حال تصور کنید تروریستها یا دولتهای متخاصم با دستیابی به نتایج علمی بیوتکنولوژی بتوانند از چنین روشهایی علیه شهروندان یکدیگر استفاده کنند؛ راه دوری نرویم، لازم نیست کشورها برای جنگ با کشور متخاصم در ایستگاههای مترو یکدیگر گاز سمی پخش کنند؛ این جنگ میتواند چهره کاملاً ملایمتر ولی باطن به مراتب مخربتری هم داشته باشد مثلاً به صورت سیستماتیک و برنامهریزیشده، سم گلایفوسیت را از طریق محصولات و گیاهان تراریخته وارد کشور دیگر کرده و موجب بروز مقاومت آنتی بیوتیکی گرفته تا سرطانها در بین شهروندان کشور دشمن شوند.
پیامدهای اصلاحات ژنتیکی موجودات (GMO) که همچنان مورد مناقشه فراوان بین دانشمندان و مؤسسات پژوهشی و سرمایهگذاران و دولتهاست، هنوز به صورت صددرصدی مشخص نیست؛ اصولاً به گفته کارشناسان محصولات کشاورزی و دامی را از نظر بیوتکنولوژی میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ نخست محصولاتی که از نظر ژنتیکی تغییری نیافتهاند که در اصطلاح، محصولات ارگانیک نامیده میشوند و دسته دیگری که از نظر ژنتیکی تغییر یافته و به آنها غذاهای تراریخته میگویند.
اصطلاح گیاه تراریخته به گیاهی گفته میشود که ساختار ژنتیکیاش با روشهای شناخته شده در مهندسی ژنتیک تغییر داده شده باشد؛ دلایلی که به سود دستکاری ژنتیکی بیان میشود عمدتاً مقاوم کردن گیاهان در برابر آفات، خشکی و یا بیماریهای گیاهی و به عبارتی افزایش بازدهی و بهرهوری محصولات است.
دستکاری ژنتیکی گیاهان با انتقال یک یا چند ژن به گیاه ویژگی جدیدی به گیاه میبخشد که به صورت طبیعی نمیتوانست وجود داشته باشد بنابراین نگرانیهایی وجود دارد که این تغییر و دخالت در ساختار ژنتیک گیاهان باعث برهم خوردن چرخه غذایی یا در دراز مدت، موجب بروز تبعات منفی برای اکوسیستم شود.
موافقان دستکاری ژنتیکی و محصولات تراریخته اعتقاد دارند بزرگترین منفعت این روش آن است که با افزایش بهرهوری محصولات کشاورزی، راهی برای مبارزه بر گرسنگی در جهان باز میشود؛ چیزی که ظاهراً با محصولات ارگانیک عملاً غیرممکن بوده است اما این سکه روی دیگری هم دارد و عدهای از پژوهشگران روی تاریک این دستاورد علمی را نیز در نظر میگیرند؛ خطراتی که ممکن است اثبات آنها سالها زمان برد و قضاوت درباره آن شاید هنوز زود باشد.
از مقاومت به آنتیبیوتیکها یا احتمال ایجاد ویروسها و سموم جدید؛ سرطانزا بودن و بسیاری پیامدهای احتمالی دیگر ممکن است در اثر استفاده از گیاهان تراریخته در انتظار بشر باشد.
البته باید از نتیجهگیری عجولانه پرهیز کرد و تا انتشار نتایج قطعی پژوهشی در این باره دست نگه داشت؛ اگر محصولات تراریخته به افزایش بازدهی محصولات کشاورزی در جهان منجر شود میتوان به رفع گرسنگی امیدوار بود؛ میتوان حتی امید داشت که هیچ پیامد منفی نیز به دنبال گسترش گیاهان ترایخته در جهان رخ ندهد اما اگر واقعا دغدغهها و نگرانیهای ذکر شده درباره گیاهان تراریخته واقعیت داشته باشد، کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته به سلاحی ویرانگر و کشنده برای نابودی بشریت دست یافتهاند، سلاحی که اثر آن مانند بمب هستهای روی هیروشیما نیست که در زمانی کوتاه منجر به مرگ صدها هزار نفر شد.
اثر ویرانگر چنین دستکاریهای ژنتیکی اگر واقعیت داشته باشد میتواند تازه با گذشت نسلها در دراز مدت مشخص میشود و حتی باب جدیدی از بیوتروریسم را در جهان باز کند.