پزشک است ولی رفتاری نظامی دارد، متخصص کودکان است ولی 35 سال مردانه در خط اول بهداشت کشور شب و روز گذرانده است، ظاهری آنچنان حزباللهی ندارد ولی کارنامهای انقلابیتر از انقلابیها دارد، کار بهداشت و درمان در شروع جنگ راضیاش نکرد و بیمحابا سر از خط اول عملیاتی جنگ در غرب کشور درآورد، به طوریکه میگوید «جای بودیم که اگر خمپاره 60 داخل جیبمان نمیرفت باید تعجب میکردیم».
با صیاد دلها نیز خاطرات دارد «شهید صیاد شیرازی آمده بود به منطقه عملیاتی ما، وارد سنگر بنده شد، دید همه چیز روبه راه است (با خنده) - پزشکها هم در جنگ و هم الآن وضعشان خوب هست - رو به من کرد و گفت: شما دکتر هستید؟! گفتم: بله - صیاد دوباره پرسید: «واقعاً دکتر دکتر هستی، چون در خط عملیاتی به همه نیروهای بهداری میگویند دکتر! » که گفتم: جناب صیاد بنده پزشک عمومی و با درجه نظامی هم دارم و تاکنون حتی یک رزمنده نیز به دلیل نرسیدن خدمات پزشکی در این منطقه شهید نشده است و هر کسی شهید شده به دلیل شلیک مستقیم به مغز و قلب بوده و رزمندهای از خدمات درمانی دچار مشکل نشده است»
... «مناطق محروم و حاشیهنشینی» رنجی است که در سالهای اخیر بسیار گریبان شهرهای کلان و مناطق کثیری از کشور را در گرفته است، حاشیه نشینی که زمانی در دوران پهلوی به آن مناطق و یا محلههای حلبی آباد میگفتند، کما اینکه نمیتوان به واقع این دو را با یکدیگر مقایسه عینی کرد ولی واقعاً مردم در مناطق محروم و حاشیه نشین دچار مشکلات عدیده ای هستند که از جمله مهمترین آن میتوان به گرفتاری سوخت، تحصیل، بزهکاری، بهداشت، امنیت، رفاه، مسکن و .... اشاره کرد.
حال در راستای منویات و توجه رهبر معظم انقلاب به مسئله پرداختن به مشکلات مناطق محروم و حاشیه شهرها از جمله در حوزه بهداشت و درمان که به حق تلاشهای گستردهای نیز صورت پذیرفته است ولی همچنان مردم این مناطق دچار مشکلات عدیده ای هستند، تسنیم در حوزه سلامت به اقدامات بهداشتی در این مناطق میپردازد تا در کنار تشریح اقدامات صورت گرفته، کمبودها، چالشها و نیازهای کنونی حوزه بهداشت در این مناطق به صورت کارشناسی پرداخته شود.
در این زمنیه یکی از افرادی که به اندازه طول عمر انقلاب در مناطق محروم و در حوزه بهداشت دستی بر آتش داشته است، کسی نیست جزء دکتر ناصر کلانتری که هم اکنون قائم مقام معاون بهداشت و رئیس مرکز مدیریت شبکه را بر عهده دارد، پزشکی که خود از عنفوان جوانی در دوران انقلاب و دفاع مقدس در استانهای محروم کشور به مقوله بهداشت پرداخته است و حال مهمترین بخشهای این گفتوگو از جنس بهداشت پیش روی شماست.
در دنیا «نظام دستمزد» وجود دارد، یعنی افراد براساس طول زمان آموزشی حقوق میگیرند و هر چه دوره آموزش بیشتر باشد دریافتی بیشتر میشود
دریافتی ویزیت پزشک عمومی با 23 سال آموزش 14 هزار تومان؛ آرایشگر با سه ماه آموزش 15 تا 25 هزار تومان
نمیتوان توقع داشت یک پزشک جوان به مانند پزشکان قدیمی که با روحیه حکمایی کار کردند فعالیت کنند
تا زمانی که حواشی سایه بر متن میاندازند صحبت بر سر توسعه کار سختی است
واقعاً نمیتوان مناطق محروم کنونی را با مناطق محروم سالهای قبل مقایسه کرد
رزیدنتهای پزشکی با حقوق ماهانه یک میلیون / 4 سال ماهانه 15 شیفت شب
هم اکنون پانسیونهای پزشکی در مناطق محروم همانند هتل 5 ستاره هستند
تعجب «صیاد» از پزشکانی که خمپاره 60 داخل جیبشان میافتاد
ماجرای یک گونی «عقرب» در اتاق پزشک
آیا میتوان سختی کار پزشکان در مناطق محروم در زمان کنونی را با اوایل انقلاب یا سالهای دفاع مقدس و چند سال قبل مقایسه کرد و این حرف درست است که یک پزشک پول خون باید بگیرید تا در مناطق محروم خطرناک کار کند؟
کلانتری: واقعاً نه؛ مگر ما که سه دهه پیش در این مناطق کار کردیم پول خون گرفتیم، مگر در زمان ما ناامنی نبود، هم اکنون پانسیونهای پزشکی در مناطق محروم همانند هتل 5 ستاره هستند، مثلاً پانسیون پزشکی در مناطقی به مانند خاش به تلویزیون فلت، یخچال، امکانات کامل آشپزخانه، لباسشویی، تخت، ظرفشویی، و غیره ... مجهز میشوند ولی 35 سال قبل که خود ما به مناطق محروم میرفتیم یک اتاق خالی باید خودمان اجاره میکردیم که بهداشت آن کلی مشکل داشت.
