جایزه آن هم یک هدیه به انتخاب خودش تا سقف 5000 تومان است. معامله بدی نیست، اما انگار فراموش کردهاید او تنها یک کودک است که دارد شخصیتش از رفتارهای شما شکل میگیرد.
کودک کمکم یاد میگیرد از بردن و آوردن حرف بین آدمها میتواند کسب منفعت کند، میتواند انتقامجویی یا حتی تفریح کند.
کافی است وقتی در خانه مادربزرگ به خاطر شیطنت توبیخ شده، به مادر بگوید مادربزرگ پشت سرت گفت این عروس خیلی شلخته است و بلد نیست بچه تربیت کند.
عواقبی که این کار برای مادربزرگ ممکن است داشته باشد، دل کودک را خنک میکند و شیطنت کودکانهاش را ارضا میکند.
آغاز بدآموزی
این مقدمات بسیاری از اخلاقهای بد است. خیلی زود او همین کار را در مورد شما و خواهر و برادرهایش هم انجام خواهد داد.
شما با این کار نهتنها یک کودک رازدار تربیت نکردهاید، بلکه به او فنونی چون انتقامجویی، نقشهکشیهای شیطانی و دروغگویی برنامهریزی شده را میآموزید. ضمن این که دیگر هرگز نمیتوانید مطمئن باشید حرفی را که جلوی او میزنید در خانه خوددتان بماند.
رفتاری که با پاداش در کودک تقویت شود، به رفتاری پایدار تبدیل میشود. پس اگر میخواهید فرزندانی رازدار داشته باشید در درجه اول نباید خبرچینی را در آنها تقویت کنید.
الگوی رازداری
خودتان نیز در مقابل چشمان آنها غیبت و سخن چینی نکنید و از کسی حرف نکشید. کودکان شما را به عنوان الگوی عملی خود قرار میدهند و زیاد اهمیت نمیدهند چه میگویید بیشتر به آنچه انجام میدهید توجه دارند و همان رفتار را تکرار میکنند.
فراموش نکنید که راز کودک نیز یک راز بزرگ به شمار میرود. صرفا به خاطر این که او کودک است دلیلی ندارد رازش را برملا کنید.
اگر این کار را کنید و در مقابل او رازش را به دیگران بگویید، ضمن این که کودک تحقیر میشود، میآموزد فاش کردن راز افراد ضعیفتر مشکلی ندارد. او میآموزد نمیتوان به شما اعتماد کرد و اگر لازم باشد میتواند به شما دروغ بگوید تا شخصیت خود و رازهایش را حفظ کند.
اگر قرار باشد راز کودک را به همسرتان بگویید باید از او اجازه بگیرید.
چرا سخنچینی؟
برای خشنود کردن بزرگترها، جلبتوجه، پیشی گرفتن از کودک دیگر خانواده، انتقامجویی، بزرگ جلوه دادن خود با ورود به بازی بزرگان یا در اثر تشویق و خنده والدین ممکن است کودک بخواهد سخنچینی کند.
در این شرایط نباید به او بخندیم و تشویقش کنیم. نباید از کودک جزییات بیشتری بپرسیم و برای ارضای کنجکاوی خود کودک را با اخلاقی ناپسند بار بیاوریم.
در عوض باید کاری کنیم که کودک برای مطرح کردن خودش روشهای بهتری پیش گیرد.
آموزش دهید
کودکان یاد میگیرند؛ بهتر است اگر میخواهیم عادت بدی را از آنها دور کنیم رفتار بهتری به آنها بیاموزیم . مثلا وقتی کودک میخواهد با خبرچینی کردن در مورد خواهر بزرگترش او را نزد دیگران خراب کند، به او بگوییم: خواهرت میگوید تو خیلی قشنگ شعر میخوانی و شعرهای جدیدی یاد گرفتهای. بیا یکی را برای ما بخوان. بعد او را تشویق کنیم و در خلوت از او بخواهیم پشتسر دیگران حرف نزند و سخنچینی نکند.
اگر کودکان مهارتهای اجتماعی(social skills) را بیاموزند، اعتماد به نفس آنها بالا میرود و نیازی به جلب توجه از طریق افشای رازهای دیگران نخواهند داشت.
کودک باید رازداری را مثل یک مسئولیت مهم خانوادگی بیاموزد و یاد بگیرد چیزهایی وجود دارد که مثل گنج مراقب آنها هستیم و آنها حریم خانواده را معین میکنند.
آنها رازهای ما هستند که وقتی فاش شوند برای همیشه از دستمان میروند. چیزهایی که ضامن احترام و موفقیت خانواده است. حتی نقصهای کوچک و بزرگی که باید درون خانواده حل و فصل شوند و فاش شدن آن برای دیگران دردی را دوا نمیکند.در عین حال کودک باید بیاموزد چه چیزهای خطرناکی هست که نگفتن آنها رازداری به حساب نمیآید و میتواند جانش یا حریم خود و خانوادهاش را به خطر بیندازد.
از هر چیزی راز نسازید
رازداری خوب است، اما هر چیزی راز نیست. گاهی کودک به خاطر اسرار شما بر راز بودن یک موضوع آن را ابزاری برای چانهزنی میسازد.
مثلا مادری که در بازار کودک خود را بازیافته است او را کنار میکشد و بارها و بارها تکرار میکند: «به مامان جون یا بابایی نگی که گمت کرده بودم این یک راز است!»
پدری که در خیابان وقتی با کودکش قدم میزند خانمی را ملاقات میکند که همکلاسی او بوده و با او گپی دوستانه میزند به پسرش میگوید: «این یک راز مردانه است به مامانی نباید بگی!»
این موضوع چند
پیام برای کودک دارد: شما مقصر بودهاید، دیگران شما را تنبیه خواهند کرد،
او از شما مهمتر است، زیرا رازهایی را میداند که شما را ضعیف میکند و
خیلی چیزهای دیگر را هم خودش استنباط خواهد کرد. هر چه رازهای شما بیشتر
شود مشکلات بیشتری ممکن است منتظرتان باشد. کودک را در موقعیتی قرار ندهید
که دیگران برای پی بردن به اسرار شما، او را بازخواست کنند.جام جم آنلاین