شفا آنلاین>سلامت> شاید درمان و تحقیقات روی سلولهای بنیادی عمر زیادی نداشته باشد و به بیشتر از 30 تا 50 سال هم قد ندهد، اما این دانش به قدری وعده آیندهای متفاوت را میدهد که پژوهشگران زیادی را به سمت خود جلب کرده است و روز به روز به وسعت این دانش افزوده میشود.
به گزارش
شفا آنلاین، در بخشهای مختلف نانو، دانش هستهای، صنعت و
فلزات و حتی کشاورزی و دامداری این علم کاربرد بسیاری پیدا کرده است که در
هر زمینه میتواند آینده بسیار درخشانی برای پژوهشگران به همراه بیاورد.
در حال حاضر دانش سلولهای بنیادی در علم پزشکی، رابطه مستقیمی با
جنینشناسی و باروری پیدا کرده است. اما این تنها کاربرد این علم نوظهور
نیست.
در بخش درمان سرطان خون (لوکیمیا) و سرطان غدد لنفاوی دانش سلولهای
بنیادی به قدری پیشرفت کرده است که میتواند با استخراج سلولهای بنیادی از
خود فرد یا اعضای خانواده وی، این بیماری را درمان کنند. از سوی دیگر،
بیماریهای استخوانی و اسکلتی هم میتواند حوزه دیگری برای این علم باشد.
یکی از بزرگترین دغدغههای پژوهشگران امکان بازسازی سیستم عصبی و حرکتی
برای بیمارانی است که یک یا چند اندام حرکتی خود را مانند دست و پا در
تصادفات و رخدادهای مختلف از دست دادهاند. اگر بتوان سلولهای بنیادی فرد
را استخراج و از آنها برای بازسازی سیستم عصبی تخریب شده استفاده کرد، شاید
بیمار بتواند دوباره حس لامسه یا قدرت حرکت خود را بازیابد. این موضوع در
محدودههای کوچک جغرافیایی در حال پیگیری است و یک پژوهشگاه ژاپنی هم به
صورت اختصاصی در یکی از جنگلهای این کشور به صورت اختصاصی روی این موضوع
تحقیق میکنند. البته این تحقیقات صرفاً در مورد حیوانها و بیمارهایی است
که در هنگام تولد به صورت کامل سالم بودهاند و در اثر یک اتفاق به معلولیت
دچار شدهاند.
چرا که در مورد افرادی که با یک نقص جسمانی به دنیا
آمدهاند، نمیتوان کار زیادی انجام داد که بتوانند سیستمی را که هیچگاه
روی سلولهای بنیادی آنها نبوده است بازسازی کنند. در این افراد تحقیقات
سمت و سوی دیگری دارد و پژوهشگران در ابتدا باید تلاش کنند برای بیماران با
نقص مادرزادی عضو طراحی کنند. اطلاعات زیادی از این نوع از تحقیقات هنوز
در دسترس نیست و نمیتوان با قطعیت گفت به نتیجه رسیدهاند.
بعد
از بیماریهای سیستم عصبی و ستون فقرات، قلب حوزه دیگری برای کار سلولهای
بنیادی است. اگر این تحقیقات رشد بیشتری پیدا کنند، پیوند قلب یا بیشتر
اعضای بدن به یکدیگر ضرورت بسیار کمتری پیدا میکنند. چرا که با توجه به
سلولهای بنیادی خود فرد در مغز استخوان، میتوان بیماریهای قلبی و عروقی
را درمان کرد. ماهیچه های قلبی تحت تاثیر عوامل بسیار زیادی به مرور زمان
کاراییهای مختلف خود را از دست میدهند و در موارد حاد هم به قدری
ناکارآمد میشوند که لزوم پیوند قلب برای بیمار حیاتی میشود. این موضوع در
بخش سلولهای بنیادی راه خود را درون درمان قلب بدون بازسازی کامل آن باز
کرده است. اگر در بخش سیستم عصبی دانشمندان به دنبال بازسازی آن بودهاند،
در بخش درمان بیماریهای ماهیچههای قلب، کسی به دنبال بازسازی نیست. بلکه
تلاش بر این است که بتوانند با تمرکز بر بخش بیمار، بدون نیاز به جراحیهای
سنگین و باز روی بیمار، مشکل را برطرف کنند. در حال حاضر بخش پژوهش یک
بیمارستان قلب در خارج از مونیخ، به شکل ویژه این تحقیق را بردوش دارد.
هنوز
مرزهای این علم برای دانشمندان روشن نشده است و پرسشهای زیادی در این
مورد وجود دارد. اما هماکنون سازمان FDA توانسته است پنج نوع دارو را که
حاوی سلولهای بنیادین هستند تایید کند. مشکل این داروها اینجا است که
امکان استفاده آن در تمام نسلها و نژادها وجود ندارد. هرچند تلاش شده است
در تهیه آنها انواع نژادها در نظر گرفته شود، اما به مرور ثابت شده
سلولهای بنیادی به قدری محدود به محیط بومی هستند که حتی اگر فرد سالها در
کنار خانواده خود زندگی نکرده باشد و زیستبومش با آنان فرق داشته باشد،
میتواند از کسانی که محیط زیستی مشابه وی دارند، سلول بنیادی خود را
دریافت کند. این موضوع تاثیر زیاد محیط روی ژنتیک را نشان میدهد. البته
این مسئله در مورد نوزادان و کودکان صدق نمیکند و آنان نمیتوانند جز
سلولهای بنیادی خود یا در موارد معدودی هم مادر خود را دریافت کنند.
oxfordjournals.org