مثلاً یک اتاقی که خود بنده 35 سال پیش و در دوران پزشکی در منطقه محروم صالح آباد ایلام اجاره کردم به صورتی بود که قبل از سکونت در آن مجبور شدم سم پاشی کنم و پس از سم پاشی یک گونی عقرب مرده جمع کردم، تاکید میکنم یک گونی!
حال واقعاً نمیتوان مناطق محروم کنونی را با مناطق محروم سالهای قبل مقایسه کرد کما اینکه این مناطق محروم همچنان با مناطق برخوردار از نظر رفاهی فاصله زیادی دارند و حرفی در این مورد نیست ولی نمیتوان عنوان کرد در هیچ منطقه محرومی اتفاق و توسعه ای رخ نداده زیرا اگر اینگونه بود باید در اجرای 5 طرح توسعه ملی شک کرد و این انصاف نیست که اینهمه پیشرفت در حوزه سلامت در مناطق محروم را نادیده گرفت ولو اینکه هنوز هم کمبود وجود داشته باشد.
بنابراین این تفاوتها هیچ چیز عجیبی نیست زیرا امروزه بسیار شاهد هستیم مادران به دختران و عروسهای خود عنوان میکنند که زمانی برای شستن لباس باید آب حوضی که یخ بسته بود را میشکستند و لباس میشستند کاری که امروز برای دختران جوان امری عجیب است ولی نمیتواند توهم باشد زیرا وجود داشت.
پس؛ از پزشک جوان امروز نیز نمیتوان انتظار داشت که به مانند ما در 35 سال گذشته که به مناطق محروم میرفتیم رفتار کنند، کما اینکه همین پزشک جوان نیز اگر در زمان ما بود مسلماً خود را با محیط وقف میداد زیرا انسان به صورتی آفریده شده که خود را با شرایط سخت بقاع تطبیق میدهد.
برای برطرف کردن مشکلات مناطق محروم علی الخصوص در حوزه سلامت چه باید کرد؟
کلانتری: علارغم اقدامات بسیار برای برطرف کردن تمام مشکلات مناطق محروم به یک حرکت انقلابی نیاز است بنابراین تا زمانی که حواشی سایه بر متن میاندازند صحبت بر سر توسعه کار سختی است.
مثلاً وقتی میخواهیم دو متخصص قلب و کلیه به جاسک اعزام کنیم به هر حال باید مشوقهای برای آنها تعیین کنیم که از مهمترین آن میتواند درآمد پایدار، حرمت و ایجاد «حداقل زندگی» برای آنان باشد تا این متخصصان در این مناطق ماندگار شوند وگرنه اگر این مشوقها را لحاظ نکنیم چطور میتوانیم متخصصی که 27 سال درس خوانده است را وادار کنیم به منطقهای با آب و هوای بد بفرستیم و یا اینکه بومیهای آن مناطق را توانمند کنیم.
یک نقدی که وارد میشود این است که چرا برای حضور یک پزشک در مناطق محروم باید اینهمه هزینه کرد مگر دیگر شغلها خونشان رنگیتر از پزشکان هستند زیرا در این مناطق صنوف مختلف دیگر نیز کار میکنند، پس چرا آنها نباید حقوق بالای داشته باشند؟
کلانتری: این مسئله یک توضیح علمی دارد که در دنیا نیز تعریف شده است، در دنیا «نظام دستمزد» تعریف شده است، یعنی افراد براساس طول زمان آموزشی که فرا میگیرند میتوانند دریافتی داشته باشند بنابراین هر چه دوره آموزش بیشتر شود دریافتی فرد بیشتر میشود.
