کد خبر: ۱۰۹۵۹۹
تاریخ انتشار: ۰۲:۱۵ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - 2016May 26
شفا آنلاین>سلامت>درسال‌های نخست قرن بیستم، بیوشیمیست معروف آلمانی، اوتو واربورگ، ایده از بین بردن تومورهای سرطانی را از طریق قطع منابع انرژی آنها مطرح ساخت. روش پیشنهادی وی تا چندی پیش به دست فراموشی سپرده شده بود.
به گزارش شفا آنلاین، می‌توان گفت احتمالا تاریخچه تحقیقات مدرن سرطان با مطالعه بر توتیای دریایی شروع شد. در دهه نخست قرن بیستم، بیولوژیست آلمانی، تئودور بووری، مشاهده کرد که اگر تخمک توتیا با دو اسپرم بارور شود، تعداد کروموزو‌م‌های سلول این جانور دریایی تغییر می‌یابد و قادر به تکثیر نیستند. این مشاهدات پیش از آغاز عصر ژنتیک نوین انجام شده بود ولی بووری از وجود سلول‌های سرطانی آگاه بود و می‌دانست که این سلول‌ها شباهت زیادی به سلول‌های تغییر شکل یافته توتیا دارند. او نتیجه‌گیری کرد که هرچیزی که مولد سرطان است، مرتبط با کروموزوم‌ها است.

      امروزه بووری به کاشف ساختار سرطان مشهور است ولی همزمان با وی یک بیوشیمیست آلمانی هم روی تخمک توتیا مطالعه می‌کرد که یافته‌های وی می‌توانست جهشی عظیم در شناخت و درمان سرطان باشد ولی متاسفانه به مدت چندین دهه مورد بی‌توجهی قرار گرفت و در کتب علمی ذکری از آن به میان نیامد.

      برخلاف بووری که توجه خود را به کروموزوم‌های این جانور دریایی معطوف ساخته بود، واربورگ تمرکز خود را به منابع تامین انرژی تخمک، پیش و پس از باروری، و چگونگی رشد آن متوجه ساخته بود. در سال 1923 وی پی برده بود که مصرف اکسیژن در سلول‌های توتیا به هنگام رشد افزایشی چشمگیر می‌یابد و با مطالعه بر سلول‌های تومور سرطانی موش انتظار مشاهده نتایج مشابه را داشت. در عوض او مشاهده کرد که این سلول‌ها تمامی انرژی مورد نیاز خود را از قند خون به‌دست آورده و بدون نیاز به اکسیژن اضافه موفق به تجزیه آن می‌شوند. نتایج به‌دست آمده فاقد منطق به‌نظر می‌رسید. سوزاندن قند در حضور اکسیژن از راندمان بالایی برای تبدیل غذا به انرژی برخوردار بود و سلول‌های سرطانی از اکسیژن کافی برای انجام این واکنش برخوردار بودند. واربورگ روی نمونه‌های بیشتری از جمله سلول‌های تومور انسان آزمایش کرد و باز هم به نتایج پیشین رسید. عطش سلول‌های سرطانی به گلوکز پایان‌ناپذیر بود.

      کشف واربورگ که بعدها به «اثر واربورگ» نامگذاری شد، در 80 درصد سرطان‌ها مشاهده می‌شود. این واکنش به حدی نهادینه است که در یکی از روش‌های تشخیص سرطان توسط PET sca- با مشخص کردن نقاطی از بدن که مصرف گلوکز در آن بالاست، به حضور سلول‌های بدخیم پی می‌بریم. در بسیاری از موارد هرچه مصرف گلوکز بالاتر است، پیش‌آگهی بیماری حادتر است. واربورگ نتیجه گرفته بود که سلول‌ها قادر به استفاده صحیح و کامل از اکسیژن نیستند و این تنفس ناقص نقطه شروع سرطانی شدن است. تئوری وی تا پایان عمرش در سال 1970 اثبات نشد.

      در سال 1953، واتسون و کریک موفق به کشف ساختار DNA شدند و صحنه برای مطالعه ابعاد سلولی ـ مولکولی و ژنتیکی در بررسی سرطان آماده شد. از آن پس به مدت چندین دهه، دانشمندان سرطان را بیماری ناشی ازجهش در ژن‌ها دانسته‌اند که سبب تقسیم و تکثیر بی‌قاعده سلول‌ها می‌شود. کاتالیست‌های متابولیک این واکنش‌ها، که واربورگ عمر خود را صرف شناسایی آن کرد، آنزیم‌های خانه‌دار نامیده شد.

