دو طرف سالن میزهای بزرگ و طویلی چیده شده. تا چشم کار میکند انواع غذاها
و خوراکها چشمک میزند. کبابهای زعفرانی و برگ و جوجه، ماهی شیر درسته،
باقالیپلو و زرشکپلو و برنج سفید و پلوی مکزیکی، رولت فرانسوی، بیف
استروگانوف، لازانیا، خوراک زبان، جوجه چینی، سوفله سبزیجات و آش، سوپ،
حلوا، شله زرد، انواع دسر، آبمیوههای طبیعی، نوشیدنی و میوههای فصل و...
گشت زدن میان میهمانها و پرسنل هتل برای قیمت گرفتن و نظر خواستن صورت
خوشی ندارد. اما نمیشود این سوژه را هم به این راحتی ول کرد. باید ببینم
اینجا و هتلهای دیگر شهر چه خبر است؟
شعبه جدیدتر، کلاس بیشتر
به سختی شماره آخرین شعبه هتلی را که چند ماه است افتتاح شده پیدا میکنم.
هتل لوکس و مجللی که شعبه دومش در سعادتآباد افتتاح شده. مسئول تشریفات
مثل همه جاهای دیگر خیلی محترمانه شرایط رزرو سالنهای چند صد نفره را
توضیح میدهد. سالنهایی که قیمت ورودیشان از 3 میلیون تومان شروع میشود و
بسته به چیدمان انتخابی و تعداد میهمانها بالا میرود.
طبقات بالاتر، بسته به منظره زیبای شهر گرانتر
«سالن خلیج فارس با منوی «وی آی پی» برای هر نفر حدود 220 هزار تومان
است. این منو شامل افطاری کامل؛ نان، پنیر، سبزی، گردو، کره، مربا، خامه،
عسل، شیربرنج، شله زرد، فرنی، آش و سوپ و حلیم، انواع حلوا و انواع میوه و
شیرینی است. میز شام هم شامل غذاهایی مثل باقالیپلو با گوشت بره و گردن،
تهچین مخصوص، زرشک پلو، خورش فسنجان و خورش کرفس و نرگسی و جوجه چینی و 3
نوع ماهی به انتخاب میزبان، کباب لقمه و برگ، خوراک زبان، راگو، سینی
سبزیجات و سالاد؛ سالاد سیب زمینی امریکایی، سالاد فصل، سالاد فرانسوی،
سالاد میگو، سالاد کلم، سالاد اندونزی، بورانی، حمص، موس شکلات، ژله
میوهای، کرم کارامل و...» با این همه مسئول تشریفات برای چندمین بار توضیح
میدهد که فقط دو تا از سالنهای نسبتاً کوچکتر آن هم برای دهه آخر ماه
رمضان جا برای رزرو دارد.
باشگاهی برای همه فصول
تقریباً محال است حرفی از عروسی و عزا و میهمانی و حتی افطاریهای مجلل به
میان بیاید و ردپایی از باشگاههای بزرگ به میان نیاید. منظورم از باشگاه
البته باشگاه ورزشی نیست. منظورم همان مجموعههای بزرگی است که تقریباً به
شهر شبیه هستند؛ تالارهای پذیرایی و سالنهای مجلل کنفرانس و استخر و سالن
بدنسازی و ایروبیک و... به یکی از این باشگاهها در شمال تهران زنگ
میزنم. مثلاً قرار است برای 100 نفر میهمانی بگیرم. مسئول تشریفات یکراست
میرود سراغ اصل ماجرا: «ورودیه اصلی سالن، از پرداختهای میهمانان جداست.
اگر مراسم آخر هفته یا شبهای تعطیلات باشد، مبلغ ورودیه بیشتر میشود.
گلآرایی سالن هم اختیاری است. منوی افطاری و شام تقریباً ثابت است. برای
هر نفر نزدیک به 180 هزار تومان میشود به اضافه 15 درصد حق سرویس و 9 درصد
مالیات. اگر بخواهید غذاهای دیگر هم اضافه میشود اما چیزی کم نمیشود یا
اگر بشود هم در کاهش هزینه تاثیری ندارد.»
جوری از اضافه کردن به منو صحبت میکند که ندیده و نشنیده، فکر میکنم کم و
کاستی در کار است. منویی که حتی شنیدن اسم بعضی از غذاهایش بر سر سفره
افطار مرز تعجب را هم رد میکند. قرار میگذارم و بقیه حرفها در دفتر
مسئول تشریفات ادامه پیدا میکند. منوی سالن را که چند برگ است با شرایط و
انتخابهای مختلف روی میز میگذارد و میگوید چه روزهایی امکان پذیرش هست و
چه روزهایی ظرفیت پذیرش تکمیل است. دفتر رزروها را ورق میزند. اسم
سازمانها و ارگانهای مختلف که سالن را رزرو کردهاند در لابهلای روزهای
سالنامه پیداست.
لیست بلند بالای منوی باشگاه میگوید، افطاری معمول مثل بقیه سالنها و
شاید کمی مفصلتر باشد و شام هم غذا و خوراکهایی مثل رولت گوشت، بیف
استروگانف، لازانیا، سوفله کلم، خوراک زبان با سس ترخون، سینی قرقاول با
تزئینات ویژه، ماهی درسته با تزئین مخصوص، استرفرای سبزیجات، قزل آلای سرخ
شده به همراه سبزیجات، فیش فینگر، ماهی آزاد (سالمون)، بال مرغ کنجدی، جوجه
چینی، چیکن آلاشریمپ به روش فرانسوی، بوقلمون درسته با تزئین آناناس، بره
درسته با سس گریوی (هر صد نفر یک عدد) چیکن فینگر، شیرین پلو با مرغ، پلوی
مکزیکی با میگو، باقالی پلو با گوشت بره، تهچین مرغ، کباب مکزیکی از فیله
گوساله، کباب لقمه، فیله کباب، ماهی شیر کبابی، خورش هندی، آلبالو پلو با
مرغ و انواع خورشتهای انتخابی با توجه به سلیقه میهمانان. البته این منو
قابل تغییر است و میتوانید بسته به سلیقه خودتان کم و زیاد کنید. منوی پیش
غذاها و سالاد هم هست.
منویی که گاهی از میز غذای بسیاری از رستورانهای معروف شهر هم پیشی گرفته است.
سالادهایی مثل سالاد امریکایی، سالاد فصل، بورانی اسفناج یا ماست و خیار،
قارچ سرخ شده، سالاد ماکارونی، سالاد کلم روسی، سالاد سیب زمینی و پیازچه،
سالاد براکلی، سینی سبزیجات پخته ایرانی و فرنگی، سالاد فرانسه، کوکتل میگو
با سس تارتار و انواع ترشی و...
اولویت با میهمانان بیشتر
سری میزنم به سالن یکی از برجهای معروفی که یک سال بیشتر از زمان
افتتاحش نمیگذرد. از همان لحظه ورود به سالن علاوه بر خانم مسئول تشریفات
دو نفر دیگر هم برای نشان دادن قسمتهای مختلف همراهیام میکنند.
سالن به طرز باور نکردنی بزرگ و زیباست. هر چهار طرف، پنجرههایی بزرگ.
جوری که انگار تهران زیر پای میهمانان است. یک پرده ویدئو پروژکتور بزرگ هم
از انتهای سالن پیداست. میگویند برای پخش نماهنگ است. حوصله میهمانان سر
نمیرود. اتاق گفت و گوی چند نفره و سیگار و چای هم هست. با مبلهای راحتی
بزرگ. برای حدود 10 نفر از میهمانان. همه کارها با خودشان است. از گل آرایی
تا چاپ کارت دعوت میهمانان.
بعد از بازدید از مجموعه سالنها با راهنمایی خانم مسئول تشریفات، به اتاق
قراردادها میرویم. مسئول تشریفات توضیح میدهد: «قیمت افطاری برای هر نفر
از 150 هزار تومان شروع میشود.» خنده ترحمآمیزی میکند و بعد از مکث
کوتاهی میگوید: « البته خوشبختانه تخفیف ویژه ماه رمضان شامل این قیمت
شده. نفری 130 هزار تومان.
منوی افطاری کامل و شام هم باقالی پلو با گوشت بره، زرشک پلو با مرغ، خورش
انتخابی، انواع کبابهای لقمه، زعفرانی، برگ، بختیاری و جوجه، سوفله
سبزیجات، انواع دسر و سالادهای فصل و شیرازی و فرانسوی و مکزیکی به علاوه
نوشیدنیهای مختلف و آبمیوه طبیعی و ...»
البته اینکه چه تزئینی یا به قول مسئول تشریفات دیزاینی را برای سالن
انتخاب کنید و تاج گلهای مورد نظرتان را با چه گلهایی سفارش دهید و
نورپردازی و شمع آرایی ورودیهها به چه شکلی باشد، همه و همه در قیمت نهایی
تأثیرگذار است. یکی از کارکنان تشریفات، تبلت نسبتاً بزرگی برایم میآورد
برای انتخاب دیزاین و نوع چیدمان میزها و گلآرایی. بیشتر از صد نمونه
طراحی. انتخاب واقعاً سخت است. گلها و میوهها و شمعهایی که تمام میزها و
ورودیهها را چشمنوازتر میکند.
آخر سر هم وقت حساب و کتاب میشود. سادهترین منوی افطار و شام، آن هم
بدون هیچ نوعی از غذاهای فرنگی به علاوه گل آرایی و ورودیه و مالیات و
عوارض برای 100 نفر میهمان چیزی حدود 17 میلیون تومان آب میخورد!
توضیحات تمام میشود. مثلاً خانم مسئول تشریفات، تاریخ درخواستی را در
سیستم ثبت میکند. البته با تردید. درست همان تاریخ برای دو نفر دیگر هم
رزرو شده است. یکی با 200 نفر میهمان و دیگری با 150 نفر. تعداد رزروهای
ماه رمضان بخوبی از کنار مانیتور مسئول تشریفات پیداست. تمام روزها پر است.
قرار بر این میشود منتظر خبرشان بمانم. هنوز از در خارج نشدهام که صدایش
از پشت سر بلند میشود: «راستش اولویت با تعداد میهمانان بیشتر است.
میتوانید تعداد را بیشتر کنید؟» لبخندی میزنم و میگویم: «شاید!»روزنامه ایران