آیا میتوان گفت بین نوع مواد مخدر و قشری که آن را مصرف میکند، رابطه وجود دارد؟ برای مثال گفته میشود زنان به مواد مخدر سبک، گرایش بیشتری دارند. در مورد نوجوانان هم چنین مساله ای صدق میکند؟
گل و ماریجوانا به عنوان دروازههای ورودی تلقی میشوند. جوانان و نوجوانان نسبت به عوارض این مواد آگاهی ندارند و نگاه آنها به این مواد مثبت است، به این معنا که آن را در سطح سیگار قلمداد میکنند. بنابراین ماریجوانا و گل موادی هستند که اعتیاد با آنها آغاز میشود. گرایش نوجوانان به سمت این مواد ریلکستر از سایر مواد مخدر است. دسترسی به ماریجوانا آسان است و در حیاط خانه یا گلدان هم میتوان آن را کاشت و همین باعث شده دسترسی به آن خیلی راحتتر از مواد مخدر دیگر باشد و از آنجا که عوارض آن کوچک قلمداد میشود، در سنین نوجوانی از آن به عنوان عاملی برای شادی استفاده میکنند. متاسفانه دستاوردهای خاصی هم از سوی نوجوانان برای این نوع مواد در نظر گرفته میشود. برای مثال نوجوانان فکر میکنند تمرکزشان بالا میرود، حس لذت با این مواد عمیقتر میشود و... که این مسائل باعث شده افراد سنین پایین به نیت شادی در دام مصرف بیفتند. گرفتار شدن در دام مصرف هم باعث میشود پیامدهایی در دراز مدت بر آنها تحمیل شود. مصرف این مواد در کوتاه مدت به نیت شادی، در بلند مدت آنها را ناشاد خواهد کرد که خودشان این را حس نمیکنند.
یکی از عوارض این مواد توهمزا بودن آنهاست. در این باره بیشتر توضیح دهید.
ما بیمارانی داریم که ادعا میکنند با خدا ارتباط مکالمه ای دارند. برخی از آنها در نتیجه توهم این مواد، معتقدند قرار است مردم جهان را از محرومیت و فقر نجات دهند. برخی دیگر هم ادعا دارند که میخواهند پیامبران جدیدی در جامعه مبعوث کنند. ممکن است به یکباره به رفتارهای مذهبی افراطی روی آورند، در صورتی که سابقه چنین رفتارهایی را در زندگی خود نداشته اند. همه مواردی که گفته شد در سنین پایین بوده است؛ این موارد در نتیجه خاصیت توهمزا بودن حشیش و خانواده آن است که شامل گل، ماریجوانا، علف و گرس است. به همین دلیل عقیده ما بر این است که آن دسته از افرادی که به صورت پنهان، زمینههای بیماری جنونی دارند که میتواند در آنها بروز کند، با مصرف این مواد سریعتر عوارضش آشکار میشود و خود را نشان میدهد. متاسفانه عوارض این مواد از هیچ تریبونی پخش نمیشود و گفته نمیشود برای مثال گل این عوارض را دارد. نوجوانان هم به دلیل حس کنجکاوی از هزار تا ۲هزار سایت غیرقانونی و غیرعلمی، اطلاعاتی کسب میکنند و نمیدانند که این سایتها توسط خود فروشندگان مواد مخدر بالا آمده است. در این سایتها مواد مخدر خوب جلوه داده میشود و گفته میشود نه تنها عوارضی ندارند بلکه مفید هم هستند. به نوجوانان گفته میشود که این مواد کاربردهای پزشکی دارد، در صورتی که بسیاری از داروها این کاربرد را دارد، داروهای شیمی درمانی هم این کاربرد را دارند، در صورتی که فقط به صورت آمپول استفاده میشود. فرض کنید دارویی داریم که برای قندخون یا سرطان روده مفید است، حالا اگر این دارو، خاصیت نعشه کننده داشته باشد، من اجازه دارم که آن را بدون هیچ دلیلی مصرف کنم؟ بنابراین دستاویز کاربردی برخی فرمولهای دارویی به این معنا نیست که هرکسی آن را مصرف کند. نعنا را در نظر بگیرید؛ این گیاه برای دل درد و... کاربرد دارد اما چه دلیلی دارد که من برگ نعنا را در کاغذ سیگار بریزم و مانند توتون بکشم؟ کشیدن چنین چیزهایی، عوارض و خطرات خاص خود را دارد. اینکه برگ نعنا در مورد مشکلات گوارشی کاربرد دارویی دارد، دلیلی بر این نیست که من نعنا بکشم! به نظر میرسد این اشتباهات غلط ذهنی برای برخی نوجوانان توسط فروشندگان مواد مخدر ایجاد میشود و آنها مواد مخدر را مفید تصور میکنند.
در مورد موادی مثل ماریجوانا، گل و... باورهای غلطی وجود دارد و چون همسطح سیگار قلمداد میشود، نوجوانان آن را دستکم میگیرند. ارزیابی شما از نقش مدارس در مورد اعتیاد نوجوانان چیست؟
پوشش برنامههای ما در مدارس بسیار کم است. مدارس ما فقط به درس میپردازند و فرصتی وجود ندارد که مدرسه روی ذهن بچهها در مورد برنامههای پرورشی و... کار کند. تمام زحمت مدرسه در مورد این موارد بر دوش یک معلم پرورشی است که او هم تنها میتواند در برخی مراسمها اقداماتی انجام دهد یا به صورت ارشادی با بعضی دانشآموزان برخورد کند. با این سازوکار نه هدف معنوی فراهم میشود و نه هدف آموزشی در رابطه با آسیبها و مسائل این چنینی. بنابراین آموزش و پرورش ما، پرورش را به عنوان یک ویترین یدک میکشد و هیچ پرورشی در مدارس ما اتفاق نمیافتد.
نقش ریشههای خانوادگی را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من این مشکل فقط به دست خانوادهها حل میشود؛ اگر هر خانواده از فرزند خود مراقبت کند، باری از دوش سازمانها، نهادها، مدرسه و... برداشته میشود. مراقبت از یک نفر توسط فردی دلسوز بسیار منطقیتر از این است که فردی غیرمرتبط را مسئول مراقبت از ۷۰۰ نفر بدانیم. برای مثال من به عنوان پدر دارای دو فرزند هستم؛ من بسیار بهتر میتوانم مراقب این دو نفر باشم تا فردی که مسئولیت چندین نفر را به عهده دارد. همچنین من به عنوان پدر از دیگران ارجحتر هستم. امکان ندارد که یک مدیر یا ناظم بتواند از پس ۷۰۰ دانشآموز برآید و مراقبت از همه آنها را به درستی انجام دهد. امکان ندارد کسی برای فرزند من، دایه عزیزتر از مادر شود. البته من خوب بودن و نقش مفید مدرسه در این رابطه را نفی نمیکنم اما میخواهم بگویم در شرایط فعلی که مدرسه نقشی بی اثر دارد و برنامه ای در این باره در آن وجود ندارد، چاره کار این است که پدرها و مادرها آستین بالا بزنند و هیچ راه دیگری وجود ندارد. اگر خانواده فعال شود و بتواند این مساله را حل کند، خیلی بهتر از شرایطی است که ما بنشینیم و دست به دامن مدرسه باشیم تا از اعتیاد نوجوانان جلوگیری شود.
پلیس به تازگی اعلام کرده که قصد دارد دوربینهایی اطراف مدارس نصب کند تا فروشندگان مواد مخدر شناسایی شوند. ارزیابی شما از چنین اقدامی چیست؟
به طور قطع این اقدامات بی فایده و بی تاثیر نخواهد بود اما بیش از اینکه ما بخواهیم با فروشندگان مواد مخدر برخورد کنیم، باید تقاضا را در میان نوجوانان از بین ببریم. اگر نوجوانی قصد تهیه مواد مخدر داشته باشد، در پارکها هم میتواند این کار را انجام دهد. بنابراین این اقدامات مثبت است اما ما باید به فکر تقاضا نوجوانان هم باشیم.
به تازگی آماری مبنی بر دستگیری روزانه ۲۰۰ خردهفروش اعلام شده است. اگر کسانی هم که دستگیر نمیشوند را در نظر بگیریم، این تعداد بسیار بالا به نظر میرسد. دسترسی به مواد برای نوجوانان را چطور ارزیابی میکنید؟
فروشندگان مواد مخدر، منتظر اجازه ما نیستند و در هرجایی حتی
اطراف مدارس به دنبال فروش مواد خود اقدام میکنند. در کل کشور، دسترسی به
مواد مخدر بسیار آسان است. این فقط مشکل ما نیست و مواد مخدر در همه نقاط
دنیا به سهولت تهیه میشود، بنابراین این مساله را باید مورد توجه قرار
دهیم. خانوادهها باید مراقبت کنند چون زیر ۱۵ دقیقه زمان نیاز است که شما
بتوانید مواد تهیه کنید. بنابراین دسترسی آسان است و ما باید سعی کنیم
تقاضا در میان نوجوانان از بین برود.آرمان امروز