شفا آنلاین>اجتماعی>چندی است برخی از اعضای محترم انجمن آسیبشناسی در مصاحبههای مختلفی نکاتی را در خصوص صلاحیت تصدی مسئولیت فنی آزمایشگاههای تشخیص پزشکی بیان داشتهاند.
این بیانات در حد یک اظهار نظر شخصی قابل ارزیابی است و طبعا در مقام بحث و بررسی باید صاحبنظران بسیاری از خانواده بزرگ آزمایشگاهی کشور در یک میزگرد این موضوع را تحلیل و تشریح نمایند.در چنین هماندیشی
فراگیری میتوان بهدرستی پی برد که نقش هر یک از اعضاء جامعه آزمایشگاهی
کشور در اداره، سرپرستی، ارائه خدمت و توسعه و
ارتقاء خدمات آزمایشگاهی
چقدر بوده و خواهد بود. با بررسی اجمالی تاریخچه آموزش عالی کشور و با وجود
اینکه تمام آئیننامههای چهارگانه (نحوه تاسیس و اداره آزمایشگاههای
تشخیص طبی) از سال 1374 تا 1392روش قبول مسئولیت فنی هر چهار گروه را معین و
طبق اساسنامه مربوط به آن تبین نموده است و هیچوجه ترجیحی برای هیچیک از
ایشان تعیین ننموده است ادعای ارشدیت و ارجحیت چه معنای منطقی میتواند
داشته باشد؟
اگر
این نظرات بهمنظور قضاوت در مورد سطح علمی و کفایت و جامعیت هر یک از
رشتههای چهارگانه بیان میشود، بهطور منطقی نقاط ضعف و قوت هر یک از چهار
گروه فوق میتواند در کارگروههای تخصصی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
صاحبان
این نوع نگرش که هر از چند گاهی یکی از گروههای آزمایشگاهی را در معرض
تیغ نقد و حملات خود قرار میدهند بهتر است به جای پرداختن به حذف سایر
رشتهها، به دنبال اصلاح و استفاده از تمام ظرفیتهای آموزشی در زمینه علوم
آزمایشگاهی باشند و نیمنگاهی هم به نواقص موجود در رشته پاتولوژی داشته
باشند.
به
راستی این شیوه ناپسند که یک روز متخصصین علوم آزمایشگاهی و روز دیگر
دکترای علوم آزمایشگاهی و بعد دکترای تکرشته را آماج انتقادات و حملات خود
قرار میدهند چه هدفی را دنبال میکند؟
طبق
مقررات آژانس ملی اعتباربخشی علوم آزمایشگاهی (Nationa- Accrediting
Agency for clinica- Laboratory Sinences ) احراز صلاحیت تصدی فنی
آزمایشگاههای تشخیص پزشکی هم از طریق علوم پایه بالینی (Basic Science) و
هم از طریق رشته آسیبشناسی میسر است. این امر در نظام آموزش کشور ما نیز
بیش از پنجاه سال سابقه موفق دارد و وجود و حضور هر یک از این گروههای
تحصیلی به معنی رفع نیاز از دیگری نبوده و نیست.
به
گمان منطقی، همه دورههای آموزشی اعم از علوم پزشکی و غیر آن همواره
نیازمند ارزیابی، ارتقاء و روزآمد نمودن نظامنامه خود هستند و به مقتضای
نیازهای نوپدید و توسعه دانش جهانی باید توانمندتر و کاملتر شوند، ولی این
یک توصیه و نسخه همگانی است و نباید به عنوان حربه و چماق توسط یکی بر
علیه دیگران مورد استفاده قرار گیرد. گشودن باب تحقیر و توهین روش نامبارکی
است که بالطبع به دیگر گروههای ذینفع این انگیزه را خواهد داد تا آنان
نیز مدارا و سکوت هوشمندانه و عقلمدارانه را به کناری نهند و فصل مفصلی را
در نقد و تحلیل گروه مقابل آغاز نمایند. این آغاز مشاجرهای بیپایان است و
در آن هیچ خیری برای هیچ فرد یا گروهی نهفته نیست. متاسفانه در سخنرانیها
و مصاحبههای اخیر نکاتی وجود دارد که نیازمند تبیین و توضیح است؛ در
روزنامه سپید شماره 857 مورخه 19 مردادماه 1395 بهطور مکرر هر کجا در
آییننامه تاسیس، نام گروههای صاحب صلاحیت درج شده تنها از عنوان
پاتولوژیست استفاده نمودهاند که دلیلی بر نادیده انگاشتن قوانین و
آییننامه هاست و به نوعی انحصارطلبی را در ذهن خواننده تداعی مینماید.
گفته شده است 60 درصد آزمایشات مورد درخواست توسط پزشکان، غیرضروری است و
جهت درخواست تست باید پزشکان بالینی با پاتولوژیستها مشورت نمایند و آنها
اجازه حذف و تکمیل تستها را داشته باشند که پاسخ به این امر را به
گروههای پزشکی بالینی و قضاوت آنها واگذار مینماییم اما نکته مهمتر این
است که با چه مجوزی میتوان این تداخل وظیفه با پزشکان بالینی را توجیه
کرد؟
فرمودهاند نمونههای سایتوپاتولوژی به دلیل غیر قابل تکرار بودن باید
در حضور پاتولوژیست تهیه و پذیرش شوند و بیمار باید توسط پاتولوژیست
معاینه(!) شود و اطلاعات را از بیمار دریافت نماید تا وارد فاز بررسی
آزمایشگاهی شود. در بخشی دیگر از سخنانشان اظهار نمودهاند برخی
آزمایشگاهها که پاتولوژیست ندارند نمونهها را از بیمار گرفته و به
آزمایشگاه پاتولوژی ارجاع میدهند و در این میان، هم هزینهای برای
دلالی(!) از بیمار دریافت میشود و هم اطلاعات لازم از بیمار از دست میرود
و هم نمونه ها دستخوش تغییر میشوند. در پاسخ به ایشان عرض میشود در تمام
کشورهای پیشرفته و در حال توسعه دنیا سیستم ارجاع یا ارسال برخی نمونهها
از جمله نمونههای سایتوپاتولوژی بر طبق استانداردهای بینالمللی نظیر
15189 و شرایط خاص ارجاع و ارسال نمونه از طریق آزمایشگاه مرجع سلامت
سالهاست که به کلیه آزمایشگاههای کشور اعم از دولتی و خصوصی ابلاغ شده
است. طبیعتا آزمایشگاههایی که اخیرا پروانههای آنها پس از ممیزیهای
متعدد و مطابلق استانداردهای موجود تمدید شده است از شرایط پذیرش و ارسال
نمونهها و فرایند قبل از انجام آزمایش در مورد نمونههای سایتو پاتولوژی و
نیز معیارهای رد نمونه به خوبی آگاه هستند.
نمونههای غیرقابل تکرار
سایتوپاتولوژی در مطب یا کلینیکها و اتاق عمل توسط همکاران پزشک تهیه
میشوند و یقینا از نحوه نگهداری نمونهها تا هنگام ارسال به آزمایشگاه
بخوبی آگاهند. از طرفی آزمایشگاههایی که توسط همکاران دکترای علوم
آزمایشگاهی و متخصصین علوم آزمایشگاهی اداره میشوند گرچه فاقد بخش
پاتولوژی هستند ولی طبق همان استانداردها و آموزشها با رعایت شرایط حفظ و
نگهداری نمونه تا زمان آنالیز و نیز تکمیل پرسشنامههای مربوطه نمونههای
مورد نظر را به آزمایشگاه پاتولوژی ارجاع میدهند. لازم به ذکر است بسیاری
از آزمایشگاههایی که توسط همکاران پاتولوژیست اداره میشوند طبق آمار
موجود فاقد بخش سایتوپاتولوژی هستند و نمونهها را به سایر آزمایشگاههای
پاتولوژی ارجاع میدهند.
تشکیک در کیفیت نمونهها طی فرایند ارسال و ارجاع
بدون وجود آمار مستند از درصد نمونههای سایتوپاتولوژی که طی فرآیند ارسال و
ارجاع کیفیت اولیه را از دست دادها ند شایسته یک فرد با سوابق علمی نیست!
ادعا شده است آزمایشگاههایی که نمونه پاتولوژی را ارسال مینمایند از
بیماران مبلغ اضافی جهت دلالی دریافت مینمایند. استفاده از کلمه دلال و
نسبتدادن آن به کلیه همکاران اعم از پاتولوژیست، دکترای علوم آزمایشگاهی و
متخصصین علوم آزمایشگاهی به هیچوجه در خور یک چهره علمی نیست. این ادعای
کذب مبنی بر دریافت وجه اضافی و به زعم ایشان حق دلالی! با کدام سند و مدرک
بیان شده که در صورت عدم وجود مستندات کافی قابل پیگرد قانونی است. به هر
روی بیان برخی مطالب بدون پشتوانه علمی و بدون آگاهی از منابع و مراجع
معتبر بینالمللی در رابطه با تصدی مسئولیت فنی آزمایشگاهها و تنها با
اهداف تمامیتخواهی تضییع حقوق بر حق جامعه علوم آزمایشگاهی است. بدیهی است
که هیچ گروهی نباید به روشهای حذفی و تخطئه برای تمامیتخواهی متوسل شود.
قطعا هرگاه این توان و انرژی تخریبی با روشهای مناسب در مسیر صحیح تعامل
جهت ارتقاء خدمات تشخیصی بهکار رود شاید بتوان باری از دوش نظام سلامت و
مردم این سرزمین برداشت. سپید
روابط عمومی انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی ایران