      در کتب درسی وعلمی، تا چندی پیش اشاره‌ای به متابولیسم سلول‌های سرطانی نمی‌شد، ولی در چند سال اخیر به صورتی غیرمنتظره موضوع آنزیم‌های خانه‌دار به عنوان چشم‌اندازی امیدبخش در تحقیقات سرطان مطرح شده است. از آن پس دانشمندان در پی مطالعه امکان ایفای نقش متابولیسم به عنوان «چشم اسفندیار سرطان» هستند.

      بطور معمول، هر سرطان ناشی از چندین جهش ژنتیکی است، اما بدن برای تامین انرژی لازم برای رشد راه‌های محدودی دارد. وابستگی سلول‌های سرطانی به منابع انرژی بیش از سلول‌های سالم است. دانشمندانی که در صدد پیگیری تئوری اثر واربورگ هستند، امید دارند که رشد تومورهای سرطانی را از طریق مختل کردن واکنش‌های شیمیایی، کند یا متوقف کنند. یکی از این راه‌ها قطع راه رسیدن مواد غذایی به سلول‌های بدخیم است.

      حتی جیمز واتسون، پدر علم سلولی مولکولی، نیز معتقد بود که کار روی متابولیسم سلول‌ها در جستجوی درمان سرطان موثرتر از تمرکز مطالعات روی عوامل ژنتیکی مولد سرطان است. واتسون در 88 سالگی معتقد بود که تمرکز مطالعات در مورد نقش ژن‌ها در تولید سرطان کمکی به درمان آن نکرده و امید دستیابی به عمر طولانی با توالی‌یابی ژن‌ها، القاء توهمی ظالمانه به افکار عمومی است. به عقیده او اگر زمان به او امکان می‌داد یک بار دیگر تحقیقات را از ابتدا شروع کند، او به جای زیست‌شناسی مولکولی تحقیقات خود را روی بیوشیمی متمرکز می‌کرد. او اعتراف می‌کند که چرخه کربس (تنفس سلولی) را به درستی درک نکرده بوده، امری که اکنون از آن پشیمان است. اتو واربورگ در سال1883 در آلمان زاده شد. پدرش یکی از فیزیکدانان برجسته آن کشور بود و آلبرت اینشتین و ماکس پلانک از دوستان نزدیک این خانواده بودند. این بزرگان علم فیزیک در باره اصول فیزیک و قوانین آن با یکدیگر گفتگو می‌کردند و واربورگ جوان می‌اندیشید که این قوانین قابل تعمیم به بیولوژی نیز هست. اتو یکی از بیوشیمیست‌های برجسته قرن بیستم جهان شمرده می‌شد وتحقیقات وی درک ما را نه تنها در ارتباط با سرطان، بلکه در ارتباط با تنفس و فتوسنتز ارتقا داده است. وی جایزه نوبل سال 1931 را به علت یافته‌هایش در ارتباط با تنفس سلولی دریافت کرد. او دوبار دیگر هم نامزد دریافت این جایزه شد و اگر در سال 1944 حکومت نازی‌ها دریافت نوبل را برای شهروندان آلمان ممنوع نکرده بود، جایزه آن سال هم به وی تعلق می‌گرفت.

 علی‌رغم داشتن اجداد یهودی در زمان نازی‌ها ازداشتن زندگی عادی محروم نشد. علت چشم‌پوشی نازی‌ها از این دو ایراد نابخشودنی به علت وسواس شدید این رژیم نسبت به تحقیقات سرطان بود. در آن زمان آلمان نسبت به دیگر کشورهای پیشرفته تحقیقات کامل‌تری در زمینه سرطان داشت. آمار نشان می‌دهد که در دهه 1920 میلادی، ابتلای به سرطان درآلمان با رشد بی‌سابقه‌ای روبرو بود و گفته می‌شود که شخص هیتلر و گوبلز وحشت زیادی از ابتلا به این بیماری داشتند و هیتلر، واربورگ را تنها امید برای کشف درمان سرطان می‌دانست. هانس کربس، برنده جایزه نوبل و همکار واربورگ در آزمایشگاه، علم را بزرگترین اشتیاق زندگی او می‌خواند.نیویورک تایمز 





نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: