان است که خود موجب حفظ و بازتولید مشکلات زنان و خانواده در فرم های جدید شده است و همچنان ادامه دارد.
وی درباره راهحل تعارض میان واقعیت وجودی زنان و دیدگاه جامعه به آنان اظهار کرد: زنان باور و خواسته بسیار ساده، اما اصولی دارند و آن این است که در هویت انسانی با مردان یکی هستند. بنابراین باید راههای تکامل و فرصتهای لازم و از همه مهمتر حق انتخاب خود را داشته باشند. حق انتخاب تنها حق رأی زنان در انتخابات نیست؛ بلکه انتخاب در کل موضوعات مربوط به زندگی است. لازم است در همه ابعاد به طور متوازن و هماهنگ در عرصههای جمعی و فردی و خانوادگی اصل بر همین مبنا باشد و بر همین مبنا هم عمل کرده و زمینهها و بسترهای آن از جمله بسترهای فرهنگی و قانونی ایجاد شود.
ولیمراد در پایان تاکید کرد: لازم است برخی دیدگاههای القاء شده به زنان بازنگری شود که اگر این عمل انجام شود، از توانمندیهای زنان در مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز هم بهره برداری میشود. بیشتر از این نمی توان شاهد نگاه مردسالار و قیم مآبانه نسبت به زنان باشیم، چرا که این امر ریشه بسیاری از آسیبها به خانواده و جامعه است.