"تنها رزیدنت سال اول ما میتواند ادعا کند که هیچ خطایى در علم زنان نداشته چراکه هنوز کار در این عرصه را شروع نکرده است.
هیچکدام از ما نمیتوانیم
چنین ادعایى داشته باشیم" . اینها جملههایی بودند که در اولین هفته
رزیدنتى از زبان یکى از اساتید دانشگاه علوم پزشکى شیراز شنیدم که خود در
علم زنان قطبى است انکارناپذیر. او سپس ادامه داد: آنچه مهم است این است که
عوارض را تشخیص بدهیم و توانایى کنترل عوارض را داشته باشیم ". اینها را
بهعنوان مقدمهای نوشتم تا به موضوع خطاهاى پزشکى که امروز یکى از
صحبتهای روزمره شده است بپردازم.
چندین ماه از
فقدان کیارستمى میگذرد،
فقدانى که بحث در مورد خطاهاى پزشکى را به اوج رساند . مردى که من او را با
فیلمهای طعم گیلاس و خانه دوست کجاست میشناسم . فیلمهایی که تعریفى نو
از فیلم و سینما براى من داشت . نمیدانم پرونده شکایت از پزشک وی در چه
مرحلهای است اما این را میدانم که هنوز هم در گوشه و کنار این سرزمین
اتفاقهایی میافتد که صحبت از خطاهاى پزشکى را بر سر زبانها میاندازد و
دوباره فروکش میکند تا مشکلى دیگر و .....
اما
چه خوب است درگذشت کیارستمى هم مانند حیات او سرآغاز انقلابى دیگر باشد
اما این بار نه در عرصه سینما که در عرصه بهداشت و درمان کشور، تا شاید این
بار با این آدرس به خانه دوست برسیم.
با این امید میخواهم خطابهای بنویسم خطاب به آقای وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکى:
"جناب
وزیر اگر جسارت نباشد دست شما را میگیرم و با خود به دانشکده پزشکى
میبرم آنجا که واحدهاى مربوط به علوم پایه و فیزیوپاتولوژى ارائه میشود،
آنجا که درسى بنام اخلاق پزشکى و یا در واژه فرنگى آن Ethics تدریس میشود
و محتواى درس بهظاهر دو واحدى را یادآور میشوم، درواقع "هـیچ"، این را
به جرات میگویم چراکه خود در دانشکدهای درسخواندهام که در آن حاصل این
تدریس جزوهای چندصفحهای شد که خواندیم و بهاصطلاح امتحان را پاس کردیم.
درواقع امر آنچه امروز اتفاق میافتد و ما را دچار چنین بحرانهایی میکند
اشکال اساسی در همان دو واحد پاس شده است .
آقای
وزیر قطعا میدانید و شاید لازم نباشد این بنده یادآور شوم که به همین دو
واحد در کشورهاى جهان اول و پیشرفته در عرصه پزشکى ، چه مقدار اهمیت داده
میشود. شما خود عالم به این امر هستید، بااینحال اجازه بدهید چند پرسش را
در ارتباط با این دو واحد مطرح کنم :
ارائه
واحد اخلاق پزشکى در سال سوم یا چهارم پزشکى آنهم به شکلى که حداقل این
بنده تجربه کرده است تا چه حد میتواند براى دوران ورود به بخشهای
بیمارستانى کارایى داشته باشد ؟
سرفصلهای ارائهشده در این دو واحد تا چه حدى کاربردى است ؟
اساساً هدف از ارائه این دو واحد چیست ؟
آیا
زمان آن نرسیده است که گروهى بهعنوان اتاق فکر شروع به نگارش سرفصلهای
درس اخلاق پزشکى کنند تا ضمن آموزش اخلاق پزشکى ، حدود و چهارچوبها نیز
به دانشجو آموزش داده شود .
آیا
به نظر شما دانشجوى پذیرفتهشده در رشته پزشکى انسانى متفاوت از بعد معنوى
است ؟ و یا او هم انسانى است مشابه همه انسانهای دیگر داراى پتانسیلهایی
از خوب تا بد و گاهى بسیار بد ؟
استاد
بزرگوار، دانشجوی پزشکى عالم به تمام علوم به دنیا نیامده است، او باید
یاد بگیرد آنهم از یک منبع کاملاً آگاه. . براى رسیدن به این هدف نیاز به
رفرنسهایی است که اینجا و در همین کشور نوشتهشده باشند، نیاز به
قانونهایی است که اجرا شوند و نیاز به اهرمهایی است که بتوان از آنها
براى اجراى صحیح قوانین استفاده کرد . آقای وزیر تا زمانى که درمان در
کشور ما با محوریت بیمار نباشد و تا زمانی که بیمار خود در تصمیمگیریها
نقش پیدا نکند ، این سیستم خود بیمار محسوب میشود و در سیستمى که خود
بیمار باشد امکان موفقیت وجود ندارد . دانشجویى که از استاد خود صحبت کردن
با بیمار و بها گذاشتن به حقوق بیمار را نیاموزد چگونه میتواند خود در
کار حرفهای این دو مهم را به اجرا بگذارد .
کیارستمى
را دنیا میشناخت ، پروندهاش آنچنان که باید موردبررسی قرار گرفت ولى در
گوشهکنار این سرزمین کسانى هستند که حتى توانایى دادن شکایتنامه را
ندارند و تنها میسپارند به خدا تا خود در دادگاه عدل الهى قضاوت کند .سپید
مهناز بابایی
متخصص زنان