کد خبر: ۱۲۳۶۷۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ - 2016September 18
شفاآنلاین>اجتماعی>543 عنوان کتاب محیط‌زیستی برای کودکان در ٥‌ سال گذشته منتشر شده است
«ببینین اگه مالکین پن‌کیک‌فروشی اون زمینو خاکبرداری کنن، همه سوراخا از بین می‌‌رن.»
-« اونا صاحب اون ملکن، اونا هر کاری دلشون بخواد می‌تونن تو ملکشون انجام بدن. شاید اونا برای این کار مجوز گرفته‌ان.
-«یعنی اونا اجازه گرفته‌ان جغدا رو از بین ببرن؟»
-جغدا پرواز می‌کنن و یه جای دیگه برای خودشون لونه می‌سازن.
 با عصبانیت گفت: اگه بچه داشته باشن چی؟ بچه‌ها چه جوری پرواز می‌کنن؟ چه جوری بابا؟ شما و مامان چی؟ اگه یه روز یه مشت غریبه با بولدوزر از راه برسن و این خونه رو صاف کنن و بعد بگن ببخشید حالا عیبی نداره وسایلتونو جمع کنین و برین یه جای دیگه چه احساسی پیدا می‌کنین؟»
ری چند وقتی دنبال پسر نوجوان عجیبی کرده بود که جغدها را دیده بود. پسر عجیب وضع جغدها را گفته بود، ری باید با کمک دوستانش کاری برای نجات جغدها و محل زندگی‌شان می‌کرد. آنها شخصیت‌های رمان جغد بهتر است یا پن‌کیک نوشته کارل ‌هایسن هستند. رمانی با موضوع محیط‌زیست برای نوجوان‌ها. رمانی با شخصیت‌های جذاب که دغدغه محیط زندگی‌شان و جانوران را دارند. نویسنده نمی‌خواهد به‌طور مستقیم آموزشی به بچه‌ها بدهد، او دارد داستان خودش را تعریف می‌کند که درباره محیط‌زیست است. کاری که موریس دروئون در اثر تحسین‌شده‌اش «تیستوی سبزانگشتی» انجام داده و بدون این‌که به‌طور مستقیم از بدی جنگ و خوبی صلح و طبیعت بگوید، شخصیت ماندگاری خلق می‌کند که با انگشتان سبزش و با کمک گل‌ها به جنگ پایان می‌دهد: «مبارزه با جنگ به وسیله گل‌های بنفشه و آلاله باعث شده بود که در سراسر دنیا یک عالم مرکب و جوهر مصرف شود. قبلا برای طرح جدید کارخانه مطالعه فراوانی شده بود. در کنار جاده‌های اطراف شهر اعلان‌های بزرگی نصب  شده بود که رویشان نوشته بودند: گل‌هایی بکارید که یک شبه رشد کنند، به جنگ بگویید نه! به گل بگویید آری!»
در پنج‌سال گذشته (از ‌سال ١٣٩٠ تا شهریور ١٣٩٥) ٥٤٣ عنوان کتاب با موضوع محیط‌زیست برای گروه سنی کودک و نوجوان در ایران منتشر شده است. طبق آمار خانه کتاب، تعداد این عناوین در ‌سال ١٣٩٠، ٥٩ عنوان بوده است و در ‌سال ٩١ با افزایشی نزدیک به ٢ برابر به ٩٩ عنوان رسیده است. این افزایش عناوین در ‌سال ٩٢ به ١٣١ عنوان و در ‌سال ٩٣ به ١٤٩ عنوان رسیده است.‌ سال ٩٤ تعداد عناوین نسبت به سال‌های قبل کاهش داشته و ٨٢ عنوان  کتاب با موضوع محیط‌زیست برای این گروه سنی منتشر شد. این تعداد برای ٦ ماه نخست سال ٩٥، ٢٣ عنوان بود.
سال گذشته، برگزیده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، درباره گرمایش زمین صحبت کرد. لئوناردو دی‌کاپریو گفت بهتر است زیاد روی این کره حساب باز نکنیم و از کسانی حمایت کنیم که پشت صنایع آلوده‌کننده نیستند. به‌تازگی رضا کیانیان، سفیر محیط‌زیست شده است و کمپین‌هایی برای حفظ محیط‌زیست در مقیاس شهری یا کشوری، منطقه‌ای یا جهانی شکل می‌گیرند و دغدغه‌های محیط‌زیستی سر از انیمیشن‌ها و کتاب‌ها درمی‌آورند. انبوه کتاب‌هایی که در این چند‌سال با این موضوع منتشر شدند، اغلب ادبیات ترجمه بودند. غیر از کتاب‌های داستانی که با موضوع محیط‌زیست منتشر شده‌اند، کتاب‌هایی غیرداستانی نیز به‌طور آموزش مستقیم درباره جانوران، طبیعت، انرژی، زباله و بازیافت برای کودک و نوجوان به چاپ رسیدند. به‌تازگی کارهای تالیفی نیز در این حوزه منتشر شده است و نویسنده‌های ایرانی تلاش‌هایی چه در زمینه تالیف دایره‌المعارف‌ها و فرهنگ‌نامه‌ها و چه کتاب‌های داستانی با موضوع محیط‌زیست انجام داده‌اند. در صفحه نخست بعضی از این کتاب‌ها، نام سازمان‌هایی که کتاب‌ها را سفارش داده‌اند، دیده می‌شود.
خوش‌شانسی پاندا و بدشانسی گور بهرام
«توی قفسم دراز می‌کشم. باب روی شکمم می‌خوابد. هر دو جولیا را تماشا می‌کنیم که مشق‌هایش را می‌نویسد. به نظر نمی‌آید این کار را دوست داشته باشد چون بیشتر از همیشه آه می‌کشد. دوباره برای بار صدم، شاید هم هزارم، به تکه گمشده در نقاشی‌ام فکر می‌کنم و برای بار صدم شاید هم هزارم، به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسم.» ایوان یک گوریل ساکت است که نقاشی می‌کند. داستان در فضای واقعی اتفاق می‌افتد، در یک سیرک، ایوان قصه‌اش را تعریف می‌کند، سرنوشت تلخ حیوانات در قفس. ایوان منحصربه‌فرد کتابی نوشته کاترین اپلگیت است.
حیوانات برای بیشتر کودکان جذابند. بیشترشان باغ‌وحش رفتن را دوست دارند و به محض دیدن تصویر حیوانات روی کتاب‌ها سراغ‌شان می‌روند، یا اغلب درباره‌شان از بزرگترها سوال می‌کنند. اما آنچه در کتاب‌ها می‌بینند گاهی با چیزی که در باغ‌وحش‌ها یا طبیعت ایران می‌بینند، فرق دارد. حمید میرزاده روزنامه‌نگار و کارشناس محیط‌زیست می‌گوید: «بخشی از کتاب‌های غیرداستانی و آموزشی و معمولا جذاب‌ترین آنها کتاب‌های معرفی حیوانات هستند که خیلی زیاد وارد کشور و ترجمه می‌شوند و خوشبختانه با اقبال خوبی هم روبه‌رو هستند. اما بچه‌های ما حیواناتی را می‌شناسند که در ایران نداریم. مثلا اگر از بچه‌ها بخواهید، پاندا و گورخر و زرافه را به راحتی نشان می‌دهند اما اگر عکس گور ایرانی را نشان آنها دهید، نمی‌شناسند و می‌گویند الاغ است. این ایرادی است که ما در تولید محتوا داشتیم و خب، خوش‌شانسی پاندا و حیوانات دیگر است که جذابند و همه دنیا آنها را می‌شناسند.» میرزاده می‌گوید در کتاب‌های داستانی خیلی ضعیف هستیم و این کتاب‌ها معمولا اشاره‌های مستقیم به موضوع دارند و کودک تا کتاب را دست می‌گیرد، می‌فهمد که آموزشی در قالب داستان است. او از تجربه خود در جایزه سپیدار، جایزه مختص کتاب‌های محیط‌زیستی می‌گوید: «سال گذشته داور جایزه سپیدار بودم و در داوری اولیه اکثر ٨٥٠ عنوان را دیدم که قریب به اتفاق‌شان همین ایراد را داشتند. در کتاب‌های جدید این ایراد دارد رفع می‌شود.»
