در کشور ما کمبود تخت مراقبتهای ویژه وجود دارد حتی اگر به دلیل توزیع نامناسب این تختها، شاهد ظرفیت خالی و بلااستفاده هم باشیم.
شفا آنلاین:در شرایطی هستیم که استفاده از بخش خصوصی یک باید است
در
شماره 910 روزنامه، بخش اول گفتوگو با رئیس انجمن علمی مراقبتهای ویژه
ایران تقدیم خوانندگان عزیز شد. علی امیرسوادکوهی در بخش دوم صحبتهای خود،
درباره مسائل کلان نظام سلامت و راههای برونرفت از مشکلات صحبت میکند.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید همانطور که در صحبتهای قبلی خود اشاره داشتید،ساخت تختهای مراقبتهای ویژه برعهده
کیست؟ دولت یا بخش خصوصی؟
قوه
مجریه یعنی دولت و این قوه در سیستم سلامت، در قالب وزارت بهداشت نمود
دارد و عمل میکند. وزارت بهداشت است که باید سیستم سلامت و بهداشت و درمان
را به جلو ببرد. معاونت درمان این وزارتخانه در سال گذشته با افزایش 2
هزار تخت مراقبتهای ویژه کار بزرگی انجام داد و من به عنوان رئیس انجمن
علمی آیسییو از این بابت بسیار راضی و خوشنودم. چون بالاخره این اتفاق
مثبتی بود که در دورههای گذشته سابقه نداشت و من لازم میدانم از معاون
درمان وزارت بهداشت تشکر کنم. ولی باید به نکتهای توجه داشته باشیم. اگر
به کشوری مثل آمریکا نگاه کنیم، بودجه بهداشتی این کشور، درصد بالایی از
درآمد ناخالص ملی آن کشور را به خود اختصاص میدهد ولی در ایران وزارت
بهداشت یکی از فقیرترین وزارتخانهها است و متاسفانه چون الان شرایط
اقتصادی کشور در تنگنا قرار گرفته، بیشتر بودجهها به سمت سیستمهای
اقتصادی کشور میرود. درحالیکه من به عنوان یک پزشک به ضرسقاطع میتوانم
بگویم که سیستم اقتصادی وقتی درست میشود که افراد از نظر جسمی و روحی در
وضعیت خوبی باشند.
البته منتقدین معتقدند که سهم بزرگی از بودجه کشور در اختیار وزارت بهداشت قرار گرفته است.
اشتباه
میکنند، این که مشخص است. اعتبار کلامی با اعتبار واقعی و تخصیص دادهشده
کاملا با هم متفاوت هستند. اعتباری که تعلق گرفته، اگر خوب بود، باید جایی
خودش را نشان میداد. الان در سیستم بهداشتی درمانی کشور، بیمارستان و
بیمه شاکی است. شرکتهای فروشنده دارو و تجهیزات که تا امروز گفته میشد
راضی هستند هم شاکی هستند و بیماران هم که سردسته شاکیان هستند. پس این
بودجه کجا رفته که ما از آن بیخبریم؟ آقای دکتر پزشکیان میگویند این
پولها صرف پرداختهای 190 میلیون تومانی میشود. بله. اما چه کسانی چنین
پولهایی میگیرند؟ کسانی که استثناء بوده و شرایط خاصی دارند. شما اگر به
اساتید عادی دانشگاهها نگاه کنید، خواهید دید که بندگان خدا حدود 10 ماه
است ریالی به عنوان کارانه دریافت نکردهاند. کسی که 190 میلیون تومان در
ماه گرفته، استثنا است. یعنی کار هر کسی نیست. کسی باید باشد که قدرت آن را
داشته باشد که پولی که وارد بیمارستان میشود را یکجا به جیب خودش بریزد.
