هرروز پزشکان دستگاههای حمایت از حیات را از بیمارانی در بیمارستانها که نمیخواهند دیگر از این دستگاهها استفاده کنند، جدا میکنند. ا
شفا آنلاین:دیو آدوکس پس از دو سال مبارزه با بیماری ALS یا لوگریک در آستانه مرگ
قرار دارد. او برای تنفس نیاز به دستگاه تهویه مکانیکی دارد و نمیتواند
هیچ بخشی از بدنش بهجز چشمهایش را تکان دهد. هنگامیکه در حرکت دادن
چشمهایش – تنها راه ارتباطیاش- هم به زحمت افتاد، دریافت که زمان مرگش
فرا رسیده است.
به گزارش
شفا آنلاین: او
میخواست اعضای بدن خود را اهدا کند و آنها را به افراد دیگر بدهد تا
آنان بخت زندگی طولانیتر را پیدا کنند. برای این کار لازم بود او که از
دستگاه تنفس مصنوعی جدا میشد و زندگیاش پایان مییافت، در بیمارستان
باشد.
آدوکس
در بهار سال پیش در خانهای در شهر ساوث اورنج در ایالت نیوجرسی از طریق
یک ماشین سخنگو گفت: «من همیشه به اهدای اعضا علاقه داشتم و در گواهینامه
رانندگیام هم قسمت مربوط به اهدای عضو را چک زده بودم.» او با تلاش بسیار
این کلمات را حرفبهحرف از طریق متمرکز کردن چشمهایش روی یک تبلت بیان
میکرد. آدوکس عمری را به کار با کلماتی گذرانده بود که اکنون به آهستگی
ادا میکرد. او یک روزنامهنگار آزاد بود که ابتدا برای رادیوی عمومی کار
میکرد و بعد در بخش تبلیغات مشغول کار شده بود.
برنامهریزی برای مرگ
آدوکس
به بیمارستان دانشگاهی شهر نیوآرک که اغلب در آن درمان میشد و قرار بود
که در آنجا از دستگاه تنفسی مصنوعی جدا شود، مراجعه کرد. پزشکان به آدوکس
اطمینان دادند که او میتواند هرزمانی درخواست جدا شدن از دستگاه را بدهد.
اما برنامهای که او ریخته بود، به ناگهان با دخالت وکلای بیمارستان
دانشگاهی به هم ریخت. آدوکس توضیح داد: «آنان در لحظه آخر به من ایمیل
فرستادند و گفتند که روند توافق شده را متوقف کردهاند، زیرا میترسند این
کار شبیه به کمک به خودکشی به نظر آید. من خرد شدم.»
هرروز
پزشکان دستگاههای حمایت از حیات را از بیمارانی در بیمارستانها که
نمیخواهند دیگر از این دستگاهها استفاده کنند، جدا میکنند. این کار
عموما خودکشی به کمک پزشکی یا مرگ ترحمآمیز (اوتانازی) شمرده نمیشود.
مسئله مهم در اینجاست که بیمار از قبل در بیمارستان بستری بوده است. اما
درخواست آدوکس این بود که بهطور خاص برای پایان دادن به زندگیاش در
بیمارستان بستری شود و این کار علیرغم طرحریزی قبلی برای برخی افراد
ناخوشایند بود.
دکتر
جان باک، استاد نورولوژی و توانبخشی با فیزیوتراپی در دانشکده پزشکی
راتگرز نیوجرسی که با بیمارستان دانشگاهی نیوآرک مرتبط است، پزشک اولیه
آدوکس بود و طرح بیمارش برای پایان دادن به زندگیاش و اهدای اعضایش را درک
و تصویب کرده بود.
باک
میگوید: «من میتوانستم برای او مرفین نسخه کنم و میشد او را در خانه از
دستگاه تنفس مصنوعی جدا کنند. اما او میخواست در بیمارستان باشد تا
اعضایش برای نجات جان افراد دیگر به کار رود.» سایر پزشکان بیمارستان هم
از طرح آدوکس حمایت میکردند.
