کد خبر: ۱۳۲۴۸۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۰۷ آذر ۱۳۹۵ - 2016November 27
همان‌طور که در مورد ارتکاب جرم، مانعی برای مردان وجود نداشته برای زنان هم همین‌طور بوده است. اما این‌که چرا زنی با توانایی مادر شدن و لطافت زنانگی دزد، قاتل یا مخل نظم و آسایش جامعه می‌شود، جای بحث دارد.
شفاآنلاین>اجتماعی> زنان همیشه با روحیه لطیف و حس مادرانه‌شان شناخته می‌شوند و به همین دلیل است که پذیرش مجرم بودن آنها کمی سخت است. اما این سختی دلیلی بر نبودن چنین معضلی نیست.

به گزارش شفاآنلاین،این روزها زندان‌ها پر از زنان است که جرم کوچکشان، مواد مخدر و جرم بزرگشان، قتل بوده است. بسیار زنانی که در نهایت خونسردی و با یک نقشه حساب شده به دزدی و قتل اقدام کرده اند. هر چند سرانجام در چنگال قانون اسیر شده‌اند. همان‌طور که در مورد ارتکاب جرم، مانعی برای مردان وجود نداشته برای زنان هم همین‌طور بوده است. اما این‌که چرا زنی با توانایی مادر شدن و لطافت زنانگی دزد، قاتل یا مخل نظم و آسایش جامعه می‌شود، جای بحث دارد.

پیشترها جرایمی که زنان مرتکب می‌شدند، بیشتر به جرایم جنسی محدود می‌شد. سوءاستفاده از جنسیت برای پیشبرد اهداف و کارها، از جمله خلاف‌های قدیمی است که همچنان هم در حال انجام است. اما این‌که چرا قتل و دزدی به روش‌های متفاوت تا این حد در بین زنان باب شده، دلایل متفاوتی دارد. یکی از دلایل این است که زنان دچار اختلال شخصیتی ـ روانی می‌شوند. به عنوان مثال تا پیش از دانشجویی یا یک سن مشخص، با محدودیت رفت و آمد در خانواده مواجه بوده اند و حالا با ورود به مرحله جدیدی از زندگی فکر می‌کنند می‌توانند متفاوت از پیش رفتار کنند و مطابق با این فکر راه و روش دیگری را برای زندگی در پیش می‌گیرند. دلیل دیگر می‌تواند عقده‌ها و شکست‌های زنان در گذشته باشد و باعث شود برای جبران آنها اقدام به خلاف کنند. به عنوان مثال در گذشته در روابط احساسی مورد خیانت واقع شده و حالا از تمام مردان انتقام می‌گیرد. دلیلی که نه تنها کم نیست، بلکه علت و زمینه بسیاری از جرایمی است که زنان نقش اول آن را ایفا می‌کنند. دلیل مهم دیگری که زنان را به سوی ارتکاب جرم سوق می‌دهد، این است که زن احساس کند باید برای خانواده درآمدزایی داشته باشد و خرج خانه و خانواده را تقبل کند. در این صورت است که ممکن است برای کسب درآمد مورد قبول، مرتکب جرم شود. گاهی هم پیش می‌آید که خلأهای عاطفی در خانه و خانواده، باعث شود زنان و دختران برای جبران کمبودهای عاطفی خود جذب غریبه‌هایی شوند که سرانجام آنها را به گرداب خلاف و جرم می‌کشند؛ نیازی عاطفی که از سوی باندهای تبهکاری و خلاف تامین شده و زنان را مجرم به جامعه تحویل می‌دهند. البته دلایلی که در بالا شمرده شد، ممکن است در خیلی از خانواده‌ها وجود داشته باشد و تمام زنان و دخترانی که در این نوع خانواده‌ها وجود دارند، مجرم نشده باشند. باید توجه داشت که توانایی «نه» گفتن، نوعی توانایی است که در همه افراد وجود ندارد و در بسیاری از موارد آنهایی که این توانایی را کسب کرده‌اند، در خیلی از مسائل و موارد بازی را برده‌اند. بسیاری هم هستند که جرات «نه» گفتن را از پشتوانه مذهبی خود گرفته‌اند که به عنوان یک عامل بازدارنده می‌تواند عمل کند. شخصیت درونی افراد و همین‌طور نحوه تعلیم و تربیت نیز بسیار اثرگذار است. این‌که زن، انجام کاری خلاف را دون شأن زنانه خودش بداند، ریشه در شخصیت درونی او دارد که بازدارنده او برای ارتکاب جرم است.

ازدواج زوری

با زور و اجبار خانواده پای سفره عقد نشسته بود. بهترین روز زندگی‌اش حکم تیر خلاص را داشت. خود و زندگی‌اش را تمام شده می‌دید. حالا دیگر او زنده نبود و زندگی نمی‌کرد. یک جسم متحرک با صورت بزک شده را روبه‌روی آینه می‌دید. خانواده راه دیگری برایش نگذاشته بودند و رویای زندگی با مرد مورد علاقه اش را باید به گور می‌برد. اما...

مدتی بعد از ازدواج ورق برگشت. با همدستی همان معشوق قدیمی، نقشه قتل شوهرش را کشید؛ نقشه‌ای که عملی و به مرگ شوهر اجباری منجر شد و اجرای آن زندگی سه نفر را تباه و سیاه کرد؛ اجباری کشنده و مرگ‌آور.

پول می‌خواهم، پول زیاد

کسی هست که از پول بدش بیاید؟ طبیعتا نه! همه پول و خرج کردن آن را دوست دارند، اما پول خرج کردن به چه قیمتی؟

از نابسامانی مالی خانواده کلافه بود. دوستانش خوب می‌خوردند و خوب می‌پوشیدند، ولی او نمی‌توانست. همیشه باید مراعات و مدارا می‌کرد. از وقتی یادش می‌آمد، هشتش گرو نهش بود و همیشه باید دودوتا، چهارتا می‌کرد. آرزو به دلش مانده بود یک‌بار فقط یک‌بار؛ دودوتایش بشود پنج تا؛ آرزویی که برای دست یافتن به آن در مترو و اتوبوس راه افتاد و جیب و کیف مسافران را خالی کرد .

2 ماجرای دزدی اینترنتی

برای ریال به ریال شارژ خط تلفنش باید به همه جواب می‌داد. این همه حساب و کتاب بی‌حد و حصر کلافه‌اش کرده بود. معادله دو مجهولی‌اش جواب ساده‌ای داشت. رمز کارت پدر و دزدی. سوءاستفاده از اعتمادی که ذره ذره جمع کرده بود و خرید 400 هزار تومان شارژ اعتباری با استفاده از رمز کارت پدر. سرقتی که توسط پلیس فتای گیلان کشف شد.

در تهران هم دختر جوان از اعتماد همکلاسی دانشگاهش سوءاستفاده کرد و حساب خواهر او (همکلاسی) را هک کرد. این دختر 24 ساله در این دزدی اینترنتی یک میلیون تومان سرقت کرد. اعتماد و دوستی‌ای که پایانی ناخوش داشت.

این النگوها چند؟

سرقت از طلافروشی‌ها هم یکی دیگر از دزدی‌هایی است که بین زنان مجرم باب شده است. اما این سرقت‌ها با چیزی که در ذهن‌های ما از دزدی طلافروشی وجود دارد، از زمین تا آسمان فرق دارد. قبل تر مردان در حالی که صورتشان را می‌پوشاندند و سلاح به دست می‌گرفتند، به طلافروشی‌ها حمله می‌کردند و حجم زیادی از طلاها را می‌دزدیدند. اما این روزها زنان خیلی ظریف و زنانه طلا می‌دزدند. به بهانه تست و قیمت کردن داخل می‌روند و بدون پرداخت حتی ریالی، با دست پر از مغازه بیرون می‌آیند. چنان هم ماهرانه این کار را می‌کنند که مدتی می‌گذرد تا صاحب مغازه بفهمد چه بلایی سرش آمده است.

همه این جرایم در گذشته هم کم و بیش بین زنان وجود داشته و حالا بیش از گذشته شده است. اما زورگیری و قمه و چاقو دست گرفتن در انحصار مردان بود که این روزها شاهد گرایش زنان به زورگیری هم هستیم. زنان قمه به دستی که حتی دل و جرات درگیری با ماموران پلیس را هم پیدا کرده‌اند و بی‌هیچ واهمه‌ای چاقو به اطرافیان پرتاب می‌کنند. زنانی که جامعه و خانواده آنها را روز به روز بیشتر به مجرم شدن و مجرم ماندن هول می‌دهند.

طناب اعدام بر گردن زن قاچاقچی

پس از پیاده شدن در عوارضی قزوین و گرفتن آژانس، درست زمانی که فکر می‌کرد تا لحظاتی دیگر، رهایی از این بار در انتظارش است، توسط پلیس دستگیر شد. در چمدانش، دو کیلوگرم هروئین و حدود شش کیلوگرم تریاک حمل می‌کرد که دستگیر شد. باورش نمی‌شد. در یک لحظه، آینده روشنش مثل شب تیره و تار شده بود. چاره‌ای نداشت جز آن که دل به سرنوشت بسپارد؛ آن هم درست وقتی که همدستانش در عوارضی شناسایی شده بودند و راهی برای فرار وجود نداشت. پس از شناسایی و دستگیری، به شعبه ششم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین برای تحقیقات بیشتر منتقل شد. پس از شعبه ششم دادسرا، پرونده به شعبه سوم دادگاه ارسال و در آنجا حکم اعدام به جرم حمل مواد مخدر برای او صادر شد. با توجه به زن بودنش، فکرش را هم نمی‌کرد که حتی به او مشکوک بشوند؛ چه برسد به شناسایی و محاکمه و حکم اعدام. انگار اعتراض فایده نداشت. حکم تائید شد و زندگی اش به طناب دار گره خورد؛ گرهی کور که پایانی جز نیستی و نابودی نداشت.

حکم اعدام ف.غ، از سوی رئیس قوه‌ قضاییه بلامانع اعلام و با حضور معاون دادستان عمومی و انقلاب قزوین، قاضی ناظر زندان دادسرای عمومی و انقلاب قزوین، رئیس ندامتگاه مرکزی قزوین، نمایندگانی از نیروی انتظامی و پزشکی قانونی در محوطه زندان قزوین به اجرا درآمد.روزنامه جام جم

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: