کد خبر: ۱۳۳۲۰۲
تاریخ انتشار: ۰۶:۴۵ - ۱۴ آذر ۱۳۹۵ - 2016December 04
می گویند هر فرد تهرانی به طور متوسط سالانه 6 برابر وزن خود زباله تولید می کند؛ همین طور که حساب کنیم؛ یعنی متوسط سرانه زباله تولید شده در تهران 320 کیلوگرم است. به جمعیت که فکر می کنم، به نظرم این حجم از زباله زیاد هم نیست.
شفا آنلاین: می گویند هر فرد تهرانی به طور متوسط سالانه 6 برابر وزن خود زباله تولید می کند؛ همین طور که حساب کنیم؛ یعنی متوسط سرانه زباله تولید شده در تهران 320 کیلوگرم است. به جمعیت که فکر می کنم، به نظرم این حجم از زباله زیاد هم نیست.

به گزارش شفا آنلاین: اما همین که ذهنم به فضای شهری پر می کشد و نگاهی به اطراف می اندازم، ناگهان وحشت می کنم! سطل های زباله ای که پر و البته واژگون شده اند، گربه هایی که در این میان با طیب خاطر به دنبال خوراک شب خود می گردند و موش های خیابان های پرتردد و بزرگ شهر با آن هیکل های عظیم الجثه.

در تهران ما خبری از سطل زباله های رنگی نیست؛ همان سطل زباله هایی را می گویم که برای تفکیک پسماندها طراحی شده و در بسیاری نقاط دنیا از شرق تا غرب به وفور دیده می شوند. ما این جا فقط خاکستری رنگ های بزرگ را داریم، آن هم سر خیابان ها که کلی راه است و مردم ترجیح می دهند زباله های شان را دم در بگذارند که یا گربه ها تفکیکش کنند یا کارتن خواب ها که زودتر از ماشین های شهرداری سر می رسند وضعیت دیگر شهرها هم خیلی با پایتخت متفاوت نیست. اما مدیریت پسماند صحیح چگونه است؟ چطور سوئد و آلمان توانستند قهرمان های محیط زیست لقب بگیرند؟ در مطلب پیش رو تلاش کردیم از تجارب موفق این کشورهای سر در بیاوریم.
 


آلمان؛ افتخار عضویت در یک شبکه

آلمان در مبارزه علیه انباشت زباله ها بسیار موفق عمل کرده است و امروز برای مردمش مدیریت پسماند یک امر بدیهی تلقی می شود. تولید سالانه 30 میلیون تن زباله خانگی و به طور کل 325 میلیون تن زباله (به علاوه ضایعات ساختمانی و خودرو) و رابطه علت و معلولی میان رعایت نکردن بهداشت شهری و افزایش روزافزون بیماری هایی مانند وبا، تلنگری بود بر ژرمن ها تا از قرن نوزدهم رفته رفته مدیریت پسماند، تکنولوژی پسماند و مقررات لازم را گسترش دهند! مدیریت پسماند در این کشور همچون دیگر کشورها از جمع آوری و دفع مواد زاید آغاز تا مدیریت حرفه ای آن ادامه پیدا کرد؛ تا جایی که در سال های اخیر هدف آلمان از سیاست های اتخاذشده در حوزه مدیریت پسماند، دستیابی به اقتصادی مبتنی بر بازیافت است که باعث صرفه جویی در منابع و کاهش اثرات نامطلوب روی محیط زیست می شود.

کشوری که روزی دفع زباله را تنها راه حل خود در برابر کپه های آشغال می دید، امروز به مرحله ای رسیده که این رویکرد را آخرین راه خود می داند؛ کاهش تولید زباله، استفاده مجدد، بازیافت و بازیابی انرژی برای دولت و مردم آلمان در اولویت قرار دارد و سیستم Green Dot توانسته این معضل را تا حدودی زیاید حل کند. سیستم دوگانه آلمان در جمع آوری پسماندها که حالا به یک سمبل و استاندارد حافظت از محیط زیست در اتحادیه اروپا بدل شده است و به واسطه آن تولیدکنندگان یا فروشندگان باید برای بسته بندی محصولات خود حتما از این سیستم استفاده ولوگوی آن را خریداری کنند؛ هرچه بسته بندی بزرگ تر باشد، مبلغ بیشتری هم باید بابت آن بپردازند. در نتیجه این سیستم هوشمند تولیدکنندگان را بر آن داشت که کاغذ و فلز کمتر و شیشه نازک تر تولید کنند.
 
 

نتیجه ایجاد و راه اندازی چنین طرحی، تولید زباله کمتر و بازیافت راحت تر آن ها بود و در نهایت کاهش حدود یک میلیون تن زباله در سال. اما اصل ماجرا چیز دیگری است، این طرح تمامی موفقیت خود را مرهون سیستم دسته بندی و مرتب سازی دقیق پسماندها می داند و از سال 2015 جمع آوری جداگانه زباله های مختلف شامل کاغذ، شیشه، پلاستیک و زباله های آلی خانگی اجباری شد.

بگذارید این مسئله را در قالب یک مثال شرح دهیم. دولت آلمان در راستای سهولت بازیافت یا استفاده مجدد از زباله، شیشه ها را براساس رنگ به سه دسته تقسیم کرده است. شیشه های سبز، قهوه ای و شیشه های شفاف. بطری های پلاستیکی یا جای روغن هم که جایگاه مخصوص خود را دارند.

آن چه در اقصی نقاط شهرهای این کشور به چشم می خورد، سطل های زباله با رنگ های متنوع است که هرکدام نوعی از پسماند را در خود جای می دهد و در بالاترین سطح، سطل های زباله زردرنگ هستند که به پسماندهای جدی تری مانند آلومینیوم یا پلی استرن و کارتن نوشیدنی اختصاص دارد. دولت آلمان تا به امروز توانسته بیش از 50 درصد مواد ضایعاتی و دور ریختنی خود را بازیافت کند، تا جایی که نام قهرمان محیط زیست دنیا را بر خود نهاده اند.

لیکن به نظر می رسد دستیابی به این امر بدون همکاری میان دولت و ملت امکان پذیر نبوده است؛ آن چه آلمان را در خصوص مدیریت پسماند بی بدیل کرده، استفاده از تکنولوژی های خاص و پیچیده نیست، بلکه فرهنگ سازی و قوانین شدید و سرسختانه ای که دولت این کشور برای بهبود، استفاده مجدد و بازیافت برخی از مواد زائد تصویب کرده، گواه بر این مسئله است.
 
مردم از یک سو موظف به تفکیک زباله های خانگی خود از مبدا هستند و کارخانه ها نیز از سویی دیگر وظیفه دارند تا موادی چون باتری، زباله تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی، وسایل نقلیه، زباله های زیست تخریب پذیر را به سرعت به مراکز بازیافت تحویل دهند که اگر غیر این باشد و شخص یا سازمان و صنعتی از این امر اجتناب کند، ملزم به پرداخت جریمه های هنگفت است؛ شاید همین یک دلیل کافی باشد که آلمانی ها تا 90 درصد در برخی از مناطق یا سازمان مدیریت پسماند همکاری و همدلی کنند.

دولت آلمان در اقدامی دیگر از جمله کشورهایی بود که برای نخستین بار پاکت هایی که غذای خرید را جایگزین پلاستیک هایی کردند که سالیان زیاد در طبیعت می ماندند و تجزیه نمی شدند. حتی در بعضی از مارکت ها شما می توانید شانه تخم مرغ قبلی را با خود برده و دوباره آن را پر کنید و به خانه بیاورید و مغازه داران نیز موظف هستند در این راستا به شما کمک کنند.