باک
میگوید: «ما یک کمیته اخلاقی داریم که این کار را ۱۰۰ درصد تصویب کرده
بود. ما یک کمیته مراقبت تسکینی داریم که همه اعضایش ۱۰۰ درصد با این کار
موافق بودند. اما هیچکدام از این موارد وکلای بیمارستان ما را قانع نکرد.»
بیمارستان دانشگاهی نیوآرک تابهحال دراینباره اظهارنظری نکرده است، اما
باک میگوید وکلای بیمارستان نگران مسئولیت قانونی این کار بودند.
موانع قانونی
باک
توضیح میدهد: «موضوع قانونی این است: اوتانازی چیست؟ آیا شما با جدا کردن
بیمار از دستگاه تنفس مصنوعی که او را زنده نگه میدارد، او را میکشید؟»
آدوکس
از قبل وصیت کرده بود: «اگر من دچار بیماری غیرقابل علاج و بازگشتناپذیری
شده باشم و زحمت تداوم زندگی با درمانهای حفظکننده حیات بیشتر از منافعی
باشد که به دست میآورم، نمیخواهم درمان پزشکی دریافت کنم.»
باک
میگوید وصیت رسمی درباره انتهای زندگی برای بیماران ALS مهم است، زیرا
آنان درنهایت بهاصطلاح در بدنشان محبوس میشوند، و نمیتوانند
خواستههایشان را بیان کنند. باک میگوید: «محبوس در بدن به این معناست که
شما نمیتوانید هیچ حرکتی انجام دهید؛ حتی یک انگشتتان را یک میلیمتر هم
نمیتوانید تکان دهید. شما نمیتوانید چشمانتان را حرکت دهید، نمیتوانید
زبانتان را حرکت دهید و نمیتوانید عضلات صورتتان را حرکت دهید. شما حتی
نمیتوانید برای بیان بله یا نه پلک بزنید.»
باک
یادآور شد که بیمارستان در این مورد خاص، هنوز اجباری به عمل به وصیت برای
پایان زندگی نداشت. آدوکس هنوز میتوانست خواستهایش را به وضوح با حرکت
چشمهایش بیان کند. او میگوید که برای پزشک بسیار ناراحتکننده است که
نتواند آرزوی بیمارش را برآورده کند.»
مسائل اخلاقی
دکتر
جاشوآ مزریچ، جراح پیوند در بیمارستان دانشگاه ویسکانسین بیمارانی مانند
آدوکس داشته است که میخواستند اعضای بدنشان را اهدا کنند. او معتقد است که
باید برای چنین موقعیتهایی پروتکلهایی تدوین شود؛ گرچه چنین مواردی نادر
هستند. مزریچ میپذیرد که این کار میتواند چالشی در برابر یک اصل مهم
برای پزشکان باشد: اینکه اولازهمه به بیمار آسیب نرسان. اما به نظر او
میتوان و باید از این حکم تفسیری موسع به دست داد.
مزریچ
میگوید: «به نظرم منصفانه است که بگوییم آسیب نرساندن به بیمار همیشه به
معنای آن نیست که بیماران تا هر مدت ممکن زنده نگاه داشته شوند. زنده
نگهداشتن آنان بدون توجه به رنج و درد آنان! گاهی آسیب نرساندن به بیماران
به معنای آن است که بگذاریم آنان مرگی را که میخواهند داشته باشند،
بهعبارتدیگر که اگر بیمار بخواهد بگذاریم آنان اعضایش را به دیگران هدیه
کنند.»
بااینوجود،
آرتور کاپلان، رئیس بخش اخلاق پزشکی در دانشگاه نیویورک میگوید طرحریزی
برای مرگ تا امکان اهدای عضو فراهم شود، پرسشهایی نظری را ایجاد میکند.
کاپلان
اشاره میکند که در شرایط معمول یک گروه جداگانه از پزشکان یا یک گروه
فراهم آورنده اعضا پس از مرگ بیمار با اعضای خانوادهاش بحث میکنند تا هیچ
شکی باقی نماند که اجبار یا تضاد منافعی در کار نیست.
او
توضیح میدهد: «شما مجبورید فرهنگ حاکم بر مراقبتهای بحرانی را تغییر
دهید و بگویید صحبت کردن با خود شخص درباره اهدای عضو به عنوان بخشی از
روند مردن بیاشکال است.»سپید
منبع: NPR