همه می گویند دختران پاساژگردی می کنند، خب مگر ما برای دخترانمان چه کردیم که پاساژگردی نکنند.
شفا آنلاین: در بین
نمایندگان پرشماری که با فهرست امید به مجلس دهم راه پیدا کرده اند، تنها
چندتایی چهره شده اند. نمایندگانی که فعال ترند یا با صحبت ها و پیگیری
هایشان توانسته اند نظرات را به خود جلب کنند و تبدیل به سلبریتی های این
دوره شوند. مجلس که گفته می شود بیشتر، مجلس کار است و نه مجلس پرشور رسانه
ای.
به گزارش
شفا آنلاین:همین را هم
پروانه سلحشوری می گوید. نماینده تازه نفس تهران که بدون سابقه درخشان
سیاسی و به لطف اجماع اصلاح طلبان توانست خود را به ساختمان بهارستان
برساند. در شرایطی که اصلاح طلبان چند لایه از نامزدهای شاخص خود را در رد
صلاحیت ها یا به دلیل محدودیت ها و ممنوعیت ها از دست داده بودند، اما در
میان 30 نفری که توانستند برد بزرگ تهران را رقم بزنند، پروانه سلحشوری یکی
از آنهاست که احتمالا تا امروز تایید بدنه حامی اصلاح طلبان را به خود جلب
کرده است. با نطق های شنیدنی اش در مجلس و با جدیتش در دنبال کردن مطالبات
مردمی.
دکتر پروانه سلحشوری 52 ساله و متولد
مسجدسلیمان است. استاد جامعه شناسی در دانشگاه آزاد است و تا اینجا یکار
نشان داده از آن نماینده هایی است که می داند برای چی به مجلس رفته و چطور
باید کارها را پیگیری کند. نماینده ای که از ورزش تا مسائل اجتماعی و امور
زنان جزو دغدغه هایش است و دارد برای طرح ها و لوایح، وقت و انرژی می
گذارد.
خانم
سلحشوری می گوید از صحبت با رسانه ها طفره می رود و ترجیح می دهد کارش را
انجام دهد؛ پس خیلی طول می کشد که با او قرار بگذاریم و ظهر یک روز سرد در
دفترش در سعادت آباد ملاقاتش کنیم. نماینده ای که راحت و ساده مقابل مان می
نشیند و رندی چهره های کهنه کار سیاسی و ملاحظات شان را از خود بروز نمی
دهد. هر چند که وقتی مصاحبه اش را برای بررسی مجدد از ما می گیرد بخش
هایی خواندنی و البته هیجان انگیز از آن را حذف می کند. با هم حرف های این
نماینده تازه نفس را می خوانیم.
شما
یکی از نمایندگانی هستید که از طریق لیست امید به مجلس رفتید. مردم نسبت
به اغلب افراد این لیست شناخت زیادی نداشتند، ولی با توجه به اجماعی که شد و
اقبالی که نسبت به چهره های شاخص اصلاح طلب وجود دارد، مردم به خصوص در
تهران رای خوبی دادند و نتیجه عجیب و جالبی به وجود آمد و دوستان به مجلس
رفتند. الان که یک سال از انتخابات می گذرد به نظر شما توقعاتی که وجود
داشته برآورده و وعده ها عملی شده؟
سوال
بسیار خوبی است. اینکه ما از لیست امید آمدیم و حمایت مردم را داشتیم،
واقعا یک اقبال خیلی خوبی بود. این نشان می دهد که مردم در هر شرایطی به
دنبال برون رفت از سختی ها هستند و به گروهی اعتماد کردند که فکر می کنند
بهتر می توانند عمل کنند. همان طور که خودتان گفتید واقعا موضوع عجیبی است،
سی نفر که اغلب ناشناخته بودند با آن رای به مجلس رفتند، یعنی شما اگر این
افراد را ببینید شاید پنج یا شش نفر خیلی شناخته شده باشند. بقیه ما که در
لیست قرار گرفتیم به خاطر حمایت فرد بزرگ و نجیبی مثل آقای خاتمی بود و
البته در عین حال گروه های اصلاح طلب دیگر هم ما را حمایت کردند.
یعنی
کسانی که رد صلاحیت شده بودند و همچنین شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان،
فراخوان داده و گفتند حالا که ما نتوانستیم راه پیدا کینم عیبی ندارد
بگذارید گروه های جدیدتری بیایند که بتوانند به مجلس بروند.
یعنی مثل کاری که شما در اهواز کردید و همسرتان رد صلاحیت شدند و شما...
بله.
همین طور است. ببینید از یک طرف من فکر می کنم که اتفاق خوش یمنی بود. چون
یک مقدار گردش نخبگان رخ داد. یعنی در بین این افراد حتی اگر چند نفر
بتوانند چهره هایی که برای مردم شناخته شده بشوند و کار کنند و برای فرداری
میهن مفید واقع شوند، کار بزرگی صورت گرفته است. یعنی این اعتماد کم نبوده
است. مهم این است که به این اعتماد خدشه وارد نشود و شرمنده این مردم
نشویم. اما این تا چه حد میسر است؟ من خودم قبل از انتخابات، با توجه به
اینه شما می دانید که ساختار جامعه طوری است که نمی توانیم توقع تحمل عظیم
داشته باشیم، وعده های زیادی هم ندادم.
یکسری
از دوستان وعده هایی دادند. اما خیلی چیزها گفتم که دلم می خواهد انحام دهم
و می گفتم دوست دارم که اینها را انجام بدهم. مثلا در حوزه ورزش. البته
الان هم آن آرمانی که در حوزه ورزش داشتم را نتوانستم انجام دهم، چون
کار خیلی سختی است. آرمانم این بود که بتوانم در این جامعه ورزش را از بچه
کوچک با بزرگسال نهادینه کنم. یعنی اینکه زن ما، جوان ما، کودک ما همه
ورزش کنند. اما خب شما حساب کنید این خیلی کار بزرگی است و عملی شدن آن سخت
است. اما در همین برهه کم یعنی در همین شش ماه (حالا شما می گویید یکسال،
ولی ما در ماه هفتم هستیم و یکسال مان نشده است) در برنامه ششم، ما در مورد
ورزش خیلی کارهای خوبی کردیم.
اینها در
کمیسیون ما بود. مادر کمیسیون فرهنگی اینها را مطرح کردیم. من یکی از افراد
کمیسیون تلفیق بودم. ببینید ما توانستیم 27 درصد از 9 درصد مالیات برارزش
افزوده همین طور عوراض سیگار را برای حوزه ورزش بهداشت و وزارت آموزش و
پرورش بگیریم. اماکن بایری که در مناطق محروم و یا هر جای دیگری که استفاده
و کاربری نداشتند را گفتیم به ورزش اختصاص دهند. این آخرین بار که من یک
بند الحاقی دادم تا مراکز ورزشی که تکمیل نیستند را کامل کنیم.
ما
الان بیش از چهار هزار و خرده ای اماکن ورزشی داریم که برای ساختن اقدام
کرده اند ولی ناقص مانده اند. شما حساب کنید چهار هزار مکانی که برای ورزش
مردم اختصاص داده شده را نتوانند تمام کنند. ما گفتیم بخش خصوصی، یعنی
اشخاص حقیقی و حقوقی وارد این ماجرا شوند و اینها را بسازند و تجهیز کنند
که خدا را شکر مجلس هم موافقت کرد.
امسال
خیلی بودجه خوبی به وزارت ورزش اختصاص داده شده است. می گویند آقای سلطانی
فر با روابط و محبوبیتی که دارد بودجه ورزش را بیشتر کرده است.
ببینید
ما چه کارهایی کردیم. البته ما قبل از اینکه آقای سلطانی فر بیایند این
کارها را انجام دادیم. آقای سلطانی فر هنوز نیامده بودند که اینها را مصوب
کردیم. ایشان میراث بود. البته ایشان آدم اجرایی قوی هستند، ولی ما اصلا
کاری به وزیر نداشتیم. به دنبال حمایت ورزش بودیم که خدا را شکر میسر شد.
الان حتما یک چالش دارید. برای قطع بودجه بخش حرفه ای مجبورید با وزیر مذاکراتی انجام بدهید.
وزیر
خودش تا حدی با ما موافق است، ولی زیرمجموعه اش موافق نیستند. زیرمجموعه
هم استدلال خودشان را دارند. می گویند شما با این کاری که می کنید باعث
نابودی تیم های مورد حمایت ما می شوید. البته شاید تا حدی هم آنها درست
بگویند. حالا باید ببینیم نهایتا استدلال مجلس چیست.
به فعالیت های شما در مجلس برگردیم.
به
هر حال ما در حوزه های ورزشی خیلی فعالیت ها انجام داده ایم. ما در
کمیسیون فرهنگی در کمیته ای هستیم که ورزش زیرمجموعه آن است؛ کمیته ورزشی و
خانواده و زنان و جوانان. ما در حوزه میراث فرهنگی هم خیلی فعالیت داشته
ایم. همان طور که می دانید من ناظر مجلس در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
هستم. ما در برنامه ششم بعد از مدت ها مصوبات خیلی خوبی در رابطه با میراث
فرهنگی داشتیم. یعنی هفت- هشت بند تعریف کردیم که انشاا... بتوانیم میراث
فرهنگی گردشگری مان را که به نظر من از نفت هم مهم تر است، احیا کنیم.
البته
همه می گویند گردشگری پس از نفت است، ولی من می گویم میراث فرهنگی و
گردشگری خود نفت است و یک گنجینه است. اگر این را ما بتوانیم احیا و فعال
کنیم و به آن شکل دهیم و ساختارهایش را درست کنیم و مردم را فعال کنیم،
اصلا این همه مشکل نخواهیم داشت. بدون شک خیلی می توانیم کارآفرینی داشته
باشیم و بیکاری را تا حد قابل قبولی در این رابطه حل کنیم.
خیلی
کارها در حوزه فرهنگی می توانیم انجام دهیم. خدا را شکر در این شش ماهه هم
در حوزه میراث فرهنگی خیلی فعال بوده ایم. حتی من با دوستانی که در ان جی
اوها فعال هستند در ارتباط هستم. من را مدام درجریان قرار می دهند و من
واکنش نشان می دهم و سازمان را در جریان قرار می دهم که بتوانیم از تخریب
بناها جلوگیری کنیم. بعد از تخریب ساختمان توران من فعال شدم. بعد از آن ما
دنبال این هستیم که نگذاریم این ابنیه خراب شوند و ان شاا... بتوانیم این
گونه بناها را حفظ کنیم.
از طرفی هم بنا بر
اینکه من رییس فراکسیون زنان هستم، بیشتر مسئولیت فراکسیون با مناست. در
برنامه ششم ما مصوباتی در مورد زنان آوردیم، البته بحث خانواده هم مطرح
بوده است و من دغدغه خانواده هم خیلی دارم. یعنی اعتقاد دارم که در کنار
بحث زنان که برای ما خیلی مهم است، خانواده ایرانی هم مهم است. یک بار هم
در صحبتم نوشته بودم که خانواده ایرانی حال و روز خوبی ندارد. خانواده
ایرانی نیازمند یک توجه جدی است. هم نیازمند عزم مسئولان است و هم نیازمند
این است که مردم بنیان خانواده را حفظ کنند.
من
فکر می کنم که بنیان خانواده در ایران به گونه ای بوده که باعث افتخار
مادر دنیا بوده است. الان چگونه شده است که بچه یک راه می رود و پدر و مادر
یک راه می روند؟ حرف شنوی نیست. اصلا آن همدلی کم شده است. روابط در حال
گسسته شدن است. ما باید سعی کنیم این روابط و بنیان خانوادهای ایرانی و
فرهنگ دینی را حفظ کنیم. در این رابطه در حال فعالیت هستیم.
در
مورد زنان هم یک ماده خود دولت داده بود که بحث عدالت جنسیتی را مطرح کرده
بودند و برای شان مهم بود که این واژه حتما در ماده باشد. ما هم بدون مشکل
گذاشتیم بماند و اصلا همکاران ما هیچ حساسیتی نشان ندادند. اگرچه این
ژورنالیست ها یکدفعه یک سر و صدایی راه انداختند که مثلا این واژه را دارند
بر می دارند و به جایش واژه تناسب جنسیتی می گذارند. اما در کمیسیون تلفیق
به راحتی تصویب شد. چندتایی هم الحاقی در مورد خانواده و خود زنان هم
داریم که انشاا... بتوانیم وضعیت زنان را در مملکت مان بهبود ببخشیم. ما
واقعا در بحث زنان کم کار نکردیم.
طرح جامع
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار را دادیم که خودش خیلی کار بزرگی بود.
البته اینها که هیچ وقت درست اجرایی نمی شود، ولی حالا اگر بگوییم که سی
درصد هم مثل برنامه های قبل نتیجه بدهد، باز هم خیلی کار است. طبق آماری که
من شنیدم 2.5 تا 3.5 میلیون (البته من تا 5 میلیون هم شنیده ام) زن سرپرست
خانوار داریم که اگر در کنار خانواده هایشان حساب کنیم، رقم بالاتر می
شود. اگر بتوانیم وضعیت آنها را بهبود ببخشیم، خودش خیلی کار خوبی است.
در
فراکسیون زنان ما جلسات زیادی ترتیب دادیم. در همین هفته های اخیر، ما با
حقوقدان های مطرح کشور جلساتی ترتیب دادیم. با وزارت کار و وزارت بهداشت و
معاونت امور زنان جلسه داشتیم. با نهادهای مردمی، خانه احزاب و ان جی اوهای
فعال در این حوزه جلساتی داشتیم. این جلسات متعدد برای این است که از دل
شان مشکلات زنان را بیرون بیاوریم که یکی همین بحث زنان سرپرست خانوار بود.
در کنار آن، من خودم به شخصه دغدغه دختران جوان مان را هم دارم. مثل بحث
اشتغال شان که تحصیل کرده هستند ولی بیکارند. بحث ورزش شان برای من مهم
است. اینها پتانسیلش را دارند. مگر ما برای اینها چه کردیم که این تعداد
قهرمان به وجود آمده است؟ البته زحماتی کشیده شده است و این غیرقابل انکار
است، ولی پتانسیل این مردم و جوانان خیلی بیشتر از این حرف ها است.
همه
می گویند دختران پاساژگردی می کنند، خب مگر ما برای دخترانمان چه کردیم که
پاساژگردی نکنند. من که نماینده هستم و ادعا دارم و حرف می زنم برای اینها
جایی را فراهم کرده ام که اوقات فراغتشان را بگذرانند؟ می خواهد به کنسرت
برود، کنسرت ها را بسته اند، نمی گذارند به اجرا برود. می خواهد به سمت
ورزش برود که اینقدر گران است که بعضی ها در توانشان نیست. فرهنگ
کتابخوانی رایج نیست. به هنرهای مختلف در بین جوانان کمتر بها داده ایم.
شما با ورزشگاه رفتن بانوان مشکلی ندارید؟
من
که مشکل ندارم، ولی این فرق دارد و مسئله ای جدا است. به نظر من بعضی
چیزها برای ما اولویت دارد و بعضی چیزها اولویت جدی ما نیست. خارجی ها ممکن
است یک مسئله مثل استادیوم رفتن دختران ما را مهم کنند، ولی اولویت دختران
من این نیست. اولویت دختر من شغل مناسب داشتن است.
ولی
همان طور که می دانید به شکل نمادین یک حقوقی مطرح است. یعنی حتی اگر آن
چیزهایی که شما می گویید هم درست شوند ولی چیزی که به هر حال رسانه ای است و
ظاهرا مطرح است، این است که دختران می گویند چرا ما نمی توانیم به ورزشگاه
برویم و فوتبال را نگاه کنیم؟ جایگاه شایسته ای برای ما درست کنند که ما
با خانواده برویم و فوتبال را ببینیم. اگر این اتفاق نیفتند، همچنان به
عنوان یک حق ضایع شده و پررنگی است که کارهایی را که شما می کنید زیر سایه
می برد.
پررنگ
است. شاید من که زن هستم احساس کنم که تحقیر شده ام و به من اجازه نمی
دهند که بروم. ولی باور کنید که این درد من را دوا نمی کند. این را از بس
رسانه های خارجی مهم کرده اند به نظر می رسد برای دختران ما هم مهم شدهاست.
به نظر من آنها نمی آیند حساسیت بچه من را که ازدواج نکرده، بیکار است و
خیلی زود به علت اینکه ورزشن نکرده است دچار بیماری می شود و یا از افسردگی
رنج می برد را بگویند. ولی هفته ای یک بار که می خواهد برود بازی استقلال
یا پرسپولیس را نگاه کند که تازه آن هم معلوم نیست که چند درصد بروند را
برجسته می کنند. من خودم نوجوان زمان شاه بوده ام. در زمان شاه زنان محروم
نبودند ولی خود خانواده نمی گذاشت.
خیلی ها معتقدند که چون محیط کاملا مردانه شده است، سالم نیست. اگر خانواده ها بروند محیط امن می شود.
اتفاقا
یک مصاحبه با صدا و سیما داشتم که سانسورش کردند. فقط هشت دقیقه از یک
مصاحبه دوساعته با من را گذاشتند. من همین را مطرح کرده بودم. گفتم مگر
آقای احمدی نژاد نمی گفت که کابینه از حالت مردانه خارج شده است و دیگر
بعضی از حرف ها را نمی زنیم؟ خب ورزشگاه را هم از حالت مردانه دربیاورید تا
آن حرمت ها در آن حفظ شود. چرا والیبال ممنوع شد؟ چرا الان در آنجا تعدادی
خانم به صورت نمادین حضور دارند؟
آنجا که
دیگر ناامن نبود و مشکلی نداشت و دختران دو ساعت از اوقات فراغتشان را می
گذراندند. من نمی دانم که چرا ورود به سالن های والیبال را ممنوع کرده اند؟
حالا قوتبال را می گویییم شاید خانواده ها دوست نداشته باشند و در آن
فحاشی می شود. به نظر من در مجموعه برای هر چیزی گذر زمان لازم است تا
حساسیت ها کم شود. الان شما همین بحث ازدواج سیزده ساله ها که مطرح شده است
را ببینید. این بیشتر مساله زنان است یا آن قضیه؟ اگر ما بتوانیم این را
تغییر دهیم و البته بیش از هر چیز نظر علما برای ما مهم است و در این مورد
عجله نباید کرد.روزنامه
تماشاگران امروز