شفا آنلاین:گاهشماری حیوانی، عادت مردم مشرق زمین است که ریشه در فرهنگ بیابان
گردهای این نواحی داشته است. در فرهنگ ترکان، مغولان، هندیان و تبتیها و
امثال ایشان مرسوم بوده که به همراه کشور گشایی این اقوام، به دیگر نقاط هم
سرایت کرده است؛ آنقدر که تمساح مغولی در چین جایش را به اژدها داده و
وقتی به ایران زمین رسیده، از ترکیب دوازده گانه خارج شده و نهنگ به جایش
نشسته است.
به گزارش
شفا آنلاین:«95،
سال میمون بود و 96، سال خروس»؛ آیا چنین بحثی پیرامونتان رخ داده؟ آیا
برایتان مهم است که حیوان نماد این سال چیست؟ اصلا ریشه این نامگذاری ها
چیست؟
به گزارش «تابناک»، هر سال با نزدیک
شده به نوروز و در طول تعطیلات نوروزی، یکی از بحثهایی که در جامعه رایج
میشود و بسیاری دربارهاش سخن میگویند، نام سال بر اساس نام یک حیوان
است. نمادی که کمتر میدانیم از کجا آمده، چه کسی انتخابش کرده، مبنای
انتخاب و معنایش چیست و... ولی با وجود این همه ابهام، ندیدش نگرفتهایم.
هر
سال جدید که از راه میرسد، بعضی از خود میپرسند امسال سال چیست و بعد
دربارهاش صحبت میکنند و حتی به اختلاف میرسند؛ اختلافاتی مانند اینکه
امسال سال خروس است یا مرغ؟ راستی مگر میشود این دو را اشتباه گرفت؟ اگر
این شیوه نامگذاری قدیمی است، چگونه مردمانی که زندگیشان با دامداری و
نگهداری از مرغ و خروس عجین بوده و هست، بین مرغ و خروس تمیز قائل
نشدهاند؟
مـوش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار این چهار که بگذرد، نهنگ آید و مــــار
آنگاه اسـب و گوســفند است شمار حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
این
دو بیت شاید مشهور ترین ابیات برای به خاطر سپردن دوازده حیوانی باشند که
به سالها نسبت میدهند. اما چرا دوازده تا؟ چرا این حیوانات؟ چه ارتباطی
میان این حیوانات وجود دارد و انتخاب یک نماد حیوانی برای سال اصولا چه
فایدهای داشته و از چه پشتوانه منطقی ای نشات گرفته؟
راز
آلودگی موضوع زمانی رنگ میبازد که در ترکیب دوازده حیوان فوق یک تغییر
ایجاد کرده و به جای نهنگ، اژدها قرار دهیم. با حساب این تغییر به نظر سخت
نیست که ریشه ماجرا را حدس بزنیم؛ آسیای شرقی، احتمالا حوالی سرزمین چین!
این
در حالی است که مطالعات هم این موضوع را تایید میکنند. گاهشماری حیوانی،
عادت مردم مشرق زمین است که ریشه در فرهنگ بیابان گردهای این نواحی داشته
است. در فرهنگ ترکان، مغولان، هندیان و تبتیها و امثال ایشان مرسوم بوده
که به همراه کشور گشایی این اقوام، به دیگر نقاط هم سرایت کرده است؛ آنقدر
که تمساح مغولی در چین جایش را به اژدها داده و وقتی به ایران زمین رسیده،
از ترکیب دوازده گانه خارج شده و نهنگ به جایش نشسته است. مثل ببر که جایش
را با پلنگ عوض کرده و تغییراتی از این دست.
تغییرات
به گونهای است که به نظر میرسد این سبک نامگذاری اینقدر بی مسما، فاقد
منطق و در عین حال مفرح بوده که توانسته چندین کشور را درنوردیده، تغییر و
تحول پیدا کرده و همه جا رایج شود و چون بومی سازی شده، یافتن ریشهاش،
دشوار به نظر برسد ولی کافی است بدانیم که این نامگذاری برای چینیها که
سال شان در بهمن ماه نو میشود، بسیار حائز اهمیت است تا کمی پی به ریشه
این نامگذاری ببریم.
بر این اساس میتوان
دریافت که چه امسال را سال بز بنامیم، چه سال گوسفند و چه هر حیوان دیگری،
نه اشتباه کردهایم و نه چیزی از دست دادهایم، چراکه این نامگذاری برای
ملتی مهم است که زندگی روزمره شان به طالع بینی گره خورده و نام حیوان در
طالع بینی هایشان مهم است نه مایی که از زمان باستان تا کنون، اینقدر در
گاهشماری سرآمد ملل بودهایم که هنوز که هنوز است، گاهشماری جلالیمان
زبانزد جهانیان است و آغاز سالمان در بهار طبیعت، برای بسیاری رشک
برانگیز.