به طور مثال، یک فوق تخصص پزشکی در رشته قلب باید جدا از 12 سالی که به مانند همه درس میخواند باید 7 سال پزشکی عمومی تحصیل کند، بعد باید 4 سال در مناطق محروم طرح بگذارند، حال دو سال تخصص بخواند، بعد دو سال هم طرح دوباره بگذارند، و در نهایت برای فوق تخصص نیز باید دو سال دیگر تحصیل کند و برای آن هم دو سال دیگر طرح بگذارند، بنابراین این فرد تا میشود فوق تخصص جراحی قلب، به روایتی 19 تا 20 سال جدا از آن 12 سال اولیه تحصیل کرده است و تازه میتواند به درآمدزایی برسد.
دریافتی یک ویزیت پزشک عمومی با 23 سال آموزش 14 هزار تومان، دریافتی آرایشگر با سه ماه آموزش 15 تا 25 هزارتومان
حال شما این دوره طولانی آموزش پزشک را با دوره کوتاه مدت آرایشگر مقایسه کنید، به طور مصداقی یک پزشک عمومی با 12 سال تحصیل عمومی و 11 سال تحصیل پزشکی و طرح (مجموعاً 23 سال) هزینه یک ویزیت او در بخش دولتی و خصوصی بین 10 تا 14 هزار تومان میشود که آن هم بیمهها بعد از چند ماه پرداخت میکنند، ولی یک آرایشگر با سه ماه آموزش، یک سر اصلاح میکند و بین 15 تا 25 هزار تومان دریافت میکند و این به خوبی میتواند تفاوت نوع درآمدزایی براساس ناعدالتی در حوزه آموزش را نشان دهد.
و یا همان فوق تخصص قلب که باید 19 تا 20 سال فقط دوره تخصص پزشکی را به جزء 12 سال تحصیل اولیه بگذراند باید در زمان جراحی قلب به خوبی فرد بیمار را جراحی و او را درمان و تا بازگشت فرد به زندگی همراهی کند یعنی در قبال همه این موارد مسؤلیت دارد و به واقع در هر مرحله ای از جراحی و درمان باید پاسخگو باشد.
رزیدنتهای پزشکی با حقوق ماهانه یک میلیون / 4 سال ماهانه 15 شیفت شب
واقعاً کدام صنف و شغلی اینهمه استرس و مسؤلیت پذیری بر گردنش است؟! و این در حالی است که این فوق تخصص در زمان رزیدنتی نمیتواند کسب درآمد کند و در تمام این سالها باید یک حقوق حداقلی داشته باشد مثلاً حقوق کنونی رزیدنت هم اکنون با 15 شب شیفت در ماه یک میلیون تومان است و 4 سال باید با این حقوق زندگی کند و وقتی تمام دوره تحصیل این فوق تخصص به همراه تمام دورههای طرح او تمام میشود تازه میتواند وارد بازار درآمدزایی شود و این درحالی است که تعرفههای پزشکی نیز براساس قانون و نظام کارانه است.
ولی قبول دارید که روحیه حکمایی در پزشکان جوان امروز کمرنگ شده است؟
کلانتری: شکی در آن نیست، بالاخره پزشک جوان امروز نیز از همین جامعه است، مگر در دیگر صنوف افراد به مانند گذشتگان خود انصاف دارند، و نمیتوان توقع داشت یک پزشک جوان به مانند پزشکان قدیمی که با روحیه حکمایی کار کردند فعالیت کنند، بنده به شخصه با 35 سال فعالیت پزشکی و تخصصی، حقوق دریافتی بنده در وزارت بهداشت در چنین رده مدیریتی در کشور به طور خالص 5 میلیون و 200 هزار تومان است، درحالیکه میتوان کار اجرا نکنم و بروم در مطلبم در رشته تخصصی کودکان بنشینم و کلی درآمد کسب کنم ولی عشقی که در کار بهداشت دارم و نیمی از زندگیام در آن بوده این اجازه را از نظر قلبی نمیدهد، کما اینکه از نظر زندگی شخصی و عقلی اصلاً کار اجرا، مقرون به صرفه نخواهد بود زیرا جدا از محرومیت از درآمدزایی کلی باید مسؤلیت بپذیری و همیشه نیز پاسخگو باشی، ولی کار اجرا در حوزه بهداشت را دوست دارم زیرا خوشحالم میتوانم تجربه 35 سال حوزه بهداشت در مناطق محروم و استانهای مختلف کشور را برای هموطنانم به اجرا درآورم.