بیشتر کتاب‌هایی که تا به حال با این موضوعات منتشر شده‌اند، ترجمه هستند و مسأله بومی‌نبودن چه در متن و راهکارها در کتاب‌های غیرداستانی و چه در تصاویر باعث می‌شوند مخاطب خود را نسبت به مسائل مطرح‌شده بیگانه بداند. علی گلشن، نویسنده کتاب «سگ‌سانان و کفتارها» و داور جایزه لاک‌پشت پرنده می‌گوید: بخشی از این کتاب‌ها نه‌تنها به اطلاعات کودک اضافه نمی‌کنند که او را به اشتباه می‌اندازند، او از تصویرگری‌ها مثال می‌آورد:  «تصویرگر لزوما اطلاعات کافی ندارد و تحقیق هم نمی‌کنند. مثلا در کتابی یوزپلنگ را در دامنه البرز در یک دشت شقایق گذاشته‌اند، درحالی‌که زیستگاهش آن‌جا نیست یا در کتاب بهرام گور، گورخر آفریقایی کشیده‌اند یا داستان درباره یوزپلنگ است و تصویرگر پلنگ می‌کشد. ناشر یا خود تصویرگر باید روی این مسائل حساسیت داشته باشند که اطلاعات تصویری غلط ندهد، چون در ذهن کودک حک می‌شود و هیچ وقت هم از ذهنش نمی‌رود.»
٤٥ کتاب درباره بازیافت
«کلاس‌ سومی‌ها تمام بعدازظهر آن روز، از گوشه و کنار مدرسه، شیشه‌های شیر و از کلاس‌های پیش‌دبستانی‌ها و غذاخوری معلم‌ها بطری‌های پلاستیکی جمع‌آوری کردند. حتی چند تا بطری هم از توی سطل زباله پیدا کردند. کلاس سوم درست مثل ارتش مورچه‌ها سخت کار کردند. فرانک آهسته گفت:   خیلی کار باحالی کردی که ما را از کلاس ریاضی نجات دادی.» جودی دمدمی یک شخصیت شناخته‌شده بچه‌های امروز است که نویسنده در یکی از جلدهای آن به مسأله محیط‌زیست پرداخته است. او در این جلد می‌خواهد دنیا را نجات بدهد و درنهایت با کمک همه همکلاسی‌ها و خانواده‌اش موفق می‌شود برای حفظ محیط‌زیست یک حرکت کوچک انجام دهد. در تعداد زیادی از کتاب‌ها مجموعه‌ای شخصیت ‌محور مثل جودی دمدمی یا چارلی و لولا، حداقل یک جلد به دغدغه‌های محیط‌زیستی می‌پردازد.
انتشارات فنی ٦ کتاب درباره گرمایش زمین منتشر کرده. در ٥‌سال گذشته ٤٥ عنوان کتاب درباره بازیافت منتشر شده است که ٣٥ عنوان در انتشارات فنی ایرانی چاپ شده‌اند. یکی از آخرین کتاب‌های این ناشر درباره بازیافت با نام «بازهم بازیافت» منتشر شده. در بعضی از این کتاب‌ها فعالیت‌های گروهی با دوستان یا خانواده یا اهالی محل برای بازیافت زباله‌ها صورت می‌گیرد، اتفاقی که به گفته علی گلشن در کشور ما نمی‌افتد، زیرا فضای ما متفاوت است: «مثلا فعالیت‌هایی که با بچه‌ها در مدارس انجام می‌شود با بچه‌های ما متفاوت است و این موضوع در مدارس ما زیاد کار نشده است و دغدغه بچه‌های ما این نیست که بیایند زباله‌ها را تفکیک کنند و کمپوست بسازند یا در سرای محله‌شان گروهی راه بیندازند و این کارها را انجام دهند. در این کتاب‌ها اردو یا کارهای هنری در کنار خانواده انجام می‌شود که این شیوه کار کردن برای بچه‌های ما بیگانه و درک‌شان برای آنها سخت است. شاید حتی خنده‌دار باشد که خانواده‌ای راه بیفتند و زباله‌ها را تفکیک کنند و به محل بازیافت‌شان تحویل بدهند. هرچند بودشان از نبودشان بهتر است.»
در بخش غیرداستان، عمده کتاب‌ها ترجمه هستند که بخش زیادی از آنها از ادبیات انگلیسی عمدتا کشور آمریکا ترجمه شده‌اند. تفاوت فرهنگی در این‌جا به‌خصوص در کتاب‌های مربوط به بازیافت، خود را نشان می‌دهند، میرزاده می‌گوید: «به صورت خاص درباره زباله می‌گوییم: کم‌ مصرف کن، دوباره استفاده کن، بازیافت کن. ولی در کتاب‌های آمریکایی مفهوم کم مصرف کردن را نمی‌بینید، چون جامعه مصرف‌گراست یا نمادها و نشانه‌های این کتاب‌ها با کشور ما متفاوت است. مثلا رنگ لباس رفتگران. یک راه این است که ما همان کتاب‌ها و مفاهیم را فارسی‌سازی کنیم و دوباره بنویسیم و خوشبختانه هستند کسانی که تولید می‌کنند.»
مشکلی که در افزایش ترجمه‌ها پیش می‌آید، نابسامانی و گاهی بدون مرجع بودن آنهاست. کتاب‌هایی که باید نقش مرجع را داشته باشند و به کودک اطلاعات بدهند، گاه مشخص نیست منبع اطلاعات‌شان کجاست. گلشن می‌گوید بخش زیادی از این کتاب‌ها کپی‌پیست از اینترنت یا کتاب‌های دیگر است و کتاب‌سازی هستند: «گاهی هم مشکل ترجمه دارند، حتی خیلی از این کتاب‌ها پر از غلط‌اند و در یک کتاب علمی حتی یک غلط باعث می‌شود از فهرست خارج شوند. شاید مترجم با محیط‌زیست آشنایی نداشته باشد، ترجمه کلمات و اصطلاحات را نداند و اشتباه ترجمه کند.» او در مقابل از بعضی از ناشران یاد می‌کند که حرکت‌های خوبی مثل استفاده از عکس گونه‌های ایرانی انجام داده‌ و حتی با گروهی از عکاسان حیات‌وحش کار کرده‌اند. کتاب‌های این ناشران می‌توانند در نمایشگاه‌های بین‌المللی نیز توجه ناشران خارجی را جلب کنند. انتشارات کانون پرورش فکری، انتشارات طلایی و انتشارات فنی ایران چند کتاب به این شکل منتشر کرده‌اند: «هم اهمیت عکاسی حیات‌وحش مشخص می‌شود، هم این‌که تصاویر از گونه‌های بومی خود ما است و به‌عنوان یک گونه خاص از یک کشور در نمایشگاه‌های خارجی معرفی می‌شود.»
کتاب‌های تالیفی و کتاب‌های سفارشی
«آن‌ سال لونا چیزی می‌خواست که با همه کادوهای قبلی فرق داشت. یک بچه آدم دیده بود و دلش می‌خواست یکی از آنها داشته باشد. پدرش می‌گفت نگهداری بچه آدم خیلی سخته. ورجه وورجه می‌کنه. غذا می‌خواد. تفریح می‌خواد، محبت می‌خواد. اما لونا گوشش بدهکار نبود.» لونا یک بچه خرس است و برعکس دنیای واقعی حالا او است که می‌خواهد یک بچه آدم نگه‌دارد. کتاب کادوی عجیب‌وغریب تولد لونا را پیام ابراهیمی نوشته است. انتشارات فنی ایران به‌تازگی با تعدادی از نویسنده‌های جوان کتاب‌های داستانی تالیفی در زمینه محیط‌زیست منتشر کرده است، کتاب‌هایی از نوید سیدعلی اکبر، مهدی رجبی، مسعود ملکیاری، اعظم مهدوی، روناک ربیعی و ... . کارشناس‌ها درباره این کتاب‌ها نظرات متفاوتی دارند، بعضی می‌گویند حرکت‌های خوبی صورت گرفته است و ظاهرا باید منتظر کتاب‌های خوبی باشیم و بعضی دیگر اعتقاد دارند داستان‌ها هنوز ضعیف‌اند اما تصویرگری‌ها خوب است. اما همه‌شان فکر می‌کنند اتفاق خوبی است. تلاش‌ها و قدم‌هایی ابتدایی است که در آینده مسیر خود را پیدا می‌کنند.
مریم محمدخانی، دبیرتحریریه مجله پژوهشنامه است و داور لاک‌پشت پرنده. او می‌گوید مسأله مهم این‌جاست که در بعضی از کتاب‌های تالیفی رنگ و بوی سفارشی بودن‌مشخص است: «در مورد محتوا گاهی سفارشی‌بودنش مشخص است. معلوم است که ٥ شاعر درباره بهینه‌سازی مصرف برق شعر گفته‌اند و این را مخاطب کودک هم متوجه می‌شود. در مقابل یک‌سری رمان‌های ترجمه هم با پس‌زمینه محیط‌زیستی هستند که نمونه‌های خوبی‌اند. یعنی مخاطب قبل از این‌که حس کند دارد یک کتاب محیط‌زیستی می‌خواند، حس می‌کند دارد یک رمان خوب می‌خواند و این موضوع خیلی مهمی است. در داستان‌های تالیفی باید به این نکته توجه شود که ارزش ادبی کار همسنگ محتوایی که می‌خواهد عرضه کند، باشد، در غیراین صورت می‌شود شبیه یک عالمه شعاری که از صبح تا شب در بیلبورد و از تلویزیون دیده می‌شود. در صورتی که ادبیات می‌تواند تأثیر عمیق‌تری روی او بگذارد.»
گاهی در کتاب‌هایی که با موضوع محیط‌زیستی منتشر می‌شوند، نام سازمان‌ها دیده می‌شوند. سازمان حفاظت از محیط‌زیست، شهرداری، سازمان بهره‌وری انرژی ایران و ... آنها در بعضی از این کتاب‌ها با ناشر کتاب همکاری داشته‌اند. اما خیلی وقت‌ها حتی لازم نیست نامی از این سازمان‌ها برده شود: «من یه دونه چراغم/ رفیق روز روشن/ ما هر دو تایی هستیم/ با تاریکی‌ها دشمن/ وقتی هوا روشنه/ فوری خاموش کن منو/ با دستای قشنگت/ کنار بزن پرده رو.»
چنین کتاب‌هایی در بازار طبیعی نشر کتاب کودک و نوجوان چندان جایی ندارند و اغلب به سفارش سازمان‌ها و برای آنها منتشر می‌شوند. در بین آنها گاهی تعداد زیادی کتاب با یک موضوع مثلا صرفه‌جویی در مصرف آب یا برق منتشر می‌شوند، با پیام‌هایی مستقیم و ارزش ادبی پایین. میرزاده می‌گوید انتشار این کتاب‌ها بستگی به قراردادها دارند: «بعضی وقت‌ها ناشر می‌تواند با سازمانی قرارداد ببندد و کتاب را تهیه کند. برای مثال شهرداری یا سازمان حفاظت محیط‌زیست. بعضی وقت‌ها سازمان فقط برای حمایت از آن کتاب، بخشی را پیش‌خرید می‌کند. مهم‌ترین ناشر کتاب کودک در حوزه محیط‌زیست حدود ٧٠٠عنوان در این موضوع دارد، یک مشکل خیلی جدی این بود که نمی‌توانست و نمی‌خواست کتاب‌هایش را به صورت تک‌فروشی عرضه کند. الان شنیدم که توزیع مویرگی‌اش را در کتابفروشی‌های کشور شروع کرده. آنها هم تقصیر نداشتند، تمام این اتفاقات در حوزه محیط‌زیست در همین چند‌سال اخیر رشد پیدا کرده و تازه چند‌سال است که به کمک جایزه‌هایی مثل سپیدار و لاک‌پشت پرنده و گوزن زرد، کتاب‌های کودک دیده می‌شوند و مردم برای بچه‌هایشان کتاب می‌خرند.»
مردم آن‌قدرها هم به‌دنبال کتاب محیط‌زیستی برای بچه‌هایشان نیستند. این را کتابفروش شهرکتاب هفت چنار می‌گوید. آنها وقتی دنبال کتاب با این موضوعات می‌آیند که موضوع تحقیقی در مدرسه باشد: «دنبال کتاب‌هایی درباره حیوانات می‌آیند که آن هم زیاد نیست و به کتاب‌های شعر و داستان نمی‌رسد. کتاب‌هایی با این موضوع را هم که معرفی می‌کنیم خیلی کم استقبال می‌کنند. البته مجله داروگ را که به‌تازگی منتشر شده به چند نفر معرفی کردم و خریدند.»
اما آن‌جا که با بچه‌ها درباره این موضوعات کار می‌شود، اوضاع بهتر است. کتابفروشی قایق کاغذی در کرج برنامه‌های هفتگی با موضوع کتاب‌های محیط‌زیستی برای بچه‌ها برگزار می‌کند اما او هم می‌گوید زمان مدرسه این مسأله پررنگ‌تر است:   «گاهی تحقیق‌های مدرسه باعث می‌شود دنبال این کتاب‌ها بیایند. ما هفته‌ای یک بار برنامه داریم و کتاب‌های خاص حفظ محیط‌زیست را با بچه‌ها کار می‌کنیم.» کتاب‌ها‌یی درباره حفظ جنگل‌ها و حیوانات بیشتر بین بچه‌ها طرفدار دارند.
محمدخانی می‌گوید بهترین کتاب‌های تالیفی که در این سال‌ها در حوزه محیط‌زیست دیده شده، یک‌سری فرهنگ‌نامه بوده که بیشتر به حیوانات پرداخته است. بهترین آنها کتاب علی گلشن است که در کانون منتشر شده: «خیلی بومی بودن در محیط‌زیست مهم است. محیط‌زیست الان یک مد جهانی است برای همین گاهی وقتی بعضی از ناشران سراغ محیط‌زیست می‌روند، پیروی از این مد در آنها حس می‌شود. ولی در کتاب‌هایی درباره زیست‌بوم خودمان مثل فرهنگ‌نامه انتشارات طلایی یا حیوانات رو به انقراض حس می‌کنیم که برای کودک هم قابل درک است، چون مسأله خودش است. این بیشتر در مورد جانداران دیده می‌شود و در مورد موضوعاتی مثل گرمایش زمین و بازیافت و غیره، من کتاب‌های تالیفی جز آنها که رنگ‌وبوی سفارشی داشتند، ندیدم.»
اما به عقیده میرزاده کتاب‌هایی که با یک شخصیت، محیط‌زیست را به بچه‌ها معرفی کردند، تاثیرگذارتر هستند: «کارهای فرهنگ‌نامه خیلی ارزشمند هستند اما شاید بچه‌ها ارتباط عاطفی با آنها برقرار نکنند، درحالی‌که وقتی یک انسان که در طبیعت گردش می‌کند، خاطراتش را به صورت داستان بنویسد برای بچه‌ها جالب‌تر است. نمونه بارز آن تن‌تن است که به دل طبیعت می‌رفت و ماجراهای جذابی داشت. اگر بتوانیم این شخصیت‌ها را در ادبیات کودک خلق و در حوزه محیط‌زیست هم از آنها استفاده کنیم، تأثیر بیشتری دارند و بچه‌ها هم اطلاعات بیشتری به دست می‌آورند.»
تیستوی سبزانگشتی را کسی از یاد نمی‌برد وقتی «چرخ‌های ارابه‌ها دیگر تکان نمی‌خورد چون بوته‌های نسترن و گیاهان وحشی توی هم رفته بودند و ریشه‌ها، خوشه‌ها، دم‌ها و تیغ‌های‌شان دور چرخ‌ها پیچیده بود. حتی یک ماشین هم از آن گل‌های اسرارآمیز، درامان نمانده بود.» شهروند
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: