شفا آنلاین>اجتماعی> ستایش قریشی، دختر شش ساله اهل افغانستان و مقیم شهرستان ورامین بود که از سوی پسر ۱۷ ساله همسایه ربوده و به قتل رسید و پیکرش با اسید سوزانده شد.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید قتل
این دختربچه بهدست یک شهروند ایرانی بازتابی گسترده در شبکههای اجتماعی و
در میان کاربران ایرانی و افغانستانی داشت. به همین دلیل در دانشگاه تهران
نشستی با عنوان «ستایش، گفتوگویی درباره آسیبهای اجتماعی» با محور
بازنمایی رسانهای آسیبهای اجتماعی،
بررسی وضعیت مسائل جنسی در جامعه و
راهکارهای مدیریت بحران جنسی با حضور مهدی منتظر قائم، رئیس گروه ارتباطات
دانشکده علوم اجتماعی تهران و سهیلا صادقی جرمشناس و عضو گروه جامعهشناسی
دانشگاه تهران برگزار شد.
باید اراده فرد فرد جامعه را برای جلوگیری از آسیب بسط دهیم مهدی
منتظر قائم، رئیس گروه ارتباطات دانشگاه تهران در سخنرانی خود حوزه
آسیبهای اجتماعی را حوزهای بسیار وسیع دانسته و گفت: « در بسیاری از
کشورهای دنیا آسیبهای اجتماعی با ایدئولوژی، امنیت، منافع، توسعه، بحث
گروههای فرادست و فرودست، قدرت در جامعه و ...ارتباط پیدا میکند. اما
مسئله بسیار جدی و آکادمیک که ما در ایران بسیار از آن غافل ماندهایم به
علت غلبه گفتوگوهای ایدئولوژیک در حوزه آسیبهای اجتماعی این است که ما
باید بین موضوع، مسئله، آسیب و بحران و چند مسئله دیگر حتما تمایز قائل
شویم.
در ایران وقتیکه ما وارد حوزه آسیبهای اجتماعی میشویم یک مبنای
قدرت اخلاقگرایانه واردشده و آسیب را تعریف میکند و پسازآن مکانیزمهای
مقابله تحت تاثیر فضای اخلاقگرا از گفتوگوی متوازن و دموکراتیک بین
گروههای مختلف خارجشده و حالت رمانتیک بر فضا حاکم میشود. به همین دلیل
فضای عقلانی که رسانهها میتوانند نسبت به موضوع داشته باشند از بین رفته و
به سکوت و فضایی برای فرصتطلبی برای موجسواری تبدیل میشود. به همین
دلیل احتیاط بیشازاندازه و از سوی دیگر موج ایجاد میشود درحالیکه سرمایه
دانشی، روشی و تکنیکی مناسب را برای ورود به این فضا ندارند.»
وی
ادامه داد: «بنابراین هم سکوت آسیب است و هم شیوه وارد شدن به مسائل
بهصورت غیرعلمی و گاه آسیب آن از سکوت بیشتر است. بنابراین ما مسائل بسیار
مهمی داریم که باید در فضای مشارکت اجتماعی، نخبگان، آسیب شناسان،
نمایندگان گروههای مختلف اجتماعی، زنان، جوانان و در این حادثه میهمانان
ما یعنی افغانستانیهای مقیم ایران باید با یکدیگر گفتوگو کنند تا حدومرز
آسیب، نوع مسئله و موضوع تفکیک شود.»
منتظر
قائم با تاکید بر اینکه هیچ جامعهای در حالت ثابت وجود نداشته و همواره
تغییرات اتفاق میافتد، گفت: «تغییرات میتواند جنبه مثبت یا منفی داشته
باشند. بسیاری از مسائل که در جامعه تبدیل به باید شده در ابتدای ظهور خود
آسیب تلقی میشده است.
آنچه ثابت بوده اصل تغییر است و نه اصل داوری.
بنابراین خوب و بد، زشت و زیبا، درست و غلط و ...مفاهیمی هستند که به ما
کمک میکنند، سمتوسویی داشته باشیم اما اگر ما بر اساس مبانی معرفتی،
ایدئولوژیک و نظام سیاسی که خوب و بدی را تعریف کردهایم بنا باشد داوری
کنیم به نیروهایی تبدیل میشویم که میخواهیم وضع موجود را حفظ کنیم و به
اسم جلوگیری از آسیبها از تغییرات مثبت نیز جلوگیری میکنیم.»
