کد خبر: ۱۲۸۸۲۹
تاریخ انتشار: ۰۱:۵۹ - ۰۹ آبان ۱۳۹۵ - 2016October 30
پژوهش‌های طب سنتی به صورت کلی به دو دسته تقسیم می‌شود؛ یکی تاریخ طب و دیگری مبانی طب. تاریخ طب مبانی جداگانه‌ای دارد که هم‌اندیشی‌های زیادی هم در آن صورت گرفته و پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است اما در مبانی این اتفاق بسیار کم رخ داده است.
اهمیت مبانی طب در اینجا است که ما تا اصول و پایه‌های طب را به درستی مطالعه نکنیم، نمی‌توانیم درک کاملی از سلامتی، بیماری و درمان داشته باشیم. به همین علت مطالعه، پژوهش و همچنین ارائه اطلاعات مبانی طب به پزشکان و متخصین توصیه می‌شود.

 ما معتقد هستیم یکی از دلایل شکست پزشکی امروز، کمبود منابع و مطالعات فلسفی در مبانی طب است. دانشمندان و طبیبان بزرگ ما مانند ابن سینا و جرجانی در ابتدا فیلسوفان بزرگی بودند و با دید متفاوتی به مطالعه بدن می‌پرداختند. بدن را در ارتباط با طبیعت و هستی و نفس می‌دیدند و همه را در یک کلیت باهم می‌سنجیدند و طبق آن نظریه‌پردازی می‌کردند.


با این حال چند دهه‌ای هست که با بروز تخصص‌گرایی طب و فلسفه به صورت کامل از هم جدا شده است و هر کدام مسیر متفاوتی را دنبال کرده‌اند. متخصصین هر دو به شدت در علم خود تخصصی و جزئی‌نگر شده‌اند. این موضوع هم از جهاتی مثبت و هم منفی است. از این جهت مثبت است که در زمینه یک رشته و علم خاض اطلاعات بسیار زیادی به دست خواهیم آورد و جنبه منفی آن هم غفلت از ورود به حوزه‌های دیگر است. کمتر پزشکی را می‌توان یافت که دستی در فلسفه هم داشته باشد و همچنین فیلسوفان امروزی هم هیچ آشنایی در طب ندارند. نتیجه این جدایی عوارض کنونی است که مشاهده می‌کنیم.
دید پزشکان امروزی به بدن ناقص است، چرا که بدن را تنها تشکلی از سلول‌های مرتبط به‌هم در یک دستگاه پیچیده می‌دانند و به ابعاد جنبی وجودی انسان، جسمی یا روانی توجه نمی‌کنند. زمانی که این دید ناقص گسترش و ادامه پیدا کند، علم به وجود آمده هم به مرور ناقص شکل می‌گیرد. به همین علت توصیه می‌شود ارتباطات بین رشته‌ای بیش از قبل شکل بگیرد و هم پزشکان با مبانی فلسفه و طب آشنا شوند و هم فیلسوفان به مطالعه خود درباره فلسفه بدن بازگردند.سپید


مهدی میر غضنفری

متخصص فیزیولوژی و پژوهشگر طب سنتی

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: