طرح تحول سلامت با تمام کاستیها و کمبودها، همچنان به راه خود ادامه میدهد و قصد دارد به هر ریسمانی چنگ بزند تا مشکلاتی که با آن روبهروست به نوعی التیام یابد.
شفا آنلاین: مباحثی از جمله تجمیع بیمهها و جدال مسئولان بر سر منابع و
تغییرات در وزارتخانهها همه و همه نشان میدهد که خطر جدی کمبود منابع این
طرح را تهدید میکند.
به گزارش
شفا آنلاین:به نقل از سپید: حال پس از
گذشت حدود 3 سال از اجرای این طرح بزرگ ملی که با فرازونشیبهای بسیاری
روبرو بوده، سوال اصلی این است که برندگان اصلی اجرای این طرح چه کسانی
بودند؟
عباس
کبریاییزاده، رئیس هیئت مدیره سازمان تامیناجتماعی
ضمن پاسخ به این سوال به نواقص و مشکلات اجرای این طرح اشاره میکند و
میگوید: «قرار بود برنده اصلی طرح تحول سلامت مردم باشند و این موضوع به
عنوان هدف اصلی در نظر گرفته شده بود. اما بنده اعتقادم بر این است که از
همان ابتدا در فرآیند اجرای این طرح چند نقیصه وجود داشت که بارها از
ابتدای تبیین طرح، این موضوعات را در حضور شخص وزیر بهداشت مطرح
کردیم.اولین مشکل اجرای طرح تحول نظام سلامت این بود که اصل مدیریت هزینه
حاکم بر طرح نشد. وقتی منابع جدیدی تخصیص مییابد، این منابع خود میتوانند
تولیدکننده تقاضاهای جدید باشند که در اصطلاح به آن تقاضاهای القایی
میگوییم. وقتی که اصل مدیریت منابع و هزینه بر طرح حاکم نشد در نتیجه باعث
شد که منابع طرح تحول بر پایه اولویتها هزینه نشود.»
وی
معتقد است که وزارت بهداشت بدون اینکه اولویتهای همراه با اثربخشی کامل
تدوین کرده باشد، صاحب مقدار زیادی منابع شد و در نتیجه این منابع بر پایه
مراکزی هزینه شد که صدای صاحبان آن فرآیند بلندتر بود. کبریاییزاده ادامه
میدهد: «در مورد یارانههایی که به برندها پرداخت شد و یا منابعی که در
بخشهای بستری بخشی تبدیل به دستمزد و کالاهایی که هیچ استانداردی برای
مصرف منطقی و استاندارد آن وجود نداشت،اختصاص یافت در نتیجه منجرشد که
هزینه اتاقعمل، منابع انسانی و هزینه پرداخت داروها افزایش یابد.»
رئیس
هیئت مدیره سازمان تامیناجتماعی در بخش دیگری از سخنان خود، به بحث دارو
اشاره کرد و میگوید: «همانطور که میدانید 80 درصد از هزینههای
سازمانهای بیمهگر مربوط به 188 قلم دارو است. وقتی 30 قلم اول این
داروها را مشاهده میکنیم، میبینیم که بخش عمدهای از این داروها از جمله
هرسپتین، هورمون رشد و انسولین پایینترین اثربخشی را در ارتقاء شاخصهای
سلامت دارند. هر چند این داروها کالاهای موثری در ارتقاء شاخصهای نظام
سلامت هستند اما باید دید که آیا در طرح تحول سلامت ما باید اولویت را به
انسولین اختصاص میدادیم و یا انسولین تولید داخل را رایگان میکردیم.
نتیجه پرداخت یارانه به انسولین باعث شد تعطیلی انسولین تولید داخل شد در
حالی که 30 سال برای تولید آن در داخل کشور زحمت کشیده بودند.»
کبریاییزاده
بار دیگر تاکید میکند که منابع سلامت میتوانست در جای بهتری هزینه شود و
در این زمینه توضیح میدهد: «این منابع میتوانست براساس اولویتها هزینه
شود و منجر به توسعه بیشتر دسترسیها در بیماریهایی که اثربخشی بیشتری در
شاخصهای سلامت دارد، شود. به عنوان مثال یکی از اقداماتی که ما می
توانستیم انجام دهیم این بود که داروی خوراکی درمان دیابت و حتی داروی فشار
خون را رایگان کنیم. در این صورت جمعیت بیشتری تحت پوشش این خدمات قرار
میگرفت. بنابراین اگر هزینه صورت گرفته و پولهای پرداخت شده را به تناسب
توزیع و پراکندگی جمعیت در نقاط کشور را مشاهده کنید میبینید که افراد
برخوردار، برخوردارتر شدهاند و افراد نابرخودار، نابرخوردار ماندند.
بنابراین ما باید این موضوع را در سیاستگذاریها مورد توجه قرار دهیم.»
رئیس
هیئت مدیره سازمان تامیناجتماعی با اشاره به اینکه طرح تحول سلامت از این
منظر که دولت را متوجه نظام سلامت کرد، قابل تقدیر است، میگوید: « در
گذشته شرایط اینگونه نبود و دولتها توجهی به حوزه سلامت نداشتند. اینکه به
طور قابل ملاحظهای پرداخت از جیب مردم کاهش پیدا کرد، نقاط مثبت این طرح
بود. اصل بحث ما این است که این منابع میتوانست بهتر هزینه شود. ما دو سال
پیش هم پیش بینی کرده بودیم که این طرح به دلیل اینکه نظام مدیریت هزینه
در آن حاکم نبوده و نظام تامین منابع بر آن حاکم است با بن بست مواجه
میشود. وقتی شما در حوزه سلامت سیاستتان ، سیاست نظام تامین منابع باشد،
باید بدانید که از قوانین جاری اقتصاد تبعیت نمیکند.»