کد خبر: ۱۱۸۶۱۰
تاریخ انتشار: ۰۳:۵۹ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - 2016August 09
شفا آنلاین>اجتماعی>سال‌ها کار پزشکی گاه باعث می‌شود که ما پزشکان نکات به‌ظاهر ریز و کم‌اهمیتی را از نظر بیندازیم که اتفاقا برای بیمارانی که نگران سلامت خود به ما مراجعه می‌کنند، اصلا کم‌اهمیت نیست.
به گزارش شفا آنلاین،گذشته از خلق خوش و گوش شنوا و مهارت در نحوه برقراری ارتباط، ظاهر آراسته یک پزشک، اصلی است که امروزه همه دست‌اندرکاران درمان بر آن تاکید دارند و گاه حتی در برخی دانشکده‌های پزشکی آموزش داده می‌شود. شاید ظاهر خاص در رشته‌های علمی و تخصصی غیر از پزشکی مانند مهندسی عامل برجسته‌ای نباشد، اما ظاهر آراسته یک پزشک چه از نظر پوشش یا آنچه امروز زبان بدن گفته می‌شود، یکی از سنگ بناهای جلب اعتماد بیمار است. نوشته کوتاه زیر خاطره دکتر مایکل سکرز، مدیر برنامه لوکمیای کلینیک کلیولند، است و کروات بهانه‌ای است تا سر صحبت درباره ظاهر پزشکان را دوباره باز کنیم.

       با دقت پاکت پارچه‌ای نیلی‌رنگ را که یکی از بیمارانم هدیه داده بود، باز کردم. باتوجه به اندازه و شکل بسته می‌توانستم حدس بزنم درون آن چیست. او سال‌های آخر دهه 60 عمرش را می‌گذراند و سال‌ها بود که برای درمان سرطان به کلینیک ما می‌آمد. اول برای درمان لنفوم با شیمی‌درمانی، بعد وقتی شیمی‌درمانی دیگر موثر نبود برای پیوند مغز استخوان. حالا که لنفومش درمان شده برای درمان میلودیسپلاستیک آمده که از عوارض درمان بوده است. بی‌صبرانه منتظر بود تا پاکت را باز کنم و با انگشت کبود از کمبود پلاکت را که حاصل پیوند ناموفق مغز استخوان بود، بر زانویش می‌کوبید. همانطور که هدیه را روی پیراهنم گرفته بودم با لحنی شادمانه گفتم: «یک کراوات! چه طرح قشنگی داره!» و او با خوشحالی جواب داد: «می‌بینی؟! من تو را می‌شناسم! می‌دانم از چه چیزی خوشت می‌آید!»

       از زمانی که او از شغل خیاطی بازنشسته شده بود زیاد نمی‌گذشت و طبیعی بود که بتواند سلیقه آدم‌ها را خوب بفهمد و بداند در کدام لباس راحت هستند. شاید من از معدود مردانی باشم که از هدیه گرفتن کراوات خوشحال می‌شوند. بچه‌هایم برای روز پدر به من کراوات هدیه می‌دهند، با همان کلیشه‌هایی که همه بچه‌ها به پدرشان هدیه می‌دهند! سلیقه‌شان رنگ‌های روشن و درخشان و طرح‌های جانوران است. هرچند همسرم با خواهش و التماس از من می‌خواهد تا کراوات مناسبی در محل کار برای خودم داشته باشم تا بتوانم با این کراوات‌های فانتزی عوض کنم، اما من با افتخار این کراوات‌های عجیب و غریب را سر کار می‌پوشم تا به همکارانم در بیمارستان که آنها هم بعد از روز پدر کراوات‌های کم‌وبیش شبیه من پوشیده‌اند نشان دهم که هدیه‌ای گرفته‌ام!

       پدرم از طرف دیگر از کراوات متنفر بود. در موارد معدودی که کراوات بر گردنش دیدم همواره بر کسی که این چیز خفقان‌آور به‌دردنخور را اختراع کرده است، نفرین می‌کرد! با این وجود پس از مرگش به سراغ کراوات‌هایش رفتم. بعد از مراسم خاکسپاری گنجه لباس‌هایش را باز کردم و به تماشای کراوات‌هایی نشستم که چنددهه از خریدشان می‌گذشت، با طرح‌های گوناگون، برخی پهن و بعضی باریک و روی بعضی هنوز آثار خوردن شتاب‌زده پاستا یا قهوه به چشم می‌خورد. در هفته‌های بعد، هروقت دلتنگی خلقم را تلخ می‌کرد، به سراغ ردیف کراوات‌های کهنه پدرم می‌رفتم، یکی از آنها را به گردن می‌زدم و احساس آرامش و قدرت می‌کردم. معمولا بیمارانم حرفی هم درباره کراوات‌هایم می‌زنند. یکی از آنها طرح‌های ظریف و درهم‌تنیده‌ای داشت که بیشتر به درد یک وکیل می‌خورد. یکی از بیمارانم شوخی کرد و من هم در جواب گفتم انگار آن را برای یک آنکولوژیست ندوخته‌اند و هردو خندیدیم و فضای اضطراب‌آلود اطاق معاینه شکسته شد.

       کراوات از چیزهایی است که سر صحبت را باز می‌کند و به من و بیمارانم کمک می‌کند تا از فضای پراضطراب درمان فاصله بگیریم. بیشتر بیماران از کراواتم تعریف می‌کنند. بعضی بیماران، غالبا سالمندترها یا آنها که مشاغل رسمی دارند، با ظاهری آراسته و رسمی برای ویزیت می‌آیند و من فراموش نمی‌کنم از ظاهر آنها تعریف کنم. به‌ندرت هم افرادی پیدا می‌شوند که کار را به ناسزا می‌کشانند. یکی از آنها با حالتی عصبی به محض آنکه پا به اطاق معاینه گذاشتم گفت: «ای بابا! دکتر! این چه قیافه‌ایه؟! مگه موقع لباس پوشیدن چراغ روشن نداشتین؟!» البته من ناراحت نشدم. می‌دانستم لوکمیای او عود کرده و خواسته با این لحن خشن خشم خود را تخلیه کند. کراوات ازجمله چیزهای بحث‌برانگیز در حرفه ماست. دیدگاه‌هایی که هرروز طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند، می‌گویند کراوات در محیط‌های درمانی وسیله انتقال آلودگی است و همانطور که در کنار تخت بیماران و میزهای آزمایش آویزان است میکروب را از جایی به جای دیگر می‌برد. باید از پزشکان خواست تا دیگر آن را به گردن نبندند. برخی متخصصان اطفال به همین دلیل دیگر از این وسیله تزئینی استفاده نمی‌کنند. البته دلیل دیگری هم دارد که بیماران کوچولوی آنها درمانگرشان را حین معاینه یا درمان خفه نکنند! این احتمال درباره بیماران بزرگسال تقریبا وجود ندارد، هرچند برخی پزشکان ازجمله خود من آن را نیز تجربه کرده‌ایم.

       داشتم یکی از بیمارانم، مردی حدود 30 ساله را برای بررسی عود لوکمیا معاینه می‌کردم. همان‌طور که غدد لنفاوی گردنش را لمس می‌کردم، ناگهان دست برد و گره کراواتم را سفت کرد و گفت: «دکتر ببخشید اصلا نمی‌توانستم شما را با گره یک‌وری تحمل کنم.» هردو خندیدیم. برای بسیاری از بیماران ظاهر پزشکشان اهمیت دارد. اگر پوشیدن یک کراوات بتواند موقع درمان سرطان به ایجاد اعتماد و صمیمیت کمک کند، همان‌طور که پوشیدن کراوات‌های پدرم بعد از فوتش توانست حس اعتماد حاصل از فقدان وی را به من بازگرداند، خوب چرا این کار را انجام ندهم؟
New York Times ‌
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: