به گزارش شفا آنلاین،حرف زدن، مردان از آن فراری و زنان عاشق آن هستند. اما آیا زن و شوهر ها به اندازه ای که در زندگی لازم است با هم گفتگو می کنند؟ در اولین روزهای آشنایی گویا برای هم بیشتر جذاب هستند و دوست دارند ساعت ها با هم صحبت کنند اما بعد از عروسی و چند سال بعد از آن روزی نیم ساعت هم به زور حوصله هم کلام شدن باهم را پیدا می کنند و آن نیم ساعت هم صرف گفتن چه باید بخری؟ وام را ریختی؟ بچه ها را به مدرسه بردی؟ و از این دست کلمات می شود.
وقتی ما با همسرمان درباره اشتراکات اعتقادی خود سخن می گوییم، موجب می شود هر دو در این عقیده استوارتر شده و نقطه اشتراکمان تقویت شود.
کم شدن فرهنگ گفتگو موجب شده در برخی از خانواده ها زن یا شوهر و یا هر دو برای به کُرسی نشاندن حرف خود، فقط دستور صادر کنند. همانطور که برخی، خانه را با دادگاه اشتباه می گیرند و فقط به دنبال به دست آوردن حق خود هستند، برخی هم خانه را با اراده یا پادگان اشتباه گرفته اند، فقط دستور می دهند و فقط هم منتظر شنیدن کلمه «چشم» هستند. این نوع برخورد، تنشزا است. گاهی دستوراتی در خانه صادر می شود که از طرف مقابل مورد پذیرش قرار نمی گیرد. همین امر موجب اختلاف می شود. نه دستور دهنده، خواسته خود را در قالب یک گفتگو ارائه می کند و نه شنونده دستور، دلیل عدم اطاعت خود را با استدلالی منطقی به طرف مقابل خود انتقال می دهد. نتیجه این می شود که یکی می گوید انجام بده؛ یکی می گوید: انجام نمی دهم.
گاهی هم رفتارهای به ظاهر اشتباه از زن یا شوهر سر می زند که تا مدّت ها یکی از دیگری کینه به دل می گیرد؛ بدون این که پای صحبت بنشینند و از این ناراحتی سخن به میان آورند.
1- درباره اختلافات برای رفع آن
اختلاف
زن و شوهر می تواند مایه رشد زندگی شود؛ البته در صورتی که دو طرف اختلاف
را به میدان زورآزمایی یک دیگر تبدیل نکنند؛ بلکه با در نظر گرفتن قواعدی
که در این جا درباره گفتگو می گوییم در مورد آن صحبت کنند و آن را حلّ
کنند. بالاخره در یک مساله مورد اختلاف یکی اشتباه می کند. شاید هم هر دو
یک عقیده و سلیقه دارند؛ اما یکی اشتباه می فهمد اگر اشتباه در عقیده باشد،
گفتگوی قاعدهمند می تواند فردی را که اشتباه می کند، از اشتباه خود بیرون
آورده و همین مایه رشد او است. اگر هم که اشتباه در فهم است، گفتگو می
تواند تفاهم ایجاد کند که سرمایه اصلی زندگی است.
2- درباره اشتراکات، برای تقویت آن
همیشه
که نباید درباره اختلافات سخن گفت. اشتراکات هم موضوع خوبی برای گفتگو
است. وقتی ما با همسرمان درباره اشتراکات اعتقادی خود سخن می گوییم، موجب
می شود هر دو در این عقیده استوارتر شده و نقطه اشتراکمان تقویت شود. البته
درباره اشتراکات تذکّر این نکته ضروری است که نباید اشتراکات را همیشه
تقویت کرد. شاید نقطه اشتراک ما عقیده نادرستی باشد، پس بهتر است درباره
نقاط اشتراک با اهلش مشورت کنیم تا مطمئن شویم که اشتراکات ما عقاید درستی
است که ارزش تقویت دارد.
3- درباره امور روزمره زندگی، برای باز کردن سفره دل و اطلاع از اوضاع یکدیگر
برخی
سخن گفتن درباره امور روزمره را برای خود عیب می دانند؛ در حالی که گاهی
زن یا شوهر نیاز دارد از امور روزمره خود مثل قضایایی که امروز در خانه یا
بیرون از خانه برای او پیش آمده سخن بگوید. این گفتگو شاید چیزی را حلّ یا
تقویت نکند؛ اما همین اندازه که همسر، سفره دل خود را باز کرده و طرف مقابل
خود را شنونده خوبی می بیند در استحکام روابط زن و شوهر موثر است. از سویی
دیگر سخن گفتن و شنیدن درباره امور روزمره موجب می شود که زن و شوهر از
اوضاع هم با خبر شده و برخورد خود را با همسر خویش متناسب با همین اوضاع
مدیریت کنند؛ مثلاً اگر شوهر فهمید که امروز فرزند خردسالش بهانه گیری و
گریه زیادی کرده، از این که همسر او حوصله و نشاط ندارد شاکی نمیشود. اگر
هم زن متوجه شود که امروز بار کار مرد بیش از روزهای دیگر بوده، از این که
خواسته او را برای رفتن به خرید رد می کند ناراحت نمی شود.