بیرون از خانه هم که مشکلی پیش نمی آید، شهر پر است از سطل زباله های رنگارنگی که می توانید هر زباله ای را در جای مخصوص خود بگذارید و ممطئن باشید که هر روز یا دو روز یک بار این پسماندها به کوره ها سپرده می شوند. بی شک مردم آلمان از ای که عضو شبکه Green Dot هستند و در تمیزی شهر خود می کوشند، احساس افتخار خواهندکرد؛ در شهرهای آلمان به وضوح شاهد این ضرب المثل هستیم که «شهر ما، خانه ما»

ژاپن؛ تکنولوژی ناب در خدمت محیط زیست

«پسماند»، هم شما را به دردسر می اندازد و هم همسایگان شما را؛ برای ساخت شهری بهتر و زندگی راحت تر از قوانین محلی برای جمع آوری زباله پیروی کنید. به توکیو یا هر شهر دیگری در ژاپن که وارد شوید؛ نه به عنوان ساکنی جدید که حتی اگر برای سفری چندروزه به این شهرها می روید، همان ابتدای کار یکی از دستورالعمل های 21 صفحه ای برای جمع آوری زباله را در اختیارتان می گذارند که با جمله بالا آغاز می شود. توکیو با داشتن 23 منطقه شهرداری، دارایی 23 سیستم مختلف جمع آوری زباله است که برخی از آنها را روزانه و برخی را هفتگی جمع آوری می کنند؛ به طول مثال زباله های غذا یا کاغذ را روزانه و زباله های شیمیایی و باطری را هفتگی یا حتی ماهانه.

ژاپن از جمله کشورهایی است که بخش اعظم زباله هایش شامل پسماندهای صنعتی می شود اما چه چیزی موجب شد تا این کشور فکری به حال تولید پسماندهای خود کند و مردم به این مسئله اهمیت ویژه ای بدهند و از دستورالعمل های خاصی پیروی کنند؟
 
 

سال 1960 شاید زودتر یا کمی دیرتر از آن، اما در همان زمان ها دولت ژاپن دیگر به این نتیجه رسیده بود که دفن زباله کاری بیهوده است و حتما راه بهتری هم برای خلاص شدن از دست آن همه زباله می تواند وجود داشته باشد؛ سوزاندن پسماندها و بعدها بازیافت، مخصوصا برای وسایل الکترونیکی و آن بخش از تکنولوژی که مدام از رده خارج می شود و جای خود را به پیشرفته ترین های بعدی می دهد، بهترین ایده ای بود که نزدیک به یک دهه قبل به ذهن مقامات این کشور رسید؛ چرا که سرزمین نه چندان فراخ و گسترده ژاپن محل کافی برای دفن زباله نداشت. امروز ژاپن مجهز به بهترین و کاربردی ترین امکانات برای بازیافت و انهدام زباله هاست.
 
زمانی که صحبت از کوره های زباله سوزی به میان می آید، برخی تصور می کنند که احتمالا با محیطی کثیف، گرم و آلوده رو به رو هستند، اما دولت توکیو به لطف فناوری های جدید، پیشرفته و البته سازگار با محیط زیست، توانسته بر این مشکل نیز فائق آید تا جایی که هر سال مدارس این شهر توری را برای بازدید دانش آموزان از کوره های زباله سوزی راه اندازی می کنند. هزاران نفر در سازمان بازیافت زباله شهر توکیو مشغول هستند تا بتوانند زباله ها را به طور 100 درصد از سطح زمین جمع آوری، تفکیک و در د مای 800 درجه سانتی گراد بسوزانند.
 
تکنولوژی های استفاده شده در این سازمان، از آنجا که سازگار با محیط زیست هستند، منجر به کاهش گاز دیوکسین، سولفوراکسید و ذرات معلق ساطع شده از این زباله ها می شوند؛ اما چگونه چنین چیزی امکان پذیر است؛ مگر نه این که با سوزاندن زباله آنچه به جا می ماند، مقدار معتنابهی دود و گاز است؟ خیرا! دودکش های این کوره ها به جای گاز، بخار تولید می کنند و این همان رمز کلیدی است که حالا توکیو را به تمیزترین شهر دنیا بدل کرده است.

از سویی دیگر انرژی گرمایی حاصل از کار این کوره ها، ذخیره و در جهت تولید برق استفاده می شوند و این خود نوعی استفاده مجدد به حساب می آید، اگرچه ژاپنی ها از هر متدی برای تولید برق استفاده می کنند. محصول دیگر کوره های زباله سوزی آب با دمای بالاست که آن هم صرف پرکردن استخرهای شنا و آبیاری گلخانه ها می شود.

سال 1989 را اوج تولید مواد زائد جامد در توکیو می دانند که امروز این کشور توانسته این مقدار را تا 40 درصد کاشه دهد، اگرچه که در این میان رشد جمعیت را نیز باید مدنظر داشته باشیم. دولت ژاپن به همین راحتی هم به این آمار دست پیدا نکرده است؛ از همان سال ها تمامی کارمندان اداره بازیافت، متخصصان و طراحان سه چیز را هدف اساسی قرار داده اند؛ «کاهش»، «استفاده مجدد» و «بازیافت».

در مقاله ای خواندم که برخی از دانش آموزانی که از راه مدرسه و تور به سازمان بازیافت توکیو سرزده و با مدیریت پسماند آشنا می شوند، بعدها این رشته را در دانشگاه انتخاب و این حرفه را بر می گزینند، در مقابل دولت نیز شرایط را برای کار این افراد در شهرهای کوچک تر و حتی خارج از کشور مهیا می کند و آمارها حاکی از آن است که مالزی بیشترین سرمایه را برای جذب این افراد متخصص به کار می گیرد.

از طرف دیگر، اگر دور ریختنی ها از نوع دیگری باشد؛ یعنی شامل وسایل بزرگی مانند مبلمان و دوچرخه، باید با مقامات محلی تماس می گیرند تا ماشین های مخصوصی را به رایگان برای آن ها بفرستند. حتی اگر تصمیم دارند وسایل خانه خود را تغییر داده و از وسایل جدید استفاده کنند، می توانند از مغازه مورد نظر بخواهند تا وسایل قدیمی آنها را جمع آوری کند.

آمریکا؛ پایان جنگ به نفع زمین

1978؛ قانون کنترل و حفاظت از محیط زیست در آمریکا به تصویب رسید تا نقطه عطفی باشد در مدیریت فعال پسماند این کشور. اگرچه پیش تر یعنی سال 1971 شرکتی با نام زباله و خدمات زیست محیطی در امریکای شمالی بر آن شد تا با طراحی امکاناتی تا حدودی قدم در حفاظت از محیط زیست و بازیافت پسماندها بردارد. آمریکایی ها به تنهایی سالانه 220 تن زباله تولید می کنند که تا سال 2010 میلادی، 43 میلیون تن از آن، شامل پسماندهای خطرناک بود. این ترسناک است، اگر تصور کنیم که یک سیستم یا سازمان فعال و پیشرفته وجود نداشته باشد که این پسماندها را مدیریت کند.

جان رابرتز، استاد دانشگاه و کارشناس حفاظت محیط زیست در مقاله ای این گونه می نویسد: «در زمان های قدیم، شاید دو هزار سال پیش، مردم آمریکا در غارها و پناهگاه های اوکلاهاما، آرکانزاس یا میسوری زندگی می کردند و از همان دوران یاد گرفتند که از استخوان حیوانات گرفته تا ذرت، کدو و مابقی وسایل را همان جا بگذارند و بدون هیچ مشکلی مکان را ترک کنند.»
 
 

اما امروز اکثر شهرها در ایالات متحده آمریکا، تمیز و جذاب هستند که این امر به سادگی به دست نیامده است. دولت و سازمان محیط زیست با همکاری یکدیگر متدهای بسیاری را طرح ریزی کرده اند. به طور کلی در آمریکا هشت گروه مدیریتی برای جمع آوری و بازیافت پسماندها وجود دارد که هر کدام به زیرشاخه های متعدد با حیطه اختیارات متفاوت تقسیم می شوند. کاهش منبع تولید زباله و استفاده مجدد، تغذیه حیوانات، بازیافت، کمپوست، تخمیر، محل های دفن زباله، سوزاندن و کاربرد زمین از جمله وظایف این گروه هاست.

