کد خبر: ۱۱۱۱۶۰
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - 2016June 08
شفا آنلاین>اجتماعی>خانم مسئول آژانس با همان لحن مشتری‌مدارانه «turkish bath» یا حمام ترکی را جوری با لهجه بریتانیایی ادا می‌کند که اگر انگلیسی زبان مادری‌ات نباشد، بسختی منظورش را متوجه می‌شوی؛ تور آنتالیا و هتل 5 ستاره و پرواز با کایت و زمین گلف واسب سواری و البته حمام ترکی.

به گزارش شفا آنلاین،حمام ترکی؟ 3 میلیون تومان ناقابل. اینکه ترکیه با حمام‌های سنتی ما پز می‌دهد و گردشگر جمع می‌کند بماند، این کلمه آنقدر مزه کرده که حالا خودمان هم باورمان شده حمام‌های قدیمی‌مان ترکی هستند.
آبی از حمام ایرانی گرم نمی‌شود

تقریباً همین روزها هم محال است گذرتان به شهری افتاده باشد و در لیست بلند بالای جاذبه‌های توریستی و دیدنی آن چشمتان به نام حمام‌های تاریخی نیفتاده باشد. البته با تون‌ها یا آتشدان‌هایی که سال‌هاست دیگر سرد شده‌اند و آبی از آنها گرم نمی‌شود. در این شرایط روشن شدن تون حمام‌های ایرانی در ترکیه یا شاید کشورهای دیگر چندان هم عجیب نیست.

«بهترین زمان کاری‌ حمام‌ها قبل از گاز شهری بوده و از وقتی گاز و آب شهری به خانه‌ها آمد حمام‌های عمومی، کارکرد قبلی خود را از دست دادند. شاید به همین دلیل باشد که حالا از هزار و 400 حمامی که روزی سر پا بودند فقط 120 حمام فعال باقی مانده است.»

این‌ها را سید مهدی سجادی، رئیس اتحادیه صنف گرمابه‌داران، سونا، جکوزی و ماساژ می‌گوید: «بعد از اجرای طرح یارانه‌ها قیمت گاز و آب گرمابه‌ها چند برابر شد. هر متر مکعب آب از 25 تومان به 850 تومان رسید و گاز هم حدود 70 تومان شد. یعنی تقریباً 30 برابر.

صنف حمام‌دارها با این نرخ ناچیز واقعاً به نان شب هم محتاج است چه برسد به تجمیع یا ارتقای حمام‌های سنتی و اضافه کردن بخش ماساژ و مشت و مال! حتی اضافه کردن شاخه ماساژ به این صنف هم با پیشنهاد من بوده. چون رشته تحصیلی خودم فیزیوتراپی است. ما پیشنهاد دادیم حتی گوشه همین گرمابه‌ها سونا و جکوزی و سالن ماساژ تعبیه کنیم اما هیچ سازمانی از این طرح ما حمایت نکرد.

شاید واقعاً به خاطر همین نبود حمایت و کمک‌های کافی بود که کشوری مثل ترکیه این حمام سنتی را به نام خودش ثبت کرد. فقط حمام نبود. نان لواش، چوگان، حمام سنتی و خیلی از میراث و سنت‌های ما را دیگران به نام خود ثبت کرده‌اند و ما هنوز باید برای فقط چند هزار تومان بیشتر شدن حق آب و گاز گرمابه‌ها نگران باشیم.»

موزه‌ای در بی‌خبری
حتی پیدا کردنش هم سخت است چه برسد به اطلاع‌رسانی و احیای آن! یکی می‌گوید آن طرف بازار، راسته مسجد امام را بگیر و برو جلو. اما کاسب‌های آن طرف بازار سلطان می‌گویند اشتباه آمده‌ای، باید بروی بازار نایب السلطنه! خیلی‌ها اصلاً اسمش را هم نشنیده‌اند و فکر می‌کنند نام یک محله یا راسته فروش چیز خاصی در بازار است. خلاصه بعد از یک ساعت، پرسان پرسان سر از چهارراه سیروس درمی‌آورم. از آنجا دیگر پیدا کردن «حمام قبله» آسان است؛ حمامی چند صد ساله. حمام ترکی؟

بالاخره کوچه‌های باریک محله سیروس تمام می‌شود و پیکر ساختمان نحیف و قدیمی حمام به چشم می‌خورد. انگار همه چیز دست به دست هم داده تا هارمونی کوچه‌ای دور افتاده در محله‌ای که حالا کمتر کسی سراغش را می‌گیرد، تکمیل شود. مغازه‌هایی قدیمی که سماورهای مسی را قلع‌سابی می‌کنند و یک سقاخانه کوچک با میله‌های سبز و سردر بزرگ و کاشیکاری شده حمام قبله. روی سردر نوشته: «حمام قبله معروف به حمام خانم؛ این حمام بعد از تکمیل اولین باروی شهر طهران در حدود سنه 965 هجری قمری به دستور شاه طهماسب صفوی بنا شد و از سال 1275 وقف سید الشهدا شده و در سال 1382 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.»

پله‌های شیبدار را پایین می‌روم و در می‌زنم.مسئول شیفت صبح در را باز می‌کند و با خونسردی می‌گوید: «حمام فقط مردانه است.» توضیح می‌دهم که برای گزارش آمده ام و در نهایت بعد از کمی تعلل اجازه می‌دهد حمام را ببینم.سالنی بزرگ با کاشیکاری‌های قدیمی و تابلو‌ها و ظروفی که قدمت زیادی دارند.

باورش کمی سخت است. این سقف گنبدی زیبا که هنوز بوی نم و صابون مراغه و شامپوهای قدیمی می‌دهد، 440 سال پیش ساخته شده و هنوز هم بدون تغییر کاربری آدم‌های زیادی برای حمام به اینجا سر می‌زنند. به قول مسئول حمام این وصیت مالک حمام از همان زمان شاه طهماسب بوده که دربش بسته نشود و برای همیشه حمام باقی بماند:

«اینجا مثل حمام‌های قدیمی رختکن، سربینه، جامه‌داری و گرمخانه دارد. قدیم‌ها خزینه هم داشت که حالا تخریب کرده‌اند. هنوز هم حمام عمومی است و هیچ وقت حمام نمره نداشته‌ایم. چون از همان دوران صفویه خود خواهر شاه طهماسب صفوی ساخته برای استفاده عموم مردم. یک جورهایی وقف مردم کرده و به همین دلیل هم خیلی‌ها اینجا را به اسم حمام خانم می‌شناسند.»

او بخش‌های مختلف را نشانم می‌دهد و می‌گوید: «تا همین چند سال پیش خانم‌ها هم می‌آمدند اما الان چند سالی است که فقط مردانه شده. الان هم بیشتر مشتری‌ها کارگران فصلی و مسافران شهرستان‌ها هستند. البته دانشجویان رشته معماری و شهرسازی و عکاس‌ها و فیلمبردارها هم به اینجا علاقه دارند. سالی چند بار حمام را تعطیل می‌کنیم برای فیلمبرداری کارگردان‌های مختلف. میراث فرهنگی هم کارهایی برای مرمت کرده. مثلاً هشتی‌هایی را که با خاک پر شده بود خالی کرده و قول بازسازی داده. حتی گفته‌اند شاید دوباره قنات قدیمی حمام احیا شود...»

چشمم به لیست قیمت‌ها و خدمات می‌افتد. می‌پرسم قیمت ماساژ و مشت و مال 10 هزار تومان است؟ خنده‌اش می‌گیرد. یک «نه بابای» کش‌دار می‌گوید و در حالی که با دست لیست را نشان می‌دهد توضیح می‌دهد: «ماساژ فقط هزار تومان! البته ماساژ که چه عرض کنم. شاگرد اینجا از بچگی در حمام بزرگ شده و این کار یعنی مشت و مال را به همان روش سنتی یادگرفته. خود حمام هم با آب خالی و بدون لیف و صابون 7 هزار تومان است که با صابون 3 هزار تومان بیشتر می‌شود.»

تابلوی جالبی روی دیوار نصب شده. روی تابلو نوشته که این حمام ثبت میراث فرهنگی است و مدیریت حمام آمادگی برگزاری مراسمی مثل حمام سنتی دامادی، حمام آشتی و برادری، عافیت، تشرف، جشن پاکان، گلریزان و... را دارد.

می‌پرسم چرا با وجود این همه مراسم جالب که در حمام یا زورخانه‌ها برگزار می‌شده اینجا رونق نمی‌گیرد؟ اصلاً این کارها هنوز هم اینجا انجام می‌شود؟ از جوابش چیز زیادی دستگیرم نمی‌شود: «شاید آخرین باری که این جور مراسم‌ اینجا برگزار شد، 5 سال پیش بود. قدیم‌ها حمام برای مردم فقط جایی برای شست و شو و نظافت نبود. اینجا از حال هم با خبر می‌شدند، خیلی‌ها خواستگار پیدا می‌کردند یا مریض تازه عافیت گرفته و کسانی که با هم قهر بودند می‌آوردند اینجا. خلاصه که جنب و جوش زیادی اینجا بود اما حالا مردم بی‌حوصله شده‌اند. کسی به فکر حمام آشتی کنان دو برادر یا گلریزان تازه آزاد شده و این‌جور کارها نیست.»

 
به تابلوی تعرفه نگاه دوباره‌ای می‌اندازم و از در حمام بیرون می‌آیم. در ورودی را برانداز می‌کنم. بی‌هوا یاد حرف‌های خانم خوش زبان آژانس گردشگری می‌افتم. یاد قیمت میلیونی او و قیمت هزار تومانی ماساژ اینجا. یاد «turkish bath» و به به و چه چه‌هایش از حمام‌های ترکی استانبول. حرف‌های خانم آژانس گردشگری زیر گنبدی از حرف‌های ناگفته و تاریخ چندصد ساله حمام خانم در هم می‌پیچد.

حمامی که 440 سال حتی بدون یک روز تعطیلی پای ثابت مشت و مال و ماساژ و دوش آب گرم چندین نسل بوده و حالا سهمش از جهانی شدن همین کوچه باریک چهارراه سیروس است. به خواهر شاه طهماسب فکر می‌کنم. به پژواک صدایش زیر هشتی‌ها و گنبدهای کاشیکاری حمام که چقدر با صدای شره آب و تاس‌های مسی گوشنواز می‌شده. مقایسه 3میلیون تومان تور ترکیه و هزار تومان خیابان سیروس، تصویر دلنشین سده‌های ندیده را از هم می‌پاشد.ایران
 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: