حاشیهنشینی شیوه ای از زندگی تحمیلشده به قشر فقیر جامعه است که نه شهری هستند نه روستایی . حاشیهنشینها به دلیل نداشتن توانایی زندگی در محیط مناسب پسزده میشوند و بهتدریج به کانونهای پیوسته یا جدا از هم در اطراف شهرها تبدیل میشوند.
شفا آنلاین:این گروه در هیچ تعریفی از بستههای اجتماعی
نمیگنجند. قانونگریزی از مولفههای برجسته این قشر است. این پدیده
غیررسمی اغلب در اطراف کلانشهرها دیده میشود. ویژگی دیگر این
سکونتگاهها این است که خود به خود خارج از قواعد شهرسازی ساختهشدهاند و
البته به امکانات رفاهی و عدالت آموزشی و تفریحی دسترسی ندارند.
به گزارش
شفا آنلاین:به نقل از سپید با سرعت
یافتن آمار مهاجرت از روستا به شهر و از شهرهای کوچک به کلانشهرها این
پدیده روز بهزور پررنگتر میشود و به معضلی غیرقابلکنترل بدل شده است.
بر اساس تحقیقات انجامشده بیش از 80 درصد جرائم در حاشیه شهرها اتفاق
میافتد و این امر ایجاب میکند تا تمام دستگاهها با همکاری و تعامل بیشتر
با یکدیگر درصدد مقابله جدی با این معضل برآیند. درواقع میتوان گفت نسبت
معنیداری بین حاشیهنشینی با جرم و آسیبهای اجتماعی وجود دارد. مناطق
حاشیهنشین مانند جزیرههای آسیبزای شهری، از منابع اصلی جرم و بزهکاری به
شمار میآیند. مهمترین وظیفه تمامی حکومتها پیشگیری از این نوع
آسیبها و حمایت از اقشار آسیبپذیر بهویژه فقرا، نیازمندان و پیشگیری از
آسیبهای اجتماعی است. فشرده شدن کمدرآمدها در یک مکان، از بین رفتن تنوع
اجتماعی، نبود فضای کافی برای فعالیتهای متنوع اقتصادی و نیز برچسب خوردن
این مناطق که باعث رویگردانی سرمایهگذاران به دلیل ترس میشود روزبهروز
این قشر نهچندان کمجمعیت و تاثیرگذار را منزویتر میکند. این موضوع
باعث ایجاد شکاف طبقاتی شدید و غیرقابلجبران میشود.
اگر
با یک سری تغییرات در ساختار اقتصادی جامعه ایجاد شود، شکاف عمیق بین
طبقات اجتماعی کم شود با توزیع عادلانه ثروت، عدالت آموزشی و تفریحی درصد
بالایی از آسیبهای ناشی از حاشیهنشینی رفع خواهد شد. تهران بهعنوان
پرجمعیتترین و تاثیرگذارترین شهر ایران دارای ویژگی رفتاری اجتماعی و
فرهنگی خاصی است و بر شیوه زندگی ساکنان شهرهای دیگر هم تاثیر
میگذارد.بنابراین اصلاح این امر در شهر تهران میتواند قدم اول برای رفع
چنین معضلی باشد.
از
نقش سازمانها و نهادهای خدماتی و اجتماعی مانند استانداری و شهرداری نمی
توان چشمپوشی کرد. آنها نقش مهمی در ارائه خدمات و عدم دوقطبی شدن
کلانشهرهایی مانند تهران را به عهده دارند و با ارائه خدمات شهری در
افزایش رفاه اجتماعی و حرکت در جهت عدم تبعیض با تلاش در راستای پیشگیری از
دوقطبی شدن شهر میتوانند گامهای موثری بردارند. مدتی پیش
شهرداری با ایجاد مراکز فرهنگی مانند فرهنگسرای بهمن و اختصاص کم هزینههای
فرهنگی به این قشر اقداماتی در این زمینه انجام داد که موثر اما ناکافی
بود. بسیاری از مردم در شهرهای کوچک به دلیل نبود حداقل امکانات مانند پزشک
متخصص یا بیمارستان مناسب و از همه مهمتر شغل، اقدام به مهاجرت میکنند و
از پس هزینههای زندگی در کلانشهرها برنمیآیند. جدای از بعد
اقتصادی احساس تبعیض در شهرها و در میان شهروندان خصوصاً جوانان موجب تولید
سرخوردگی و افسردگی میشود و نگاه این افراد به حاکمیت و مدیریت کلان
نگاهی کینهتوزانه و انتقامجویانه خواهد بود. اما برای کاهش اختلافات میان
مناطق مختلف شهری و برقراری عدالت در شهرها خصوصا کلانشهری مانند تهران
باید میزان توزیع درآمد و ثروت بهوسیله نهادها و سازمانهای اجتماعی مرتبط
در سطح شهر بهصورت متعادل باشد و این امر نیازمند توزیع شغلی مناسب و
جلوگیری زا فرهنگ رانت است.
توجه
به نوسازی بخشهای فرسوده و محلههای محروم شهر و سرمایهگذاری در این
مناطق باعث رونق و شکوفایی اقتصادی میشود. در این مورد شهرداری تهران
توانسته است در سالهای اخیر گامهای موثری بردارد. امروز در کشور
برای توسعه یکسان شهرها و برای جلوگیری از دوقطبی شدن آن به اعمال
سیاستهایی نیازمندیم که در جهت کاهش فواصل اجتماعی عمل کند.
ساماندهی
رقابتهای اجتماعی و اقتصادی میان گروههای شهری دراینباره بسیار اهمیت
دارد. بهطوریکه قسمتی از شهر که گروهی زندگی میکنند که از قدرت و
درآمد بیشتری بهرهمند هستند نباید دارای امکانات و مزایا و خدمات اجتماعی
بیشتری نسبت به گروه مقابل باشند. متاسفانه دولت، شهرداریها و
مددکاران اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی شناخت درستی از این پدیدهها
ندارند و تدبیر و اراده محکمی نیز برای رفع این موارد از خود نشان
ندادهاند. به همین دلیل بهویژه در سه دهه اخیر بر وسعت و عمق این تلههای
فضایی و درنتیجه فقر و بزهکاری و اعتیاد در کشور افزودهشده و
سن اعتیاد و بزهکاری پایین آمده است و این معضلات در میان زنان نیز
گسترشیافته است. موسسات خیریه زیادی در کنار دولت داریم که میتواند
کمکحال مسئولین برای رفع این مشکل باشند اما بسیاری از آنها به دلیل نبود
نظارت کافی یا صداقت در خدمت به بنگاههای اقتصادی تبدیلشدهاند و دغدغه
کمکرسانی را فراموش کردهاند.