چون پول بسیار کم است و یک آبباریکه وارد بیمارستان میشود. اینکه شما
بتوانید مثلا 80 درصد از این آبباریکه را به حساب خودتان بریزید، قدرت
زیادی لازم دارد و از هرکسی برنمیآید. 99 درصد از کسانی که الان عضو هیئت
علمی دانشگاهها هستند، اصلا دریافتی نداشتهاند و به همین دلیل وقتی به
بیمارستانهای دولتی نگاه شود، میبینیم که علاقهای هم برای ماندن در
آنجا وجود ندارد. یک زمانی همه دوست داشتند عضو هیئت علمی شوند، اما الان
همه فراری هستند. بنابراین وقتی که همه ناراضی هستند، پس این بودجه کجا
است؟
شاید در حسابهای بانکی دانشگاههای علوم پزشکی مانده و سود 20 درصد
میگیرد. مثلا سال 94 حدود 2500 میلیارد تومان سپرده علوم پزشکیها نزد
بانکهای تجاری بوده است.
خواباندن
پول در حساب بانکی به نیت دریافت سود کار کشورهای عقبافتاده است. کشوری
که مدیریت قوی بر آن حاکم باشد، هیچوقت از 20 درصد سود پول استفاده
نمیکند. اما اگر چنین اتفاقی افتاده و پولی در سیستم بانکی بلوکه شده
باشد، درحالیکه سیستم درمانی کشور نیاز به استفاده از این پول داشته باشد،
اصلا قابل پذیرش نیست. حتی اگر به این پول سود بانکی بالایی هم پرداخت
شود، باز هم اتفاق مبارکی نیست. وقتی نیاز داریم که تعداد قابل توجهی تخت
بیمارستانی و تخت مراقبتهای ویژه به مراکز درمانی اضافه کنیم، بردن
بودجهای به سیستم بانکی، یک استفاده نابهجا از امکانات است.
سخنگوی وزارت بهداشت گفتهاند که اینها، مانده پولهایی است که ما در حسابهای بانکی داریم.
ما
زمانی میتوانیم به چنین ارقامی «مانده پول» اطلاق کنیم که نشان دهیم
بودجه کاملا مصرف شده و هیچ مشکل دیگری نداریم. ولی در شرایط فعلی همه
میدانیم که در سیستم بهداشتی درمانی مملکت مشکلات زیادی وجود دارد. ما حتی
در پرداختیها مشکل داریم. الان وقتی به بیمارستانهای دولتی مراجعه
میکنیم، پرداختیهای اساتید و پرسنل با اختلال مواجه است.
باز هم پاسخ میدهند که بعضی از این پولها جزو ردیف بودجههایی هستند
که وزارت بهداشت اجازه ندارد با آن به پرسنل پرداختی انجام دهد.
اگر
وقتی ردیف بودجه مشخص میشود، بیایند برای آن یک تعریفی انجام دهند که به
سرعت قابل هزینه نباشد، این میشود بودجه بانکی. این دیگر بودجه وزارت
بهداشت نمیشود. چرا خود دولت این بودجه بانکی را به حساب نمیگذارد؟ آیا
باید حتما به وزارت بهداشت بیاید و از دالان وزارتخانه به حساب بانکی
گذاشته شود؟ این داستان در یک بخشی اشکال دارد.
پس با این حساب شما همچنان معتقدید که بودجه مناسبی در اختیار وزارت بهداشت نیست؟
بله
همینطور است. به نظر من دست وزارت بهداشت در بودجه بسته است در صورتیکه
لازم است که بخش قابل توجهی از بودجه کشور در سیستم بهداشت و درمان مردم
هزینه شود. درحال حاضر ضروری است که وزارت بهداشت قدرت پیدا کند.
وزارت بهداشت باید قدرت پیدا کند ولی حالا که این قدرت را ندارد، چرا از بخش خصوصی استفاده نکند؟
نکته
همینجاست. اصل 44 قانون اساسی که بر خصوصیسازی تاکید میکند، در
بخشهایی که رانتی بود مثل زمین و بانک و... اجرا شد ولی وقتی به وزارت
بهداشت رسید اجرا نمیشود. باور نمیکنید درحال حاضر چقدر از شرکتهای
خارجی حاضرند در ایران سرمایهگذاری کنند. متاسفانه آن را هم اجازه
نمیدهند. چرا؟ چون اگر کارها سامان بیابند و نظم و ترتیب پیدا کنند، شما
دیگر نمیتوانید رانت را ایجاد کنید. رانت در شرایط بینظمی ایجاد میشود.
راهحلی که به صورت علمی و آکادمیک برای جبران کمبودهای سیستم بهداشت و درمان پیشنهاد میکنید چیست؟
به
نظر من وزارت بهداشت قدرت انجام این کار را ندارد. من به شخصه هیچ انتظاری
نمیتوانم داشته باشم. این کمبودها، معضلات کلی کشوری هستند. کل هیئت دولت
باید به میدان بیاید، چون سیستم بهداشت و درمان کشور واقعا پر از مشکل
است. ضمن اینکه ما در شرایطی قرار گرفتهایم که استفاده از بخش خصوصی یک
باید است. خصوصیسازی در این بخش هم در ابتدا به صورت غیرمدون انجام گرفت.
بعضی از بخشها را به بخش خصوصی سپردند، خیلی هم استقبال شد، خیلی هم خوب
پیش رفت و تا یک سال هم به خوبی جواب داد. ولی سرمایهگذار بخش خصوصی که به
میدان آمده بود، بعد از مدتی متوجه شد که انگار از طرف بیمهها پولی به
دستش نمیرسد. این شد که همانها در سال بعد، دیگر قراردادهایشان را تمدید
نکردند. تا اینجا را وزارت بهداشت خوب انجام داد. ولی از اینجا به بعد دیگر
از حوزه قدرت وزارت بهداشت به تنهایی خارج است.
از
طرفی دیگر شما به سیستم بانکی ما نگاه کنید. کجای این دنیای لایتناهی
بانکها 20 درصد سود میدهند؟ یا وقتی به شما وام میدهند، 28درصد یا 30
درصد سود دریافت کنند. به بانکهای اروپایی نگاه کنید. بین یک تا 2 درصد
سود بانکها است. وقتی من بدانم سود وامی که دریافت میکنم 2 یا 3 درصد
است، این پول را به کار میگیرم ولی وقتی قرار باشد 30 درصد سود بدهم، این
کار را انجام نمیدهم. بعد در همین سیستم بانکی دیده میشود که تعدادی برای
خودشان با اعداد سرسامآور تبادلات بانکی انجام میدهند. چرا؟ چون سیستم
بانکی ما تحت نظر نیست. اینها واقعیتهایی است که همه به هم گره خوردهاند.
راهحل آن هم فقط یک وفاق ملی است. من به طور ساده به شما بگویم. این
مسائل را باید به عنوان یک معضل کشوری مطرح کنند و دولت از همه
وزارتخانهها بخواهد کمک کنند برای حل این داستان. من نمیتوانم الان فقط
از سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت به تنهایی انتقاد کنم چون او فقط متولی بهداشت
کشور است. بانک که دیگر دست سیدحسن هاشمی نیست. فرض کنید او بخواهد کاری
انجام دهد.
مثلا میخواهد کار را به من نوعی به عنوان سرمایهگذار بخش
خصوصی واگذار کند. من هم چندین میلیارد سرمایه کنار گذاشتهام برای این کار
و از الان هم شروع میکنم. اما بعد از مدتی ببینم پرداختی به من انجام
نمیشود و کیسهام خالی شده. نباید کاری کنند که سرمایه من به طور کامل از
بین برود. چون در این شرایط دیگر به بخش خصوصی هم نمیتوانیم چشم امید
داشته باشیم.
همانطور
که گفتم تنها راه برونرفت از این مشکلات، این است که یک وفاق کلی بین همه
دستگاهها به وجود بیاید و همه آنها چند مسئله را به عنوان معضلات اصلی و
مهم کشور بپذیرند و بر روی آن کار کنند. درغیر این صورت هر دستگاهی سعی
میکند از آب گلآلود برای خودش صید ماهی کند و مشکلات هم سر جای خودشان
میمانند.