به گزارش شفا آنلاین،این محله گرایی چند کارکرد دارد. ابتدا اینکه همه یکدیگر را میشناختند. دوم، این شناخت مانع از گمنامی میشود و در نهایت از بروز جرم در جامعه جلوگیری میکردهاست اما امروز محلهگرایی کمرنگ شده و بچههای امروز کمتر تفکر محلهگرایی دارند.
در گذشته افراد یکدیگر را میشناختند بنا بر این شناخت بههم اعتماد داشتند بهطور مثال اگر کسی مسافرت میرفت کلید خانهاش را به همسایه میسپرد و همسایه چهار چشمی از خانه همسایه مواظبت میکرد. اهل محل هم مستقیم یا غیر مستقیم تردد غریبهها و نا آشناها را کنترل و زیر نظر میگرفتند. در چنین محلههایی جرم هیچگاه افزایش نمییافت.
بهنظر میرسد با توجه پرجمعیت شدن شهر و محلهها باید همسایهبانی به شیوه امروزی را توسعه داد و نبایستی یک سرمایه گرانقدر اجتماعی را به راحتی کنار بگذاریم. میتوان آن را با کمی نواندیشی و نوگرایی دو باره به عنوان یک ارزش سرمایهگذاری کرد.
تحقق نظارت محلی یا همسایهبانی
تقویت نظارت در پیشگیری از جرم سرقت بسیار موثر است. نظارت به چند شکل قابل تحقق است:
طبیعی: که با طراحی مناسب و رویتپذیری تمام بخشهای ساختمان(حیاط، پارکینگ، راهروها و...) محقق میشود.
نظارت رسمی: توسط نگهبان یا نیروهای امنیتی رسمی که تا حدودی به فعالیت پلیس مرتبط است و قبلا مطرح شد.
نظارت فنی: از طریق نصب دوربینها.
نظارت محلی یا همسایهبانی: این راهبرد مبتنی بر جلب مشارکت ساکنان محلات است. هدف اصلی بالا بردن حساسیت و دقت اهالی در رصد و هوشیاری نسبت به امور مشکوک در محل زندگی است.
اگرچه چنین ظرفیتی در جوامع سنتی وجود داشته و کماکان در برخی جوامع فعال است اما جوامع مدرن مبتنی بر همبستگی کمتر، از این مزیت محرومند. در امریکا از دهه ۷۰ میلادی و در انگلستان از دهه ۸۰ نهادهای رسمی به این سازوکار توجه جدی نشان دادند و سپس در کشورهای دیگر معمول شد. تصور بر این است که نظارت محلیِ قوی، احتمال کشف و دستگیری و گزارشدهی توسط ساکنان و همسایگان، خطر و هزینه ارتکاب جرم را افزایش میدهد.