این عصب در فعالیتهای روزمره نظیر جویدن و صحبت کردن درگیر است. این بیماری مزمن، در زنان سالمند شایعتر است و شیوع جهانی برابر 27 در 100 هزار نفر دارد.
شفا آنلاین:ورالژی
تریژمینال، درد نوروپاتیک ناتوانکننده، با شروع سریع و کوتاهمدت است که
از فشار روی عصب پنجم جمجمهای ناشی میشود.
به گزارش
شفا آنلاین: این عصب در فعالیتهای روزمره
نظیر جویدن و صحبت کردن درگیر است. این بیماری مزمن، در زنان سالمند
شایعتر است و شیوع جهانی برابر 27 در 100 هزار نفر دارد. خط اول درمانی
برای نورالژی تریژمینال عبارت است از داروی ضدتشنج کاربامازپین؛ زیرا
مکانیسم اثر مشابهی دارد اما عوارض آن خفیفتر است. داروهای خط دوم درمانی
برای این بیماری، باکلوفن و لاموتریژین هستند که در شرایطی که درمان
استاندارد به تنهایی کافی نیست یا از سوی بیمار به خوبی تحمل نمیشود؛
جایگزین خواهند شد. نورالژی تریژمینال، یا تیک دولوروکس، درد یکطرفه صورت
با شروع سریع است که ممکن است چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد و با
فعالیتهای سادهای نظیر جویدن، مسواک زدن، صحبت کردن یا مواجهه با هوای
سرد شروع میشود.
نورالژی تریژمینال، در حدود 12 تا 27 نفر از هر 100 هزار
نفر در سراسر جهان را مبتلا کرده است و در زنان بالای 50 سال شیوع بیشتری
دارد. عصب تریژمینال، سه شاخه حسی دارد که مربوط به بخشهای مختلف صورت
میشوند:عصب بینایی،مربوط به حس ناحیه چشمها و پیشانی، عصب ماگزیلاری،
مربوط به گونهها و ناحیه بالای لبها، عصب مندیبولار، مربوط به ناحیه فک
پایین که در عملکردهایی نظیر جویدن و بلعیدن دخیل هستند. نورالژی
تریژمینال، از شاخههای عصبی ماگزیلاری و مندیبولار منشا میگیرد و با
شیوع بالاتر افسردگی مرتبط است. زیرا کیفیت زندگی بیمار ممکن است به دلیل
درد مزمن تحت تاثیر قرار گیرد. بنابراین، تجویز داروهای ضدافسردگی لازم
است. مکانیسمهای دخیل در نورالژی تریژمینال کاملا شناخته شده نیستند.
چنین به نظر میرسد که تحت فشار قرار گرفتن عروق در این زمینه دخیلاند.
داروها، درمان اولیه نورالژی تریژمینال درنظر گرفته میشوند.
کاربامازپین:
طبق مطالعات بالینی، کاربامازپین درمان خط اول نورالژی تریژمینال محسوب
میشود. همچنین، این دارو تنها داروی مورد تایید سازمان غذا و داروی آمریکا
برای این اندیکاسیون خاص است. دوز آغازین کاربامازپین، 100 تا 200
میلیگرم دوبار در روز است. این دارو خوراکی مصرف میشود؛ در نتیجه میتوان
در صورت تحمل دارویی، دوز نگهدارنده آن را به 600 تا 800 میلیگرم در روز
رساند. ماکزیمم دوز روزانه کاربامازپین نباید از 1200 میلیگرم در روز
تجاوز کند. همچنین، کاربامازپین برای درمان مبتلایان به اختلال خلقی دوقطبی
که نمیتوانند سایر داروهای مورد استفاده برای کنترل مانیا (نظیر لیتیوم
یا والپروات) را تحمل کنند، تجویز میشود.
اکسکاربازپین:این
دارو، کتوآنالوگ کاربامازپین، یک پیشداروست که به متابولیت فعال تبدیل می
شود. دارو با دوز خوراکی 600 میلیگرم در روز شروع شده و دوز آن تا دوز
کلی روزانه 1200 تا 1800 میلیگرم در روز افزایش داده میشود. مکانیسم اثر
آن مشابه کاربامازپین است اما اکسکاربازپین، فعالیت کانالهای با ولتاژ
بالای کلیسم را کاهش میدهد. اکسکاربازپین، عوارض ناخواسته کمتری دارد و
تداخلات دارویی آن نیز به مراتب کمتر از کاربامازپین است. به طور خلاصه،
کاربامازپین و اکسکاربازپین، درمان استاندارد و طلایی برای نورالژی
تریژمینال معرفی می شوند. داروهای ضدتشنج را باید با احتیاط قطع کرد.
در
مورد بیمارانی که به کاربامازپین و اکسکاربازپین پاسخ نمی دهند، یا به
دلیل عوارض ناخواسته و تداخلات دارویی قادر به تحمل آنها نیستند، درمان های
خط دوم درمانی توصیه می شوند. لازم به ذکر است که مطالعات مختصری در مورد
اثربخشی آنها در درمان نورالژی تریژمینال در دسترس است.
لاموتریژین:
این داروی ضدتشنج، با تثبیت غشای سلول های عصبی اثر میکنند. همچنین، به
دنبال مصرف آن کاهش آزادسازی گلوتامات، که نوروترانسمیتر تحریکی است رخ
میدهد. در مورد نورالژی تریژمینال، لاموتریژین درمان اجوانت موثری است.
این دارو با دوز روزانه 25 میلیگرم برای مدت 2 هفته شروع شده و سپس دوز آن
را به 50 میلیگرم در روز برای مدت 3 تا 4 هفته تا زمانی که دوز کلی
لاموتریژین به 400 میلیگرم در روز برسد(در دو دوز منقسم) میرسانیم.
باکلوفن:
این دارو یک شلکننده عضلات اسکلتی است که بهعنوان آگونیست GABABعمل
میکند. درمان با باکلوفن موجب افزایش یون کلراید و بسته شدن کانالهای
کلسیم پیش سیناپسی میشود که موجب کاهش آزادسازی ترانسمیترهای تحریکی در
سیستم اعصاب مرکزی و کاهش اسپاسم عضلانی میشوند. در مدیریت درد، باکلوفن
موجب کاهش ماده P در نخاع میشود. دوز آغازین باکلوفن در درمان نورالژی
تریژمینال، 15 میلیگرم در روز است که بهطور خوراکی در 3 دوز منقسم مصرف
میشود. در مبتلایان به نورالژی تریژمینال، باکلوفن موجب کاهش اپیزودهای
درد و طولانی کردن دوره فروکش بیماری میشود. در صورت وقوع اوردوز، باکلوفن
موجب القای خوابآلودگی و تضعیف تنفسی میشود. این دارو را باید به آهستگی
افزایش یا کاهش داد. سپید
منبع:US.Pharmacist, Ja- 2017