شفا آنلاین:آموزش بخش بسیارمهم سیستم های پزشکی ملل مختلف را تشکیل می دهد. درمصرباستان، آموزش ابتدایی شناخت گیاهان دارویی وپزشکی<Recognition of Medicinal and Medicinal Plants> ازطریق پدربه پسرو درخانه انجام می شده و این امرپایه تشکیل اولین مدارس پزشکی درمصربه شمارمی رفته است، به تدریج وطی قرن ها مدارس پزشکی پیشرفته ای درمعابد شکل گرفت که درآن موبدان تدریس می نمودند.
به گزارش شفا آنلاین:دریونان
باستان نیز ابتدا پزشکی ازمعابد شروع شد وآمیخته با اوهام بود. ازجمله این
معابد می توان به معبد اسکلپیوس اشاره کرد. از دوران بقراط که وجه افتراقی
میان علم ومذهب یونانیان پدید آمد، پزشکی علمی شروع شد که آن را منتسب به
وی و شاگردانش می دانند و بعدها درمدرسه پزشکی اسکندریه پایه روش آموزش
قرار گرفت. درخصوص پزشکی ایران وبه خصوص درادوارباستانی آن (ازآغازتا ۶۳۷
م، شامل دوره های پیش از تاریخ، تمدن های ابتدایی و منطقه ای مانند سیلک
کاشان و عیلام وهم چنین دولت های بزرگ آریایی نژاد مانند مادها، هخامنشیان،
اشکانیان و ساسانیان تا ورود اسلام به ایران) به دلیل نابودی اکثرمنابع
ایرانی ازسویی و ازسوی دیگربه دلیل آن که مورخین ایرانی نسبت به تحقیق و
تفحص درتاریخ ایران کمتر اهتمام ورزیده وآن چه بیان شده نظرمستشرقین غربی
بوده است، در بسیاری زمینه ها ازجمله آموزش پزشکی پژوهش های جامعی صورت
نپذیرفته است.
یکی
ازمهم ترین پایه ها و نیازهای علمی هرتمدنی خط می باشد. پیدایش خط درهر
جامعه ای نقطه آغازی برای شروع علم آموزی بوده است. در ایران، مطابق آخرین
یافته های باستان شناسی در ناحیه جیرفت، پیدایش خط مربوط به حدود ۲۴۰۰ سال
پیش از میلاد مسیح است. الواح به دست آمده در این ناحیه از لحاظ قدمت با
لوحه های سومری برابری می کند و می توان گفت ایرانیان به همراه سومریان
مخترعین خط در جهان بوده اند. درمنابع آمده است که ایرانیان دارای خط های
متنوعی برای منظورهای مختلف بوده اند، از جمله آن می توان به خط های دین
فیره، ویش دبیره، کشتج، شاه دبیریه، نامه دبیریه (هام دبیریه)، راز مهریه و
راس مهریه اشاره نمود. جالب ترین این خطوط، خط نیم کشتج با ۲۸ حرف بوده که
مخصوص نوشتن طب و فلسفه بوده است. که دردوره ساسانیان درری شهر
(ریواردشهیر)، ناحیه کوچکی ازولایت ارجان، به وسیله این خط متون فلسفی و
طبی نگاشته می شده است. ری شهراز دوره هخامنشی مرکز علمی پزشکی و نجوم بوده
است.
علم
آموزی و دانش پژوهی درایران باستان ازاهمیت ویژه ای برخورداربوده است،
گریشمن ایران شناس فرانسوی ذکرمی کند که: «هخامنشیان محیطی مساعد برای
توسعه علم به وجود آوردند. به طورکلی ایرانیان درزمان هخامنشیان پیشرفت
چشمگیری درزمینه های طب، نجوم وریاضیات داشته اند، هم چنین درزمان ساسانیان
نیز وجوه هنگفتی برای امورفرهنگی، ساخت مدارس ودارلعلم ها تخصیص داده می
شد و دولت نیز مشوق رشد و شکوفایی علمی کشور بود برای مثال شاپوراول با
نظروسیع و روح کنجکاو خویش دستور داد آثار و نوشته های یونانی و هندی
درمباحث مختلف مانند طب، نجوم و فلسفه ترجمه شود.»
درزمینه
آموزش عمومی پارسیان قبل از ورود به آموزش پیشرفته دانشگاهی، دردوره
هخامنشی هردوت عنوان می کند: «دوره تربیت کودکان بین ۵ تا ۲۵ سالگی است وسه
کاربه آن ها می آموزند اسب سواری تیراندازی و راست گویی» گزنفون تاریخ
نگار وفیلسوف یونانی دراین زمینه توضیح بهتری دارد: «کودکان تا سن شانزده
یا هفده سالگی درس می خوانند، سپس داخل طبقه نوجوانان می شوند.» هم چنین
«کودکی که درمدرسه عمومی تعلیم یافته باشد حق ورود به طبقه نوجوانان را
دارد.»
گفتاربالا
به روشنی نشان از وجود یک نظام آموزشی است که به نوعی آموزش مقدماتی را
اجباری کرده واگرکسی این دوره را نگذراند وارد طبقه نوجوانان نمی شود. هم
چنین دولوح کوچک گلی به زبان عیلامی درخزانه تخت جمشید یافت شده است که
هردوسند مربوط به جیره دریافتی بیست ونه پسربچه ایرانی است که به آموزش خط
مشغول هستندو کلاس درس یک سخن گونیز داشته که ماهانه مقرری خود را از دولت
دریافت می کرده است. این اسناد ازسویی آموزش خط را درآموزش مقدماتی پارسیان
و ازسوی دیگر، تشویق دولت به وسیله اعطای مقرری ماهانه برای دانش آموختگان
جهت ترویج آموزش را نشان می دهد. ازطرفی دیگر شواهد نشان می دهد که مراکز
آموزش پزشکی دردوره هخامنشیان، درکنارآتشکده ها قرارداشته اند، دراین
آتشکده ها زرتشتیان آتش مقدس را نگهداری کرده وعلاوه برجایگاه مذهبی، مانند
مساجد دوره اسلامی، این مکان ها محل آموزش اموردینی وعلوم دیگرازجمله طب
نیزبه شمارمی رفته اند. البته به نظرمی رسد دردوره ساسانی این مراکز علمی
گسترش بیشتری یافته اند. ازجمله موسسه ها ودانشگاه های علوم پزشکی ایران
باستان، می توان به اکباتان، پارسه، سائیس، ری شهر، جندی شاپور، کرخ شوش،
سیراف و آموزشگاه های پزشکی نظیربرسیپا، میلیت وآرشویی (آرخویی) که توسط
داریوش اول هخامنشی راه اندازی شد، اشاره کرد.
به
دلیل اینکه ایرانیان دردوران هخامنشی توجه ویژه ای به ساختن بیمارستان
ودرمانگاه داشتند درموزه واتیکان لوحی دیده می شود که به دست یکی ازکاهنان
معابد مصری نوشته شده وچنین است: داریوش، شاه شاهان وشاه مصر، درعصرخود
وهنگامی که من دردربارش به سر می بردم، فرمان داد که «به پایتخت مصربرو و
با گردآوردن ابزارپزشکی، آموختن حرفه پزشکی را برای مصریان فراهم ساز.» من
به مصررفتم وچنان کردم که اومی خواست و فرمان داده بود. من ابزار لازم
پزشکی وکتاب برای برپایی چنین دانشگاهی فراهم کردم و توانستم جوانان مصری
را به یاری استادان با تجربه، آموزش دهم. داریوش به خوبی از ارزش پزشکی
آگاه بود و آرزو داشت با برپایی چنین دانشگاهی جان بیماران مصری را نجات
دهد.
درمورد
شاخه ها وحیطه های آموزش پزشکی درایران باستان مطابق با مستندات موجود می
توان به داروساز، جراح، روان پزشک، پزشک قانونی، دامپزشک (ستور پزشک)
ونیزازبعضی قراین به حیطه های کاری پزشکان درزمینه هایی چون چشم پزشکی،
پزشکی زنان، زهرشناسی، تغذیه وبهداشت اشاره کرد.
واما ازنکات جالب درامرآموزش پزشکی وجود آزمون بالینی پایان دوره پزشکی
برای دانشجویان این رشته بوده است. درفرگردهفت ازوندادید، بندهای سی و ششم
تا چهل، شرط دریافت مجوزطبابت را درمان سه دیوپرست با کارد (جراحی) دانسته
که اگرموفق شوند آن سه نفر را درمان کنند اجازه طبابت خواهند یافت ولی
اگرآن سه نفربمیرند حق طبابت نخواهند داشت ودرصورت طبابت مجازات ایشان مرگ
اعلام شده است. دراین باره به بند سی وهفت، قسمتی ازبند سی وهشت وبند سی
ونه اشاره
می
شود: بند ۳۷ اهورا مزدا پاسخ داد: «بهترآن است که نخستین بارکارآزمودگی
وچیره دستی خویش را بر دیوپرستان بیازماید تا برمزداپرستان. اگرسه بارهنگام
درمان دیوپرستان با کارد، بیماربمیرد، آن مزداپرست همواره پزشکی ناشایسته
است. بند ۳۸:...اگراو به درمان مزداپرستان دست زند یا مزداپرستان را با
کارد درمان کند، پادافره گناه کشتن آگاهانه براو رواست.»
بند ۳۹: «اگر او سه باردیوپرستان را باکارد درمان کند وبیمار تندرستی خویش را بازیابد، ازآن پس همواره پزشکی شایسته است.»
درمورد
مشخصات یک پزشک کامل و گستره اطلاعات واخلاق پزشکی، مطابق دینکرد، طبیب
دانا کسی بوده است که بتواند به دقت امراض را معاینه کند، کتاب بسیارخوانده
باشد، اعضای بدن ومفاصل را بشناسد واطلاعاتی راجع به ادویه داشته ومحبوب
وشیرین سخن باشد وهم چنین با بیماران از روی شکیبایی و مهربانی رفتار کند.
آرتورکریستن
سن، ایران شناس معروف دانمارکی، نیزدرکتاب خود معتقد است «یک نوع شهادت
نامه و اجازه ای به اطبا می دادند.» هم چنین برای تحقیق های پزشکی واحتمالا
آزمون های بالینی پزشکی از محکومین به اعدام استفاده می شده است. دراین
رابطه در دینکرد آمده است: «مجرمان و جانیان مستحق اعدام را، برای استفاده
طبی زنده نگه می داشتند.»
با
این توصیف و اسناد برجا مانده به خوبی اهمیت دانش وآموزش آن حتی از دوران
کودکی میان ایرانیان از روزگاران باستان به خوبی مشخص می شود، هم چنین می
توان به اهمیت وجایگاه بالای آموزش پزشکی درایران باستان پی برد. بی تردید
توجه واهتمام درآموزش وبه خصوص آموزش پزشکی به عنوان شاخه ای ازآن، یکی
ازرمزهای پویایی فرهنگ و تمدن ایران زمین درطول تاریخ است.سپید
منابع:
آموزش علوم پزشکی در ایران باستان: آرمان زرگران، سعید دانشآموز،
عبدالعلی محقق زاده/مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی/تابستان ۱۳۹۰
پیشینه پزشکی در ایران باستان: داود رنجکش