اطلاع رسانی و آموزش های بسیار در آمریکا باعث شده تا مردم بتوانند برخی از این تکنیک ها را در منزل یا شرکت های خود به کار گیرند، مثلا استفاده کمتر از مواد یک بار مصرف از جمله این تکنیک هاست.

دولت ایالات متحده آمریکا ار سال 1940، شیوه دفن زباله را امتحان کرد؛ این شیوه ای بود که ژاپن هم قبلا آن را به کارگرفته بود؛ اما آمریکا نسبت به ژاپن مقدار بیشتری زباله را به دلیل وسعت زمین های شان می توانستند دفن کنند، اما این کار از نظر اقتصادی اصلا به صرفه نبود و گاز متانی که تولید می شد، خود دردسری تازه بود.

بیماری هایی که از راه دفن زباله گریبان مردم را گرفته بود نیز در وهله اول باعث شد تا دولت دفع مواد غذایی به ویژه ماهی را قدغن اعلام کند و سپس در سال 1980 بارانی در شمال نیویورک باعث شد تا با نشست زمین، مواد دفعی از طریق کانال های قدیمی به حیاط و زیرزمین خانه ها و مدارس راه پیدا کند و همین کافی بود تا این رویکرد به کلی کنار گذاشته شود.

سوزاندن زباله ها هم داستان دیگری دارد، عملکردی که با انتقاد شدید مردم و دوستداران طبیعت رو به رو شد؛ چرا که آن ها گازهای متصاعدشده را خطر بزرگی برای هوا و محیط زیست می دانستند؛ نخستین کوره های زباله سوزی آمریکا به حدی آلاینده و کثیف بودند که رفته رفته تا اواخر سال 1950 به کل خاموش شدند. اگرچه پس از آن پیشرفت تکنولوژی، کروه ها را نیز تحت تاثیر قرار داد، اما دو شیوه دفع و سوزاندن زباله آن چیزی نبود که آمریکا به آن نیاز داشت. در نیتجه دولت تمرکز خود را بر کاهش پسماندها گذاشت؛ پسماندهای جامد که شامل ضایعات کشاورزی، معدن یا زباله های صنعتی می شد که 88 درصد آن به کشاورزی و معدن اختصاص می یافت و با تدابیری این مواد برای استفاده مجدد بار دیگر با تغییرات کاربری به زمین های کشاورزی یا معادن فرستاده شد.

در این شرایط ضایعات صنعتی را نیز به دو دسته خطرناک و ایمن تقسیم کردند؛ آندسته از این ضایعات راکه خطرناک نبودند، به کوره های زباله سوز فرستادند یا در زمین دفن کردند و براساس قوانین جدی هر صنعت یا کارخانه ای در صورت تولید بیش از اندازه ضایعات صنعتی، موظف به پرداخت بخشی از هزینه سوزاندن آن می شد که در نتیجه صاحبان مشاغل ترجیح می دادند از مواد بازیافتی خود در بازتولید کالا استفاده کنند. اما تکلیف ضایعات سمی و خطرناک چه می شود؟

دولت در اقدامی با به کارگیری تکنیکی خاص این مواد را که عمدتا مایع هستند، در موادی جامد و سنگی تزریق و سپس دفن می کردند تا از احتمال ترکیب با آب های زیرزمینی دور بمانند. با این حال، مدیریت پسماند در آمریکا از آن جهت متمایز است که حمایت های گسترده مردمی را در پشت صحنه خود دارد. شاید اگر روزی مردم ایالات متحده آمریکا با سر دادن شعار «زباله ها را در حیاط خلوت های ما دفن نکنید» و با ایجاد کمپین های مختلف مقابل دولت ایستادگی نمی کردند، امروز سموم کشاورزی و صنعتی، معضلات بس بزرگ تری را پیش روی آن ها می گذاشت. کاهش تولید زباله، کاشت درخت به جای حفر چاه برای دفن پسماندها و استفاده مجدد از ضایعات صنعتی، راز مدیریت پسماند فعال در آمریکا بود.

روسیه؛ تزارها حیران زباله ها

وزارت محیط زیست و منابع طبیعی فدراسیون روسیه در گزارشی آورده است که مردم این کشور سالانه حدود 60 میلیون تن MSW (مواد زائد جامد شهری) تولید می کنند؛ به عبارتی سهم هر نفر سالانه 400 کیلوگرم است. اگرچه به گفته برخی از ساکنان این کشور پنج یا شاید 6 سال است که دولت روسیه با جدیت مدیریت پسماند را اجرایی می کند، اما مدیریت زباله و پسماند در روسیه از کنترل خارج شده و به چیزی بیش از اعلام وضعیت فوق العاده نیاز دارد؛ چرا که به سطح فاجعه باری رسیده است.
 
شکی نیست که یک محیط کثیف تا چه اندازه می تواند بر کیفیت زندگی مردم تاثیرگذار باشد، بماند که بیماری ها و آلودگی آب و هوا را نیز نمی توان نادیده گرفت، اما کارشناسان محیط زیست در مسکو بر این باور هستند که حجم زباله محیط زیست کشور را با مشکل مواجه می کند؛ توانایی دولت و شرکت های دفع زباله در این مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
 
 

پیشتر گفتیم که سالانه 60 میلیون تن زباله در روسیه تولید می شود، اما جالب است که بدانیم از این رقم 25 میلیون تن آن، تنها در مسکو تولید می شود که قسمت اعظم آن را به مراکز دفن زباله منتقل می کنند. دفن زباله از جمله سیستم های ناکارآمد دراین دولت است که امروز تلاش می کنند تا از هر دو تاثیر منفی آن در حیطه محیط زیست و عدم استفاده بهینه انرژی جلوگیری شود. اما این امر به چه میزان امکان پذیر است، آن هم زمانی که مکان های دفن زباله بیش از ظرفیت های شان پر شده اند.

از آن جایی که صنعت پردازش و استفاده از کوره های زباله سوز تنها راه نجات این کشور است، 20 صنعت و نهاد مختلف دست به دست هم داده اند تا شهری مانند مسکو را از شر انبوه زباله خلاصه کنند. مراکز دفن زباله در مسکو به شیوه متداول در همه کشورها عمل می کند که باید زباله ها را در زیر زمین دفن کنند. تا آن جا که مربوط به دفن زباله های خشک است، سازمان پسماند روسیه خوب عمل کرده است. اما مشکل این است که دولت روسیه پسماندهای شیمیایی را هم به همین شیوه دفن می کرد، آلودگی آب و هوا و راه افتادن شیرابه هم ثمره این امر بود تا این که تصمیم بر آن شد که این پسماندها را تجزیه کند؛ یعنی رطوبت و اکسیژن را از آن گرفته، بسته بندی کرده و در خاک فرو کنند.

برای مدت مدیدی این شیوه از پردازش زباله فوق العاده بود؛ بسته بندی پسماندها موجب می شد تا مکان کمتری را اشغال کنند، حتی انتقال آن ها نیز راحت تر و البته کم هزینه تر بود. از جمله نکاتی که دولت روسیه در دفن زباله هایش به آن توجه خاصی داشته، شکل بسته بندی هاست؛ در گزارشی آمده که بسته بندی های مربعی شکل به بسته های دایره و کروی اولویت دارند؛ چرا که جای کمتری می گیرند و تنظیم آنها در خاک و رطوبت گیری آنها ساده تر است. از سویی این امکان را فراهم می کند که لایه های خاک روی آن صاف و هموار باشد تا بتوانند به راحتی از سطح رویی خاک برداشت کنند و حتی تا 10 برابر بتونه کمتری نیاز دارد.

به نظر می رسد که اگر دولت روسیه تلاش کند تا تکنولوژی و فناوری های مدرن دنیا را به خدمت بگیرد، تا سال 2025 می تواند به سیستم بازیافتی سازگار با محیط زیست دست پیدا کند؛ این یعنی بازیافت 45 درصد پسماندهای شهری. این در حالی است که اکنون 92 تا 96 درصد از مواد زائد شهری در روسیه نه بازیافت و نه دوباره استفاده می شوند، اگرچه به سادگی به محل های دفن زباله حمل می شوند، اما در آنجا هم با کوهی از زباله ها مواجه می شویم.
 
چندی پیش با یکی از شهروندان ایرانی مقیم روسیه گفت و گویی داشتم و از او درخصوص مدیریت پسماند و استقبال مردم پرسیدم که نتیجه صحبت های مان را به اختصار می نویسیم: «سیستم جمع آوری زباله از مبدا با استفاده از سیستم شوتینگ زباله است، اکثر ساختمان ها بلند و چند طبقه هستند و توسط کانال های مخصوص به پشت ساختمان ها در زمینی خالی هدایت می شوند و شب هنگام ماشین های حمل زباله تمامی آن ها را جمع آوری می کنند؛ یعنی هیچ ماشین بازیافتی در کوچه ها نمی چرخد که البته این هم یک اشکال اساسی است؛ چرا که تفکیک زباله از مبدا با وجود همه فرهنگ سازی ها باز هم انجام نمی شود. همانند آن چه در تهران خودمان شاهد هستیم، در کوچه سطل زباله های مخصوص و تفکیک شده وجود ندارد، برخلاف این که حتی در جزیره های کوچک مانند ترکیه در کنار استخرهای شنا هم سطل های تفکیک شده کار می گذارند.»

سرگئی دونسکوی، وزیر منابع طبیعی و محیط زیست روسیه بر این باور است که عدم هماهنگی و تعادل میان تولید زباله و محل هایی برای دفن یا سوزاندن آنها، این همه بدبختی و بیماری را به ارمغان آورده است و اگر طی سال های جاری به این معضل پرداخته نشود، روسیه به انبار و کوهی از زباله تبدیل می شود.

چین؛ در محاصره زباله

چین پرجمعیت ترین کشور دنیا با بیش از 1.3 میلیارد نفر جمعیت، چگونه می تواند معضلات زیست محیطی خود بالاخص پسماندها را مدیریت کند؟ مدیریت زباله های شهری یعنی تعامل با محیط زیست که بنابر بسیاری از فاکتورها در کشورهای مختلف برنامه ریزی می شود، از شرایط اقتصادی و وضعیت سیاسی گرفته تا شرایط و ترکیب بندی اجتماعی. در برخی از کشورها مدیریت پسماند امری معمول و پایدار است و در برخی دیگر مانند چین به چالشی اساسی بدل می شود.

جمهوری خلق چین در 30 سال گذشته جهتش سریعی داشته تا جایی که شیوه و سبک زندگی مردم به کلی تغییر کرده است. اگر مدیریت زباله در چین به درستی و با برنامه اتفاق بیفتد میتواند منبع درآمد و علاوه بر آن راه حلی برای مسایل مربوط به عدالت اجتماعی شهری باشد.
 

 

چین 300 میلیون تن زباله در سال تولید می کند که عمدتا مربوط به زباله های خانگی و شهری است. در حال حاضر خدمات مدیریت زباله در چین به طور نامرتب، زباله ها را از سطح شهر جمع آوری و سپس به محل دفن یا کوره های زباله سوز انتقال می دهد. معضل اصلی این است که حتی اگر در بعضی از شهرها سطل زباله های تفکیک شده هم قرار داشته باشند، ماموران شهرداری هنگام جمع آوری، پسماندها را بدون درنظر گرفتن دسته بندی و تفکیک به ماشین های حمله زباله منتقل می کنند.

ترکیب و میزان این زباله ها، دفن یا سوزاندن آن ها را با مشکل رو به رو کرده است. سیستم دفن زباله در جمهوری چین مانند همان چیزی است که در دیگر کشورها شاهد بودیم، با همان مشکل که در نبود اکسیژن زباله ها تجزیه نمی شوند. چینی ها مشکل اساسی دیگری هم دارند؛ از آن جایی که اکثر مواد زائد تولیدشده ناشی از زباله های آلی هستند، گازهای متصاعدشده اصلا قابلیت احتراق ندارند، پس عملا سوخت به دست آمده ناکارآمد است.

