والدین در مواجهه با به دنیا آمدن کودک ناتوان پس از آنکه توسط پزشک از ناتوانی فرزند خود اطمینان حاصل کردند دچار واکنشهای کم و بیش مشابهی میشوند که میتوان به شوکه شدن، خشم، اضطراب و نگرانی اشاره کرد.
شفاآنلاین>سلامت>بچهدار شدن یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی مشترک است. اکثر افراد
درباره کودکی که هنوز به دنیا نیامده رؤیاهایی در سر دارند و 9 ماه
بیصبرانه منتظر تولد کودک خود هستند اما پس از 9 ماه انتظار و روز شماری
رؤیاهای آنها با تولد کودکی با ناتوانی جسمی محو میشود و آنها تمام
رؤیاهای خود برای داشتن فرزند سالم را از دست میدهند.
به گزارش
شفاآنلاین،والدین در مواجهه با
به دنیا آمدن کودک ناتوان پس از آنکه توسط پزشک از ناتوانی فرزند خود
اطمینان حاصل کردند دچار واکنشهای کم و بیش مشابهی میشوند که میتوان به
شوکه شدن، خشم، اضطراب و نگرانی اشاره کرد.در مرحله اول هنگامی که پزشک
برای نخستین بار ناتوانی کودک را با والدین در میان میگذارد آنها شوکه
میشوند و واقعیت را انکار میکنند. برای مثال ممکن است بیحالی و نداشتن
تحرک کافی فرزند خود را به آرام بودن او نسبت دهند و سعی در توجیه آن داشته
باشند اما با گذشت زمان و مقایسه کودک خود با کودکان هم سن و سال به
ناتوانی کودک خود پی میبرند. انکار ممکن است به نفی واقعیت در دوره حساس
زندگی کودک منجر شود و جریان شروع مداخله و درمان را که بسیار حائز اهمیت
است به تعویق بیندازد و متخصصان مربوطه دوره حساس را برای درمان کودک از
دست بدهند و روند درمان کند شود.احساس دیگری که والدین با آن مواجه میشوند
خشم است. آنان به دوستان و خانوادههایی که کودک سالم دارند نگاه میکنند و
از اینکه فرزندشان مانند آن کودک سالم نیست ناراحت میشوند و خشم را در
خود فرو میبرند یا اینکه با ایراد گرفتن از کودک سالم، او و خانوادهاش را
سرزنش میکنند تا اینگونه خشم خود را کاهش دهند.والدین با کمک روانشناس و
مشاور باید به پذیرش برسند و بدانند که کودک آنها ابتدا یک کودک است و بعد
کودکی با نیاز ویژه. آنها همانند سایر والدین دارای وظایفی درخصوص فرزند
خود هستند و این وظایف به مراتب مهمتر است و صبر و شکیبایی بیشتری را
میطلبد. یکی از این وظایف سعی در فراهم کردن شرایطی برای سازگاری کودک خود
با محیط و اجتماع است که از طریق مراجعه به متخصص و پیگیری درمان
امکانپذیر است. باید به این نکته توجه داشت که این فرآیند زمانبر است و سعی
و پشتکار و صبر والدین را میطلبد. لازم است والدین با کمک متخصصان کودکان
استثنایی و مطالعه کتاب های مربوطه از حد و مرز تواناییهای کودک خود و
راهکارهای جلوگیری از گسترش ناتوانی کودک و نحوه رفتار با او آگاهی یابند و
بعد با او مثل یک کودک عادی رفتار کنند و به او در رشد توانمندیهای
بالقوهاش یاری برسانند. برای مثال کودکی که قدرت راه رفتن ندارد تنها از
این نعمت محروم است و والدین میتوانند با شناسایی استعدادهای دیگرش، او را
تشویق و ترغیب کنند. در کنار آن، تنها جایی که فرزند آنها نیاز به کمک
دارد به کمک او بشتابند و در موارد دیگر که میتواند از پس کارهایش برآید
در کار او مداخله نکنند. در پایان والدین باید واقف باشند که با صبر و
شکیبایی و کمک گرفتن از متخصصان مربوطه و توکل به خدا میتوانند با توجه به
شدت و نوع ناتوانی در جهت بهبود و سازگاری کودک خود اقدام کنند.ایران
بهار قادری موحد/کارشناس علوم تربیتی - آموزش و پرورش کودکان استثنایی