اخیراً خبر مجله Nature مبنی بر خارج کردن 58 مقاله منتشر شده از محققین ایرانی توسط ناشر Springer-Nature در سال 2016 جامعه دانشگاهی کشور را ملتهب نمود. ا
شفا آنلاین:اولین واکنش طبق معمول از گروهی ضد پژوهش در ایران بود که حسب سنت شروع
نمودند که ما گفته بودیم این پژوهش بدرد نمیخورد! همانهایی که در سالیان
نه چندان دور نوشتن مقاله را خطای بزرگ میدانستند و اکنون در لاک دفاعی
هستند، هرازچند گاهی مانند موقعیت فعلی شروع به حمله میکنند.
آنچه در این
خبر ذکر شده است این است که به سه دلیل عمده در این مقالات: « نویسندگان
غیر واقعی»، « تقلب در معرفی داوران با ایمیلهای غیرواقعی» و « درجاتی از
سرقت علمی »، تصمیم گرفتهاند که این مقالات را حذف کنند. این عمل که
Retracکردن مقالات نامیده میشود همواره در مجلات دیده میشود و خاص وضعیت
فعلی در ایران نیست و امروز هم در وبگاه Springer توضیحی اضافه شده است
که منظور از این خبر
جامعه علمی ایران نبوده و این مسئله در همه کشورها رخ
میدهد. علی ایحال در این فضای ملتهب باید واقع بینانه قضاوت نمود و از همه
مهمتر با راهکارهای درست از مشکلات جلوگیری کرد.
1.
اصولاً پژوهش در ایران به جز فرمایشات موکد مقام معظم رهبری در دولتمردان و
سیاستگزاران ما جایگاهی ندارد. جناح چپ، میانه و راست حقیقتاً فقط استفاده
ابزاری از پژوهش و خروجی آن یعنی مقالات نمودهاند. بهعبارتی فقط تعداد
مقالات ما و رتبه ما از 58 به 16 بر اساس Scopus و یا 21 بر اساس ISI باعث
پز دادن این عزیزان شده و به واقع اعتقادی به مقالات ندارند و هر وقت در
مسند قدرت نیستند، جناح مقابل را برای رکود علمی مورد سرزنش قرار میدهند.
موید این ادعای حقیر نگاه این عزیزان به اعتبارات پژوهشی است. بهعبارتی هر
سال دریغ از پارسال، سهم واقعی پژوهش از GPP به مقادیر 2 تا 4 درصد هیچگاه
محقق نشد و در عمل همواره یا ثابت بوده یا کاهش پیدا کرده است. هر سال
محققان ما از نظر اعتبارات پژوهش فقیر و فقیرتر شدهاند که نتیجه آن کاهش
کیفی پژوهشهای بنیادی در ایران و متاسفانه درجاتی از Data سازی است. وقتی
پولی برای پژوهش وجود ندارد، برای مثال اختصاص 3 میلیون تومان برای یک
پایان نامه Ph.D، انتظار چاپ 2 مقاله ISI یعنی Data غیرواقعی.
2.
افزایش بیرویه دانشجویان فوق لیسانس و Ph.D در انواع و اقسام دانشگاههای
دولتی، شبانه، آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی و پردیسهای خودگردان و بین
المللی بدون اختصاص سرانه پژوهش، داشتن استاد واجد شرایط برای سرپرستی آنان
و زیرساختهای پژوهشی و از همه مهمتر دانشجوی واجد شرایط، در این گذر به
تعداد آن پایان نامه و انتظار چاپ مقاله!
3)
قوانین ارتقاء اعضاء هیئت علمی ایران بر اساس یک آئین نامه Mixed یعنی
حداقلهایی از پژوهش، آموزش، خدمت و امور فرهنگی است. به طور کلی در دنیا
یک عضو هیئت علمی میتواند با Track آموزشی و ارائه خدمات آموزشی مطلوب
ارتقاء پیدا کند و اجبار کردن او به داشتن چند مقاله برای هیئت علمی که
اصولاً پژوهش را دوست ندارد و با آن آشنا نیست، فقط منجر به صوری کردن
پژوهش می شود. بهعبارتی اگر ما اجازه دهیم آن 20 تا 30 درصد از اعضاء هیئت
علمی ما که پژوهش را میفهمند و به آن اعتقاد دارند پژوهش کنند و
بودجههای پژوهش را به آنان اختصاص دهیم و بقیه از Trackهای دیگر ارتقاء
یابند (یعنی از آموزش و یا خدمت)، به سمت پژوهش اصیل حرکت خواهیم کرد.
4)
مقاله از یک فرآیند صحیح مبتنی بر طرح تحقیقاتی یا پایان نامه و نوشتن آن
توسط دانشجو تحت نظر استاد میبایست تهیه شود، تجربه این 58 مقاله و تجارب
مشکل آفرین گذشته نشان داده است که عقد قرارداد فردی و یا دانشگاهی با
شرکتهای نوشتن مقاله، رویهای کاملاً غیراخلاقی – علمی و مشکلآفرین است.
5)
تغییر نگاه به کیفیت پژوهش به جای شمردن تعداد، نگاهی که در دوره اخیر
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کم کم در حال شکل گیری است و اساس این
نگاه این است که محقق به جای چاپ 10 مقاله ضعیف یک مقاله خوب داشته باشد.
6)
پرهیز از واکنشهای غیرمنطقی به موضوع اخیر که همانطوری که گفتم گروهی که
نه موثر در آموزش هستند و نه در درمان هرازچند گاهی با شنیدن خبرهایی مانند
خبر اخیر یک انتقام سنتی از پژوهش میگیرند.
خطا
در پژوهش با یک نسبت قابل قبول و در یک فضای مناسب در پژوهش همواره اجتناب
ناپذیر است. مهم آن نسبت و از همه مهمتر فضای مناسب در پژوهش است که
متاسفانه این دومی در ایران وجود ندارد.
7)
باید تمام خبرهای خوب و بد و زشت را با هم بشنویم و تصمیم بگیریم. یادمان
باشد که اساتید و جوانان محقق ما با دست خالی و کم لطفی محض دولتمردان و
سیاستمداران تا به حال با CPR این وضعیت پژوهش را زنده نگه داشته اند.
شاهین آخوندزاده
قائم مقام معاونت تحقیقان و فناوری وزارت بهداشت