تازه اگر چین بتواند با استفاده از تکنولوژوی های روز شرایط بازیافت را مهیا کند، باز هم نیازمند برنامه ای منسجم برای فرهنگس ازی است؛ چرا که مردم چین نیازمند تغییر اساسی در شیوه مصرف خود و تولید زباله ها و سپس رفتارهای پس از آن هستند. اگر زیرساخت های ضعیف و سیستم جمع آوری، سرمایه گذاری و اجرایی مدیریت پسماند فعلی در چین استمرار پیدا کند، نابرابری های اجتماعی برای مهاجران روستایی که به شهر وارد می شوند و وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین دارند، بیشتر می شود. شاید بپرسید این دو مسئله چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟

محل های دفن و سوزاندن زباله در چین به حومه شهرستان هایی که در آن مهاجران فقیر زندگی می کنند، انتقال داده شده است؛ یعنی این افراد به طور مستقیم در معرض بخارات سمی حاصل از سوزاندن، اختلالات ناشی از حمل و نقل زباله و آلودگی آب، هوا و خاک زندگی می کنند. نتیجه چه می شود؟ قسمت های درونی شهر تمیز می مانند و حومه را آشغال فرا می گیرد.

در همین راستا نیز فیلمی مستند با نام «پکن در محاصره زباله ها» سال 2011 به نمایش درآمد تا زندگی زباله گردهای پکنی را به تصویر بکشد. همان هایی که از فقر زیاد به شهرها مهاجرت کرده و حالا شغل زباله گردی را برگزیده اند. اما شاید چین در سال های اخیر پس از تولید و پخش این مستند، تغییرات محسوسی را در سیستم بازیافت و مدیریت پسماند خود داشته است؛ برخی کتاب ها و مقالاتی که در این خصوص وجود دارد، می نویسند که درحال حاضر صنعت بازیافت ین آن قدر کارآمد است که اگر یک بار از زباله های چینی به یک محل دفن برسد، موادی که قابل استفاده مجدد یا قابل بازیافت باشند، در آن مکان به مقدار بسیار کم باقی مانده اند.

اما باز خود این افراد درخصوص این که تا چه اندازه این تغییرات پایدار هستند، می گویند که بدون کارگران زباله دان های چینی، مشکل حتی بدتر هم می شود؛ چرا که با صرف نظر از صنعت بازیافت، برداشت از معادن و جنگل تراشی در چین افزایش خواهدیافت. اما فضای محل های دفن و سوزاندن زباله در چین پر از لجن و پلاستکی های سوخته است، تا حدی که احساس ترس و وحشتی را در انسان ها به وجود می آورد. اما تنها یک راه حل برای آن وجود دارد، آن هم این است که مردم خرید این همهز باله و نخاله را متوقف کنند.
 
کارشناسان معتقدند چینی ها باید آلمان را به عنوان الگوی موفقی برای خود در نظر بگیرند و تلاش کنند تا فرایندهای لازم برای دستیابی به مدل موفق مدیریت پسماند را در کشور خود اجرایی کنند. چنان که به نظر می رسد، این کشور به دلیل انبوه جمیعت قادر نیست در هیچ کدام از این مراحل به تنهایی پیشرفتی داشته باشد، به تعبیری دیگر حمایت و همکاری مردم در کشوری چون چین از ملزومات است.

شخصی در خاطرات خود می نویسد وقتی به یکی از مناطق روستایی نزدیک پکن سفر کردم. از معلم مدرسه پرسیدم این جا سطل زباله ای نیست؟ او خندید گفت نه، البته که نه؛ چون ما در پکن سیستم پردازش پسماند نداریم. بیرون از این جا تنها توده ای بزرگ از زباله قرار دارد.مجله مهرگان نو
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: