،میدانید باید به دوستتان تلفن كنید و از محبتی كه
در حق شما كرده،تشكر كنید. میدانید باید به دوست دیگرتان تلفن كرده و
قرار كاری را هماهنگ كنید. بازهم میدانید چند كار عقب افتاده دارید، اما
به هزار و یك دلیلی كه در ذهنتان پشت سر هم قطار میكنید از زیر بار انجام
همه این كارها در میروید!
گاهی
حتی میدانید انجام ندادن فلان كار به ضرر شماست، اما ضرر را به جان
میخرید و كاری را كه باید، انجام نمیدهید. سوال اینجاست؛ چرا گاهی كارها
را به تعویق یا بهاصطلاح؛ پشت گوش میاندازیم؟ در حالی كه انجام آنها
گاهی بیش از چند دقیقه از ما وقت نمیگیرد؟ پاسخ این سوال را در
ادامه بخوانید.
1: استرس داریدبدون
این كه خودتان بدانید ذهن ناخودآگاه شما از ارتباط با بعضی افراد دچار
استرس و اضطراب میشود. بنابراین ناخودآگاه شما،ارتباط به شخص مورد نظر یا
كار موردنظر را پس میزند. به همین دلیل وقتی عزمتان را هم جزم
میكنید،گاهی باز هم نمیتوانید كار مورد نظر را به ویژه اگر مرتبط با شخص
دیگری باشد انجام دهید.
2: احساس منفی داریدشیوه
حرف زدن، نوع كلمهها، لحن كلام و ... بعضی افراد به شكلی است كه با حرف
زدن با آنها دچار احساس منفی میشویم. بنابراین بازهم ذهن به شكل
ناخودآگاه،ارتباط با آن شخص را پس زده و شما كاری كه باید انجام دهید، به
تعویق میاندازید.
3: میترسید
گاهی هراس از نتیجه كار، شما را از ورود به انجام كاری بازمیدارد. برای
مثال میخواهید كار تازهای انجام دهید، اما چون نتیجه آن را نمیدانید،
باز هم آن را به تعویق میاندازید. این كار میتواند از یك خرید ساده تا
كارهای جدی را شامل شود.
4: قطع ارتباط با دیگران
گاهی
احساس میكنید اگر با فلانی تماس بگیرید، ممكن است مشكل پیش بیاید و
ارتباط ما برای همیشه قطع شود. بنابراین بازهم برقراری ارتباط را به بعد
موكول میكنید. در ارتباط با شروع كار هم ممكن است همین حس را داشته باشید و
نگران باشید كه با شروع كار یا فعالیت جدید و عدم موفقیت، ارتباط خود را
با بعضی افراد از دست بدهید.
5: آمادگی ذهنی نداریداز
نظر روانی، آمادگی ما برای انجام یا پذیرش بعضی كارها مهم است. در این
شرایط اگر هرچه قدر هم كه بخواهید، تلاشتان بیفایده است. به این دلیل كه
ذهن شما برای انجام كار مورد نظر با شما همراهی نمیكند. بنابراین در این
شرایط طبیعی است كه ذهنتان كار را به تعویق بیندازد. شاید این مورد
سختترین مورد از موارد پس زدن كار یا ارتباط گرفتن با دیگران باشد. به این
دلیل كه ذهن باید آمادگی لازم را پیدا كند كه معمولا این مساله زمانبر
است.
چه كنیم؟گاهی
ناگزیر از انجام بعضی كارها یا برقراری ارتباط با بعضی افراد هستیم.
علاوه براین كه نمیتوانیم مانند افراد تارك دنیا، از همه كس فاصله
بگیریم. بنابراین باید مشكلرا اول با ذهنمان حل كنیم. یكی از راهكارها
،شناسایی شخصی است. به این ترتیب كه موارد مشكلساز، برای مثال
دلیل ایجاد استرس در زمان برقراری تماس تلفنی یا دیداری با دیگران را
روی كاغذ بنویسید.
اگر توانستید راه حل آن را هم پیدا كنید، چه بهتر. راهكار دوم رجوع كردن
به سابقه ذهنی- ارتباطی ما با فرد یا كار مورد نظر است. برای مثال اگر قبلا
صحبت كردن با شخصی اثر اضطرابی برای شما به جا گذاشته، این اثر تا زمان
حل نشدن این عارضه در ذهن شما، ادامه خواهد داشت. بنابراین مساله بعدی
یافتن گره ارتباطی و باز كردن آن به روش درست است. راهكار سوم، كمك گرفتن
از مشاور است. باید با روانشناس مشورت كنید. او با یافتن گرههای رفتاری-
ذهنی شما یا طرف مقابل میتواند در رفع این مشكل شما را درمان كند.