شفا آنلاین:وقتی صحبت از تفریح و وقت گذرانی جوانان در
پایتخت می شود گاهی مرزها چنان درهم تنیدهمی شود که جز در مواردی خاص،
مفهوم شمال و جنوب در خوش گذرانی پایتخت گم می شود. مثلا دیزی یا کله پاچه
که غذایی پایین شهری به حساب می آید در رستوران ها و سفره خانه های شمال
تهران با قیمت های گزاف سرو می شود و پاستا و استیک و پیتزا هم که جزو منوی
فرنگی به شمار می روند در رستوران های جنوب شهر با قیمت مناسب ارائه می
شود.
به گزارش
شفا آنلاین،پس دیدن
دختران جوان پورشه سوار که با لنزهای هاسکی در طباخی ها و جگرکی های میدان
بهمن در حال خوردن امعا و احشا و چشم گوسفندان هستند همانقدر عادیست که
استیک خوردن دختران محله خزانه در رستوران های تجریش. در این گزارش پای حرف
جوانان جنوب شهر نشسته ایم تا ببینیم چگونه و با چه سبکی روزگارشان را می
گذرانند.
سلفی های اتاق پرو
یکی
از تفریحاتی که بین دختران جنوب و شمال شهر مشترک است پاساژگردی و خرید
است با این تفاوت که در شمال تهران مراکز خرید، محل رقابت برندها و خریدهای
میلیونی است اما در مناطق پایین تر پاساژ فلسفه دیگری دارد. جوانان جنوب
شهر برای گذران اوقات فراغت خود به ویژه آخر هفته ها چرخیدن در مراکز خرید
را بزرگترین و ارزانترین تفریح خود نام می برند.
مهسا
دختری نزوده سال و ساکن محله فلاح است.او می گوید: «برای خرید و گشتن در
مغازه های لوازم آرایشی و فروشگاه های پوشاک، پاساژهای امام زاده حسن
بهترین گزینه برای ساکنین جنوب شهر است. هر چیزی که لازم داشته باشی با
قیمت خیلی کمتر از مرکز تهران، می توانی پیدا کنی! درست است که تنوع اجناس
کم است اما قیمت ها خوبند. در عوض برای اجناس به روزتر و بهتر بازار دوم
نازی آباد بهتر است. در ضمن بستنی فروشی ها و فست فودهای آنجا هم زیاد است و
حتی اگر خرید هم نکنیم دور هم می توانیم پیتزا یا آبمیوه ای بخوریم.
کوچه
برلن هم یکی از بازارهای بزرگ است که اکثرا برای خرید لباس شب و عروسی و
آینه شمعدان، زوج های جوان به آنجا می روند و در روزهای آخر هفته، جای سوزن
انداختن نیست! ما حتی گاهی برای تفریح به راسته فروش لباس های عروس می
رویم و با بهانه عروسی لباس های عروس را پرو می کنیم و کلی با هم می خندیم و
عکس سلفی می گیریم.»
جمعه بازار سگ فروشان تا مسابقات کفتربازی
هر
جمعه نزدیک شوش و در محله دروازه غار بازاری غیرقانونی برپاست که در آن
انواع سگ های خانگی و نگهبان تا گربه و طوطی و انواع پرندگان و حتی همستر و
خارپشت با مبالغ عجیب خرید و فروش می شوند.
کنار خیابان را که خوب نگاه می کنم پر از انواع مدل های ماشین از پیکان تا
شاسی بلند است. در کنار کسانی که برای خرید و فروش آمده اند عده زیادی از
کودکان و نوجوانان محلی هستند که از محله های اطراف می آیند و تفریح آخر
هفته شان نگاه کردن و چرخیدن در این بازار و حتی کسب تجربه برای شغل آینده
است.
علی که نوجوانی سیزده سال است کارتنی پر
از جوجه های رنگی دارد و هر کدام را به قیمت 6 هزار تومان می فروشد. می
گوید اینها را پدرم از مرغداری می آورد و برادرم رنگشان می کند تا من
بتوانم بفروشم.
کمی آن طرف تر جواد جوانی 26
ساله از ورامین است که حدود 20 تا قفس پر از پرنده های مختلف از قناری تا
طوطی و کفتر دارد. او عاشق پرنده است و می گوید: «سال پیش چند تا از
کفترهایش در مسابقه کفترپرانی برنده شده اند. خیلی ها در محله ما عاشق
کفتربازی اند و توی بالکن و پشت بام خانه هایشان کفتر نگه می دارند.
این آدم ها از دور هم مشخصند چون همیشه بالای خانه شان چندین کفتر در حال
پروازند!»
علاوه بر پرنده، سگ ها هم بازار
داغی دارند. خیلی ها از شمال شهر برای خرید با فروش سگ هایشان به اینجا می
آیند. خبررسانی هم در اینجا از طریق کانال و سایت های آگهی مانند دیوار
است.
دختران نینجا رنجر جنوب شهر
در
حالی که در مناطق شمالی تهران ورزش هایی مانند پیلاتس و تی آر ایکس برای
دختران جوان روی بور است در مناطق جنوب تهران خصوصا سه راه آذری و خیابان
سی متری جی دختران جوان از ورزشی عجیب به نام نینجا رنجر نام می برند که
این روزها علاوه بر پسران مورد استقبال دختران نیز قرار گرفته است.
در
مجموعه ورزشی شهربانو واقع در خیابان قزوین در یکی از سالن های ورزشی
دخترانی را می بینم که با لباس ها و سربندهای تماما مشکی با سلاح هایی شبیه
شمشیر و با صداهای بلند و ادای کلمات عجیب در حال انجام حرکات نینجا رنجر
هستند.
مینا یکی از دخترانی ست که در این
رشته رزمی فعالیت می کند ساکن جوادیه است و می گوید زمانی کاراته را به
خاطر دفاع شخصی و هیجانش انتخاب کرده است اما با گذشت زمان مربی اش او را
با نینجا رنجر آشنا کرده و حالا تا مسابقات کشوری هم پیش رفته است.
جالب است که اولین بار در شهریار این رشته تدریس شده و او با چند نفر از
دوستانش چند ماهی را در آنجا آموزش دیده است و حتی در مسابقات برگزار شده
امسال در اندیشه کرج دوستان همرزمش در سطح کشوری مدال طلا آورده اند. با
کمی دقت متوجه می شویم که تب تیپ پسرانه و ظاهر و مدل موی مردانه داشتن هر
چند در سال های اخیر در بین دختران دبیرستانی شمال شهر رواج یافته اما خلق و
خوی مردانه داشتن و مرام لوطی گری به خاطر شرایط محل زندگی و روحیه غالب
در محل زندگی از زمان های قبل تر بین دختران رایج است.
وقتی
صحبت از تفریح و وقت گذرانی جوانان در پایتخت می شود گاهی مرزها چنان درهم
تنیدهمی شود که جز در مواردی خاص، مفهوم شمال و جنوب در خوش گذرانی پایتخت
گم می شود.
دانشگاه و کتابخانه تنها راه فرار مجاز
برای
دختران جنوب شهر دانشگاه علاوه بر محلی برای تحصیل، یک مزیت بزرگ دارد و
آن چند ساعتی رهاشدن از فشار خانواده و تجربه آزادی و معاشرت با دیگران
است. بیشتر دختران جنوب شهر می گویند دانشگاه اولین جایی است که آنها قبل
از ازدواج می توانند آزادی و استقلال را تجربه کنند.
چیزی
که برای پسران معنایی ندارد. چرا که پسران از اوایل نوجوانی مجاز به انجام
بیشتر کارها هستند. ناهید که سال دوم تربیت بدنی در دانشگاه پیام نور است
می گوید قبل از دانشگاه تنها با مادر یا خواهر یا دوستانی که مادرم می
شناخت می توانستم بیرون بیایم. حتی یک بار هم تنهایی به سینما یا پارک
نرفته ام اما ساعت هایی که دانشگاه می آیم همه چیز دست خودم است و برادر و
پدرم کاری به کارم ندارند.
تفریحم، آرایش و
لباس پوشیدنم هم با سلیقه خودم است چون همه اینها را در ساعت هایی که در
دانشگاه هستم انجام می دهم و زمانی که برای کنکور درس می خواندم به خاطر
شلوغی خانه به کتابخانه محله مان می رفتم و آنجا، هم درس می خواندیم و هم
با دوستانم شیطنت می کردیم و کسی کاری به کارمان نداشت! حتی حالا هم،
تابستان چند واحد درسی می گیریم تا هم مجبور نباشیم در خانه بمانیم و هم با
یکدیگر خوش بگذرانیم.
هم سیاحت و هم زیارت
یکی
از تفریحات و خاطراتی که مردم جنوب تهران و خصوصا جوانان، از دوران کودکی
خود دارند زیارت و سیاحت دسته جمعی امام زاده ها است. به خاطر بعد مذهب و
سنت که در جنوب تهران همیشه حالت پویاتر و پررنگ تری داشته است زیارت همیشه
جنبه سیاخت تفریح را نیز در خود داشته است.
حاجی ولی که یکی از کاسبان قدیمی بازار تهران است می گوید: در زمان ما
مسافرت و مهمانی های متنوع و زیاد مثل امروز نبود و هر وقت که دلمان می
گرفت آخرهای هفته با چند خانواده راهی زیارت امام زاده داوود یا شاه
عبدالعظیم یا امام زاده اسماعیل و امام زاده طاهر می شدیم و بعد از خوردن
ناهار و خواندن نماز و زیارت به خانه بر می گشتیم.
همین
رسم را هنوز هم در خانواده داریم و هر چند وقت یکبار دسته جمعی برای زیارت
امام زاده ها می رویم. او نزدیک پانزده امام زاده را در جنوب و حومه تهران
(چهاردانگه، کهریزک، سی متری جی، پامنار، عودلاجان، چهارراه گلوبندک،
میدان خراسان، مولوی) نام می برد و می گوید هنوز هم زیارت این امام زاده ها
برای خیلی از خانواده ها خصوصا زنان و دختران، حکم سیاحت هم دارد.