وی
ادامه داد: «ما میتوانیم از طریق بسط و گسترش آگاهی نسبت به خوب، بد، زشت
و زیبا و... از طریق یاددادن توان رفتاری یعنی مهارت، تمایل، گرایش و
الگوهای رفتاری مناسب به مقابله با گسترش آسیبها یا جلوگیری از آنها
بپردازیم. وظیفه علوم اجتماعی این است که آگاهی و اراده فرد فرد انسانها
را بسط بدهد تا بتوانند جنبههای آسیبی مسائل را کم کنند و آن را در تعداد
معدودتری از آدمها محدود نگهدارند. جنبههای آسیبی را به اطلاع عموم
برسانند، حساسیت، اراده و توان برای مقابله را گسترش دهند تا دیگران احساس
مسئولیت کنند و جلوی ورود خود و اطرافیان آنها به مسئله آسیبی گرفته شود و
جامعه با حساسیت و اراده و انتخاب بتواند مسائل را از یکدیگر تفکیک کرده و
با آن مقابله کند.»
مقصر دانستن تلگرام عوامانه است منتظرقائم
این نظر را که نرمافزار تلگرام و محتوای آن موجب چنین جنایتی شده، اشتباه
دانسته و گفت: «من بهعنوان معلم ارتباطات که روی موضوع اثرات رسانهها و
از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی کارکردهام، معتقدم بههیچوجه فلان حادثه یا
حتی پدیده تحت تاثیر یک رسانه و محتوای داخلی یا خارجی آن بوده است یا
خیر، نه قابلاثبات است و نه قابل رد. به فرض هم که بگوییم جنایتکار در
تلگرام حضورداشته و جاهایی هم تحت تاثیر محتواهایی قرارگرفته است، این عامل
موجبه نیست بلکه تنها عامل مشددِه است.
ما یک ذهنیت عامیانه درباره علت
داریم و یک ذهنیت آکادمیک. علت انحصاری نیست و میتواند همهجا باشد. مجرم
در گفتوگو با دوستان خود تشویق شده است که تخیلاتی داشته باشد و در آخر
مرتکب جنایتی شده است، در این شرایط ما باید بگوییم روابط اجتماعی عامل این
جرم بوده است؟ حال فرض کنید همان اتفاق در تلگرام افتاده است باید بگوییم
تلگرام مقصر است؟ من این مسئله را بیش از آنکه گزارهای مبتنی بر واقعیت در
جهان خارج بدانم، این برداشت را منتسب میکنم به اینکه عدهای میخواهند
بگویند تلگرام بد است و به همین دلیل برای آن آسیب میتراشند.»
قتل میتواند از الگو پیروی کند سهیلا
صادقی، عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، سخنرانی خود را با انتقاد از
عنوان نشست شروع کرده و گفت: «ما بنا نیست که آسیبهای اجتماعی را بررسی
کنیم، بلکه یک موردمطالعه خاص برای بررسی داریم و آنهم قتل ستایش دختر 6
سالهای است که در خیرآباد ورامین به قتل رسیده است. من اصلاً متوجه
نمیشوم موضوع بحران جنسی از کجا آمده است و با استفاده از این مفاهیم
قرار است که چه چیزی را توضیح دهیم. هنوز مشخص نشده است که قاتل، مقتول را
مورد تعرض جنسی قرار داده است یا خیر. نتایج پزشکی قانونی بههیچوجه این
مسئله را تایید نکرده است. این مسئله حتی ربطی به افغانستانی بودن و مسائل
قومی و ... نیز ندارد.»
صادقی
در ادامه درباره نتایج پژوهشی که در سال 91 در مورد قتل انجام داده بود به
سخنرانی پرداخته و گفت: «وقتیکه نظرات کاربران شبکههای اجتماعی درباره
قاتل را بخوانید متوجه میشوید طوری صحبت میشود که گویی قاتل موجودی به
ذات پلید و غیراخلاقی و بسیار وحشتناک است، درحالیکه ما در دانشگاه باید
جرئت این را داشته باشیم که بدون اینکه با مجرم یا با قربانی همدردی داشته
باشیم، تحلیل جامعهشناسانه از پدیده ارائه کنیم.» صادقی ادامه داد: «هگل
میگوید این خیلی انتزاعی است که ما در قاتل هیچچیزی را نبینیم و تمام
جوهره انسانیت او را به قتلی که مرتکب شده است، ن سبت بدهیم. بر اساس
پژوهشی که من برای قوه قضاییه انجام دادهام شاید تعجب کنید اما میخواهم
بگوییم قتل هم میتواند یک برساخت اجتماعی باشد. ما در حوزه قتل بهترین
آمارها را به دلیل اینکه بدنی هست، داریم اما در همین حوزه هم علیرغم
اینکه گفته میشود آمارهای دقیقی داریم بخشی از آمارها میتواند پنهان
باشد. 5
الی 7 درصد جرائم موجود، خشن هستند و در برخی از شهرهای ما نرخ قتل
افزایش داشته اما با تو جه به زمینههای اجتماعی قابلفهم است. برای مثال
در مناطق مرزی، جاهایی که دعواهای قومی و قبیلهای وجود دارد، نرخ قتل
بالاتر است اما میزان قتل در کشور چیزی حدود 8/2 درصد است. در بسیاری از
رسانهها و فیلمها القا میشود که قاتل با مقتول هیچ ارتباطی نداشته و
ممکن است این حادثه برای هرکسی و در هرجایی رخ دهد، درحالیکه اصلاً چنین
نیست. در اکثر قتلهایی که موردبررسی قرارگرفته رابطهای نسبی بین قاتل و
مقتول وجود دارد. در موردستایش نیز قاتل، مقتول را به خوبی میشناخته است.
بنا به گزارش آقای مرادطلب بازپرس پرونده ستایش با خواهرزادههای قاتل دوست
بوده و برای بازی به خانه آنها رفته و کاری هم نبوده که برای اولین بار
انجام داده باشد».
صادقی
بابیان اینکه تفاوتی که در مورد قتل ستایش با دیگر قتلها میبیند، سن
قاتل است، گفت: «سن قاتل در این مورد خاص زیر 20 سال است اما موارد دیگر که
من بررسی کردهام حدود 21 تا 24 سال است، به این دلیل که قتل معمولاً جرم
نوجوانان نیست، هرچند که هر قتل ویژگیهای منحصربهفرد و درعینحال
ویژگیهای مشترکی دارد که به ما نشان میدهد قتل میتواند بهصورت الگوهایی
خود را نشان دهد.»
50 درصد جرائم در سه تا پنج منطقه رخ میدهد سهیلا
صادقی درباره عواملی که میتواند احتمال ارتکاب به قتل را افزایش دهد،
گفت: «در جرمی مانند قتل تعداد زنان بهمراتب از مردان کمتر است و جالب
است که اکثر قاتلان مجرد هستند. تمامی مواردی که من موردبررسی قرار دادهام
قاتلان از طبقات اجتماعی سطح پایین بودهاند و به این معنا است که طبقات
پایین یکی از عوامل خطر است، کما اینکه مذکر بودن هم ازجمله عوامل خطر است.
بیشتر این افراد در مشاغل بسیار پایین و نیمهوقت مشغول بوده یا مجرم
بودهاند و جرم خود را شغل تلقی میکردهاند. در قتلهایی که مردانه است
خیلی از اوقات قتل در خیابان رخداده است. نوع اختلافاتی که بین قاتلان و
مقتولها وجود داشته بیشتر اختلافات مالی، خانوادگی و ضربههای عاطفی بوده
است و تعداد زیادی از قتلها بر سر مسائل جزئی شکلگرفته است. یعنی بر سر
فحاشی، پارک خودرو و...»
این
جرمشناس ادامه داد: «آلت قتالهای که قاتلان بهکار بردهاند اغلب چاقو
بوده است، خفه کردن، استفاده از قرصهای برنج، هل دادن و... از دیگر روشها
بوده است. بیشتر قاتلان دارای سوءسابقه در رابطه با مواد، پرخاشگری
و...بودهاند. اکثر قاتلان مصرفکننده مواد از نوع شیشه هستند یعنی در اثر
مصرف شیشه آن قدرت و قابلیت را پیدا میکنند که جان دیگری را بگیرند. در
میان موردهایی که من بررسی کردهام تنها دو مورد بودند که مصرفکننده مواد
نبودند، یکی زنی که همسرش را کشته بود و دیگری پسر 18 سالهای که دوستش را
به قتل رسانده بود.
خانواده اکثر قاتلان نیز سابقه جرم دارند. در مورد
مواد، سرقت و خشونتهای بین فردی و کودک در چنین فضایی رشد کرده است.
اظهارات این قاتلان نشان میدهد اعتقادات دینی و اخلاقی ندارد. اکثر این
افراد در محلههای جرم خیز زندگی میکردهاند.
جالب است بدانید 50 درصد
جرائم ما در سه تا پنج منطقه رخ میدهد. گاهی افراد تنها برای لذت دست به
جرم میزنند یعنی در تخطی کردن لذتی را میبیند که در همنوایی کردن وجود
ندارند، بسیاری از آدمها هستند که تنها با انجام کارهای بد مرئی میشوند و
در فضاهایی که من از آن صحبت کردم گاه شرایطی برای مرئی شدن این افراد
وجود ندارد. در اینجا جرم تنها یک مسئله اجتماعی نیست و کجروی برای برخی
از جوانان نوعی غلبه بر یکنواختی است.» صادقی در پایان گفت: «به قول پل راک
رسانهها بیش از جامعه شناسان و جرم شناسان به قتل پرداختهاند و قتل مورد
غفلت روشنفکران قرارگرفته است. قتل هرچند که آمار بالایی ندارد اما تحلیل
خود را میطلبد.»