کد خبر: ۱۱۷۹۱۳
تاریخ انتشار: ۰۴:۳۰ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - 2016August 03
شفا آنلاین>اجتماعی> نشسته بود روی صندلی روبه روی بوم نقاشی و با همان لبخند کجش از ما استقبال کرد. قلم را دستش گرفته بود و مشغول کشیدن پرتره‌‌ای از روی عکس یک نفر بود.
به گزارش شفا آنلاین، به نقل از سپید  نقاشی قبلی اش را کنارش گذاشته بود. تصویر یکی از اهرام ثلاثه مصر را کشیده‌بود البته با کمی دخل و تصرف. در خیالش جلوی اهرام در آن بیابان برهوت پر از درخت و سبز بود. الحق که اهرام با آن درختان زیباتر به نظر می‌رسیدند. بعد هم خندید و با آن زبان بی زبانی‌شان بهمان فهماند که معلمش به او گفته است که هرجور در تصورت زیباتر است آنگونه نقاشی کن. او هم تا می‌توانست زیبا نقاشی کرده‌بود.


       مهرداد دانشجوی گرافیک است. گالری مجموعه هم اتاق کارش است. دور تا دورش پر از آثار هنرمندانی بود که به این خیریه هدیه داده‌بودند. یک انباری هم بود پر از اثرهایی که جایی برای عرصه و نمایش نداشتند. پشت گالری هم حیاطی بزرگ بود که سرش را پوشانده بودند و شده‌بود سالن اجرای نمایش و سن و بازی‌درمانی بچه‌ها. برای بچه‌هایی که کم‌توان هستند تمرینات توان‌یابی کار سختی است. بچه‌ها بازی دوست دارند اما آنها باید تلاش کنند، تلاش کنند تا به بالاترین سطح توان خود برسند. برای همین هم خیلی وقت‌ها بچه‌ها را برای جذب بیشتر به محیط و افزایش روحیه‌شان به این مکان می‌آورند. با آنها بازی می‌کنند، برایشان جشن می‌گیرند یا برنامه اجرا می‌کنند تا با مجموعه ارتباط بهتری برقرار کنند. خیلی وقت‌ها این بازی‌ها در راستای درمان‌شان هم هست.

گام‌ها هرچقدر کوتاه باشند، ارزشمندند
       فاطمه بی‌قرار است. تمرین‌ها سخت هستند و او کودک. دلش می‌خواهد به جای این کارهای سخت که شاید با آن دل کوچکش خیلی وقت‌ها فکر می‌کند که در توانش نیستند، بازی کند. برای همین هم مدام دست از تمرین می‌کشد و به سختی سعی می‌کند به توانیاب بفهماند که دیگر ادامه نمی‌دهد اما توانیاب صبور است. با صبر و تلاش سعی می‌کند هرجور شده فاطمه را راضی کند که ادامه بدهد. ادامه دادن برای فاطمه خوب است. او باید تلاش کند. اما فاطمه کودک است، دلش بازی می‌خواهد.

       مریم بدو بدو به سمت مادرش می‌رود. کفش‌هایش را می‌پوشد و لبخند به لب دارد. مربی از او می‌خواهد که حتما غذا بخورد. برایش توضیح می‌دهد که چه چیز‌هایی را به چه مقداری بخورد. مریم قول می‌دهد که غذا بخورد. خداحافظی می‌کند و می‌رود اما چند ثانیه بعد دوباره برمی‌گردد: «آقا! مامان‌مون می‌گه جلسه بعدی کیه؟» مربی می‌خندد و جواب می‌دهد: «مثل هر هفته. اگر برنامه تغییر کرد خبرتان می‌کنیم.»

       این مربی‌ها برای این بچه‌ها از دل و جان مایه می‌گذارند. پیشرفت هرکدام از این بچه‌ها برایشان یک دنیا شادی به ارمغان می‌آورد. یکی از مربیان خیریه می‌گوید: «باید این فرهنگ در مردم ما ایجاد شود که بچه‌های کم توان باید تمرین داده‌شوند. می‌توان آنها را انقدر تمرین داد که به استقلال برسند. استقلال به این معنی که بتوانند تا حد توان کارهای شخصی‌شان را خودشان انجام بدهند.»

