به گزارش
شفا آنلاین:کشور ما در معرض تغییرات
اقلیمی قرار گرفته است. این تغییرات اقلیمی، هم تحت تاثیر تغییرات دما و
بارش و هم بر اثر توسعه ناپایدار صورت گرفته است. از دخالت های انسان در
محیط زیست که منجر به تغییرات اقلیمی شده است، می توان به موارد ذیل اشاره
کرد: استفاده نامتعادل از منابع آب، آمایش غلط سرزمین ایران به ویژه از سال
1370 به بعد، تمرکز نامتناسب جمعیت به ویژه در مراکز استان ها و به طورخاص
در تهران، حفر چاه های عمیق مجاز و غیرمجاز و الگوی نامتناسب کشت در
بسیاری از نواحی که با کمبود آب مواجهند، انتقال آب از حوضچه هایی که آب
داشته و تعادل اکولوژیک در آن ها برقرار بوده به مناطق پرجمعیت شهری مانند
تهران و تبریز و کرمان و احداث جاده های مطالعه نشده در مناطق ویژه از نظر
زیست محیطی مانند جنگل ابر و دریاچه ارومیه، تنها نمونه هایی از این توسعه
ناپایدار و در جهت تغییرات اقلیمی در ایران هستند.
فرایند اثر گلخانه ای چیست؟
تغییر
اقلیم اکنون بحث های مختلفی در دنیا به عنوان جدیدترین تهدید- مستقیم و
غیرمستقیم- برای بشریت امروزی برانگیخته که عبارت است از تغییرات در آب و
هوای زمین و پیامدهای ناشی از آن. این پدیده تحت تاثیر عواملی مانند
فرایندهای دینامیکی زمین و شدت تابش خورشید، با فعالیت های انسان در جهت
افزایش گازهای گلخانه ای است. بخار آب، دی اکسید کربن، متان و ازن موثرترین
گازهای کلخانه ای هستند. گازهای گلخانه ای در جو زمین، نور خورشید را که
به زمین تابیده و بازتاب شده است، مجددا به سطح زمین بازتاب می دهند (که به
این فرایند اثر گلخانه ای می گویند) و همین موضوع یکی از دلایل گرم شدن جو
زمین- با جذب انرژی تابشی- است.
انسان ها با
تخریب جنگل ها، از بین بردن مراتع، بیابان زایی و استفاده بیشتر از سوخت
های فسیلی به افزایش اثر گلخانه ای کمک می کنند. کاهش تولید گازهای گلخانه
ای دی اکسید کربن، متان و اکسید نیتروژن در کنار سایر گازهای گلخانه ای در
پروتکل کیوتو در سال 2005 مورد توجه جدی سازمال ملل متحد قرار گرفته است،
به نحوی که کشورهای دنیا ملزم شده اند با تغییر در شیوه توسعه خود-
به ویژه در توسعه صنعتی و کشاورزی- در کاهش تولید این گازها نقش خود را
ایفا کنند. براساس آمار موجود مهم ترین تولیدکنندگان گازهای گلخانه ای در
دنیا چین و ایالات متحده امریکا هستند.
کاهش میانگین بارش در ایران
ارزیابی
میانگین بارش در سال 1342 تا 1382 نشان می دهد که میانگین بارش در ایران
طی این مدت حدود نیم میلیمتر در سال کاهش یافته است. براساس گزارش سازمان
هواشناسی کشور و براساس سنجش میزان بارش سالانه بین سال های 1330 تا 1390،
فقط در سه استان گیلان، چهارمحال بختیاری و مازندران بارندگی سالانه بالاتر
از 750 میلیمتر در سال بوده است.
در
عوض در هشت استان یزد، سمنان، قم، اصفهان، خراسان جنوبی، هرمزگان، کرمان و
سیستان و بلوچستان بارش سالانه کمتر از 200 میلیمتر در سال بوده و استان
یزد با 60 میلیمتر در سال کمترین بارش سالانه را تجربه کرده است.
نگاهی
به آمار متوسط بارش در ایران نشان می دهد بارندگی متوسط سالانه در این مدت
شصت ساله تغییر قابل ملاحظه ای در ایران نکرده، ولی میانگین بارش به هر
حال کم شده است. در عوض ارزیابی میانگین متوسط دمای روزانه در سال های بین
1340 تا 1390 نشان می دهد که در این مدت حدود 2.5 تا 3 درجه افزایش دما در
بیشتر ایستگاه های هواشناسی ایران مشاهده می شود و بیشترین مقدار افزایش
مربوط به بیست سال آخر در این بازه شصت ساله و طی سال های 1369 تا 1390
است.
خشکسالی و تغییر اقلیم
خود
مسئله خشکسالی نیز موجب تمرکز نامتناسب جمعیت و امکانات در مراکز استان ها
و کلانشهرها شده است. این موضوع را می توان به ویژه در تهران و کرج مشاهده
کرد. حفر چاه های مجاز (به تعدادی که برهم زننده تعادل اکولوژیک مناطق
مختلف کشور بوده است) و حفر عمیق غیرمجاز که معمولا تعدادشان فراتر از (گاه
چند برابر!) تعداد چاه های مجاز است، الگوی نامتناسب کشت در بسیاری از
نواحی که با کمبود آب مواجهند، انتقال آب از حوضه هایی که منابع آب در آن
ها موجود بوده، به اجبار، به کلانشهرها (در تعریفی که در ایران به کار می
رود: شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر) و... این مسائل به جا به جایی
جمعیت در ایران انجامیده است.
جمعیت آسیب
پذیرتر و فقیرتر تازه مهاجر در حاشیه شهرها، به ویژه کلانشهرها مستقر می
شوند. این مهاجران تازه خانه های آسیب پذیر می سازند و محله های پرجمعیت تر
ایجاد می کنند. نمونه هایی از این وضع را می توان در ورامین و ملارد و
اسلامشهر در اطراف تهران مشاهده کرد.
سازمان
ملل متحد در 30 نوامبر 2015 کنفرانس جهانی تغییر اقلیم را در پاریس برگزار
کرد. متعاقب این کنفرانس سند جهانی تغییر اقلیم ملل متحد از سوی کشورهای
حاضر (از جمله ایران) امضا شد. بعد از روی کار آمدن ترامپ به عنوان رییس
جمهور امریکا، او در اول اسفند 95 اعلام کرد که قصد دارد از معاهده تغییر
اقلیم پاریس خارج شود و این کار (خروج امریکا از معاهده پاریس) را اخیرا در
خرداد 96 انجام داد.
در
ایران بحث های گوناگونی در مورد الزام آور بودن مصوبات و تعهدات معاهده آب
و هوای ملل متعهد که نتیجه کنفرانس COP21 در پاریس بود، درگرفته است.
کنفرانس COP21 در پاریس به عنوان کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل برای هدف
تنظیم موافقت نامه بین المللی برای کنترل و محدود کردن گرم شدن زمین به
حداکثر دو درجه برگزار شد. در این کنفرانس کشورهای مختلف تعهداتی را
برای کاهش گازهای گلخانه ای (به عنوان یکی از عوامل اصلی که انسان با
تولیدش موجب فراهم شدن شرایط برای گرم تر شدن زمین می شود) قبول کردند.
کشور
ما نیز متعهد شده است تا بدون شرط چهار درصد (و در صورت رفع تمام تحریم ها
هشت درصد) از میزان تولید گازهای گلخانه ای بکاهد. این کار با توسعه
زیرساخت های کشور برای تولید انرژی های پاک و تجدیدپذیر و کاهش تدریجی
صنایع آلوده کننده هوا و تولیدکننده کربن امکان پذیر خواهدبود. البته ایران
در برنامه های درازمدت ملی خود (نظیر سند چشم انداز و برنامه ششم توسعه)
برنامه ای جالب و بلندپروازانه برای کاهش 55 درصد از میزان تولید گاز دی
اکسیدکربن در کشور دارد. نکته قابل توجه این که حدود 11 درصد گاز دی اکسید
کربن دنیا در کشور ما تولید می شود.
نابودشدن سفره های آب زیرزمینی
در
کشور ما طی سی سال گذشته، مسئله گرم شدن (در حد 2.5 تا 3 درجه، حدود شصت
سال گذشته) و همچنین خشکسالی، از مهم ترین مظاهر تغییرات اقلیمی بوده اند.
سوال مهم این است که این تغییرات، به ویژه از بین رفتن منابع آب های
زیرزمینی طی حدود 25 سال اخیر، در آینده ممکن است چه تاثیراتی به جا
بگذارند؟
دغدغه نگارنده همواره رخداد یا تسریع
در وقوع زمین لرزه مهم بعدی در نواحی لزره زا و در پهنه گسل های فعال در
ایران است. تخلیه سفره های آب زیرزمینی می تواند به تسریع رخداد یک زلزله
مهم بینجامد. درواقع این باربرداری از لایه های آبدار سطحی می تواند به
تغییر در ریتم رخداد زلزله های اصلی منجر شود.
در
ایران ارزیابی های انجام شده در دشت تهران و کرج، منطقه دریاچه ارومیه و
منطقه مشهد نشان می دهد که در این نواحی طی حدود 25 سال گذشته به ترتیب
حدود 30، 75 و 100 کیلومتر مکعب از حجم سفره های آب زیرزمینی نابود شده
است. هر سه منطقه یادشده از نواحی لرزه خیز (و متاسفانه پرجمعیت) ایران
هستند. در نواحی مزبور نمودهای لرزه ای در بازه های زمان چند ده تا چند صد
ساله روی پهنه گسل های فعال منطقه وجود دارد.
مسئله
کمبود آب و تخلیه سفره های آب زیرزمینی با سرعت و حجم یاد شده، با مراجعه
به مطالعات مشابه، به ویژه در کالیفرنیا، می تواند به تسریع رخداد زلزله ای
با بزرگی هفت یا بیشتر در این نواحی (که مهم ترین نواحی جمعیتی ایران هم
هستند) منجر شود. این موضوع نیازمند بررسی های دقیق علمی و رصد مداوم با
ابزارهای سنجش مدرن است. درواقع در فلات ایران در پهنه گسل های فعال، با
توجه به نزدیکی یا قرارگیری این پهنه های گسله در زون های تخلیه آب های
زیرزمینی، باید احتمال رخداد زلزله بعدی مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد.
تغییر اقلیم ریتم رخداد مخاطرات مختلف از جمله زلزله ها را در ایران تغییر
داده است.
معضلات غم انگیز بیابان زایی
توسعه
بیابان در نزدیک شهرها و توسعه کلانشهرها چالش های مهم اقلیمی دنیای آینده
خواهندبود. در بازدیدهای اخیر نگارنده مشخص شد که وضعیت بیابانی در جنوب
ورامین، در جنوب استان تهران، توسعه یافته و وضعیت به سرعت به سوی تبدیل
شدن به کویر به پیش می رود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاه های جنوب
استان تهران کاهش میزان بارندگی از 66 درصد تا 80 درصد را نشان می دهد.
در
ناحیه جنوب آزادراه قم- گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است. تغییرات
اقلیمی که شامل فرایند گرم شدن جو زمین است، نماد مشخصی نیز در استان تهران
دارد. طی شصت سال گذشته حدود 2.5 درجه هوای تهران گرم تر شده که حدود 1.5
درجه آن به حدود 20 سال آخر این دوره مربوط است. در استان تهران بیشترین
تمرکز جمعیت در جنوب، جنوب غرب و غرب و در داخل شهر تهران در مرکز و جنوب
است.
فرونشست زمین
طی
دهه گذشته، در گستره غرب و جنوب غرب تهران (که اکنون جمعیتی حدود دو
میلیون نفری را در خود جای می دهد) میزان فرونشست زمین به حدود 30 سانتی
متر در سال (هر سه سال یک متر!) می رسد. این فرونشست علاوه بر آسیب جدی بر
زیرساخت های منطقه (مانند خطوط راه آهن)، خانه ها، ساختمان ها و سایر
تاسیسات را نیز آسیب پذیرتر می کند. بنابراین در چنین وضعی عملا ریسک زمین
لرزه بعدی (به دلیل افزایش آسیب پذیری) بیشتر می شود.
گزارش
ها نشان می دهد که حدود 22 هزار حلقه چاه غیرمجازی در استان تهران وجود
دارد، که حدود 10 هزار حلقه مربوط به شهر تهران و پیرامون آن است. برآورد
می شود که تعداد چاه های غیرمجاز حدود سه برابر تعداد چاه های مجاز در شهر و
استان تهران باشند!
کانون های جمعیتی و مشکلات تهران
شهر
تهران و شهرهای پیرامونی آن همچنان از جذاب ترین مناطق کشور برای مهاجرت
هستند. شرق و جنوب شرق تهران کانونی برای مهاجرت مهاجران از روستاها و
شهرهای دچار خشکسالی شده از استان های خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان و
همچنین حدود 500 هزار نفر مهاجر ثبت نشده ولی برآورد شده افغان است. در عوض
جنوب، جنوب غرب و غرب تهران، برای مهاجران از استان های آذربایجان،
اردبیل، کردستان و لرستان جذابند. (سرعت رشد جمعیت در غرب تهران عملا طی
دهه گذشته حدود دو برابر این رشد در شرق تهران بوده است.)
کانون
های مدرن جمعیتی که در سایت های دولت های پیشین طراحی و اجرا شدند (مانند
شهر جدید پرند در 33 کیلومتری جنوب غرب تهران)، عملا با چالش آب مواجهند.
اکنون از شمال غرب، غرب و جنوب غرب تهران طرح های مختلف انتقال آب برای
هدایت آب آشامیدنی و مصرفی به شهر جدید پرند در حال اجراست.
شهر
جدید پرند در اقلیمی بیابانی و در کنار فرودگاه بین المللی امام خمینی
(ره) قرار گرفته است، ولی معلوم نیست چرا برای اولین نکته مهم برای توسعه
این شهر- که در سال 1395 جمعیتی حدود 400 هزار نفر داشته و سقف جمعیت 950
هزار نفری در آن برنامه ریزی شده است- تدبیر کافی نشده است.هفته
نامه کرگدن