4- درباره مسائل دینی، برای معرفت اندوزی و رسیدن به نوع نگاه مشترک
نباید
صحبت از معارف دینی به جلسات رسمی محدود شود. خانواده یکی از بهترین مکان
ها برای گفتگو در این زمینه است. چه خوب است حداقل هفته ای یک بار به
اتّفاق خانواده گفتگویی دینی داشته باشیم! موضوع گفتگو را می توان با توافق
یکدیگر انتخاب کرد. آیات قرآن، روایات و کتب علمای اسلام شناس می تواند
محور خوبی برای این گفتگوها باشد. اگر یک بار امتحان کنید، طعم شیرین این
نوع گفتگوها را خواهید چشید.
چنین گفتگوهایی علاوه بر این که سطح معرفتی خانواده را بالا می برد، موجب می شود نگاه زن و شوهر به مسائل دینی افق مشترکی بیابد که این اشتراک تأثیر به سزایی در رسیدن به تفاهم بیشتر دارد.
5- درباره تربیت فرزند، برای رسیدن به وحدت رویّه
یکی
از بزرگترین مشکلات تربیتی، سیاست دو گانه در تربیت فرزند است. متأسفانه
در برخی از خانوادهها پدر برای خود شیوهای در تربیت داشته و مادر روش
دیگری را در پیش گرفته است. این سیاست دو گانه، اثرات زیان باری را در پی
خواهد داشت. در این صورت ممکن است فرزند، دارای شخصیت دو گانه شده و یا این
که به کلی از پدر و مادر بریده و تربیت او به دست عنصری خارج از محیط
خانواده بیفتد.
گفتگو درباره تربیت فرزند، گامی مهم و لازم برای رسیدن به روشی مشترک در تربیت فرزند است؛ البتّه بهتر است این گفتگو قبل از تولد فرزند و حتّی انعقاد نطفه آن شکل بگیرد؛ چرا که از نگاه دینی تربیت از هنگام انعقاد نطفه و حتّی پیش از آن آغاز می شود.
6- درباره مسائل علمی، برای بالا بردن اطلاعات
اطلاع
از مسائل روز؛ مثل مسائل علمی یا سیاسی نگاه انسان را در به دنیای اطراف
خود واقعبینانه میکند. زن و شوهر می توانند در این فضا نیز همراه یکدیگر
باشند.
1- درباره دیگران
صحبت از
دیگران یکی از آفات آسیبزای خانواده است. واقعاً چه نیازی است که سخن گفتن
از دیگران را نُقل مجالس خود کنیم؟ این صحبت ها علاوه بر این که از نظر
شرعی گناه محسوب می شود، آرامش روانی خانواده را هم از بین می برد. اگر
کسانی که از آنان سخن می گوییم بالاتر از ما باشند، راه مقایسه، حسرت و
افسوس، حسادت و چشم و همچشمی و... را به خانه گشودهایم. اگر هم پایین تر
از ما باشند، راه عُجب و غرور، تکبر و تحقیر را به خانهمان باز کرده ایم؛
البته گاهی زندگی خوب دیگران الگویی برای ما است و از همین رو نیز درباره
آن سخن می گوییم. در صورتی که همسرمان به این خانواده یا فرد و تعریف از آن
حسّاس نباشد، چنین گفتگویی مطلوب است.
2- در باره گذشته های تلخ
زندگی
آغاز تجربه ای نو برای دو زوج جوان است. دختر و پسر با ازدواج، وارد فضایی
می شوند که پیش از این، آن را تجربه نکرده اند. به همین دلیل هم ممکن است
در مقاطعی از زندگی؛ به ویژه مراحل اولیه آن اختلافاتی با هم پیدا کنند که
حتّی شدید هم بوده و به جاهای باریک هم بکشد؛ اما در موارد قابل توجّهی با
تدبیر یکی از دو طرف یا هر دو و یا شخص سومی این بحران فروکش کرده و روابط
آنها به حالت عادی برمی گردد. در چنین مواردی اولاً باید خداوند را شاکر
بود که تنش به وجود آمده زندگی را ویران نکرده و دوباره زندگی به ساحل
آرامش رسید؛ ثانیاً پس از حلّ بحران نباید از آن به عنوان ابزاری برای
سرزنش همسر استفاده کرد. یادآوری گذشته معمولاً برای کسی که مقصّر اصلی
بحران است، آزاردهنده بوده و برای او طعم سرزنش دارد. سرزنش، خود به تنهایی
می تواند عامل بحران جدیدی باشد که شاید از بحران قبلی شدیدتر هم باشد.
البته اگر یادآوری گذشته جنبه عبرتآموزی داشته و همسر هم از آن برداشت
سرزنش نکند، مفید و سازنده است.
3- درباره مسائلی که اطلاع کافی از آن نداریم
گفتگو
درباره هر چیزی نیازمند به اطلاعات حداقلی درباره آن چیز است. با نبود این
اطلاعات حداقلی نه تنها گفتگو فایده نخواهد داشت؛ بلکه گاهی هم خطرناک
خواهد بود؛ مثلاً اگر موضوع گفتگوی زن و شوهر تربیت فرزند باشد؛ امّا هیچ
کدام، اطلاعات لازم برای این گفتگو را نداشته باشند، ممکن است نتیجه گفتگو
منجر به انتخاب روشهای اشتباه در تربیت فرزند شود. برای مصون ماندن از این
آفت، زن و شوهر و یا حداقل یکی از آن ها باید پیش از گفتگو درباره موضوع
آن مطالعاتی داشته باشد، با رعایت این نکته پای مطالعه هم به خانواده باز
می شود.