       او ادامه می‌دهد: «متاسفانه در جامعه ما این بچه‌ها طرد می‌شوند. خیلی وقت‌ها خانواده‌های این بچه‌ها منزوی می‌شوند. آنها فکر می‌کنند که این بچه‌ها همین هستند و بهتر نمی‌شوند. این تفکر غلطی است. خیلی از این بچه‌ها اگر در سنین پایین کار توانیابی را شروع کنند شرایط‌شان خیلی خوب می‌شود. اما مردم از ترس هزینه‌ها و از ناآگاهی دست از این بچه‌ها می‌کشند. برای این بچه‌ها باید انرژی گذاشت. هزینه‌هم هست اما مراکزی هم مثل ما هستند که بدون هزینه به درمان این بچه‌ها می‌پردازند.»

       مربی می‌گوید: «ما هم نمی‌گوییم که این بچه‌ها می‌توانند مثل بچه‌های عادی بشوند، نه. اما حداقل می‌توانند تا بالاترین حد توانشان درمان بشوند و بتوانند از توانایی‌هایشان استفاده بیشتری بکنند. باید این را پذیرفت و برای بهبود این بچه‌ها تلاش کرد حتی اگر بهبودشان از سطح توان یک کودک عادی کمتر باشد. اصلا استفاده از کلمه استثنایی برای این کودکان غلط است. اینها استثنایی نیستند. بخشی از جامعه ما هستند که توانایی‌های کمتری دارند.»

من ایدز دارم، مرا بغل کنید
       «خانم مگه شما یک بار هم صبح تماس نگرفته بودین؟ من بعید می‌دونم که شما به ایدز مبتلا باشین اما می‌تونین به اینجا مراجعه کنین و آزمایش بدین. بله مجانیه. در خدمت‌تون هستیم. خداحافظ.»

       اینها صحبت‌های مشاور خط احیا با یکی از مخاطبانش است. زنی که از صبح یک بار زنگ زده‌بود دوباره تماس گرفته و نگران است که ممکن است در اثر یک رابطه پرخطر با فرد مبتلا به ایدز، او هم مبتلا شده‌باشد. نگران است و پای تلفن گریه می‌کند. خط مشاوره احیا این خیریه برای راهنمایی، اطلاع‌رسانی، مداخله و اطمینان‌دهی است. مشاوره‌ها کاملا محرمانه است. مشاورها پشت تلفن‌ها نشسته‌اند و به تماس آدم‌ها برای پیشگیری از ایدز و نگرانی‌هایشان در صورت ابتلا پاسخ می‌دهند. در این مجموعه آزمایش ایدز هم برای کسانی که مشکوک به ابتلا هستند به صورت رایگان انجام می‌شود. اما امکان دیگری هم وجود دارد. این خیریه در طرحی نو، یک ون به نام موبایل کلینیک را راه‌اندازی کرده‌است که با استقرار در اماکن عمومی و پرخطر آزمایش سریع HIV را برای کسانی که به صورت داوطلبانه به آن مراجعه کنند، ممکن می‌کند.

یک سر و هزار سودا
       حالا 18 سال از تاسیس این خیریه می‌گذرد. خیریه‌ای که با بخش‌های مختلفی به کمک مردم سرزمین آمده‌است. انجمن احیاء ارزش ها، نهادی غیردولتی، غیرانتفاعی و عام المنفعه یکی از بخش‌های این خیریه است که در سال 1378 تاسیس شد.

       احیاء تاکنون بیش از 100 خانواده دارای کودک یتیم حاصل از ایدز را از سراسر کشور تحت حمایت همه جانبه قرار داده‌است. انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی (احیاء ارزش‌ها) هم از بخش‌های دیگر این خیریه است که از سال ۱۳۸۱ خط مشاوره تلفنی به نام خط احیاء ( Holine ) را برای راهنمایی افراد در شرایط بحران و آسیب‌های مختلف چون ایدز، هپاتیت، اعتیاد، اختلافات خانوادگی، مشکل ارتباطی و … با ظرفیت 6 خط راه اندازی کرده‌است. انجمن توانیاب هم که یک سازمان مردم نهاد محسوب می‌شود، فعالیت خود را در زمینه توانبخشی رایگان کودکان و نوجوانان توان یاب از سال 1378 آغاز کرد.

برچسب ها: ایدز ، قوی ، خیریه
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: