شفا آنلاین>اجتماعی> وزیر آموزش عالی، نماینده مجلس، فعال سیاسی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری و پزشک؛ اینها در مصطفی معین جمع شده، بنابراین خاطراتش را به یکی از جذابترین روایتهای موجود از دولتمردان جمهوری اسلامی درباره شرایط حاکم بر نظام تدبیر امور در ایران بدل میکند.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپیدمعین
زاده نجفآباد است؛ شهری که زادهشدن در آن به تنهایی کافی است برای سیاسی
شدن. نجفآباد از شهرهایی بود که در کوران انقلاب اسلامی، بلندترین صدا را
داشت. بعد از انقلاب و در جنگ، به نسبت جمعیتش بیشترین تعداد شهدا را
تقدیم این کشور کرد.
بعدها آن اختلاف نظرهایی که به تولد دو جناح چپ و راست
منتهی شد و تحولات منجر به عزل آیتالله منتظری از قائممقامی امام
خمینی(ره)، در کنار تحولات سیاسی اصفهان که آیتالله طاهری نماینده امام
(ره) در استان در مرکز آن بود، فضای سیاسی نجفآباد را هم –شاید بیشتر از
همه کشور- تحت الشعاع قرار داد. در همه این تحولات، این پرسش در
محافل
سیاسی رواج داشت که یکی از برجسته ترین چهرههای حلقه اصفهان در حاکمیت، چه
مواضع و نگاهی به رویدادهای شهرش و استانش دارد.
معین
در کابینه اول هاشمیرفسنجانی، وزیر آموزش عالی بود؛ سهم جناح چپ در
کابینهای که دیگر نخستوزیر نداشت و انتخاب خود رئیسجمهور بود. معین در
کابینه ماند تا سال 72 که آیتالله فرمانش را به سمت راست گرداند؛ نوری و
معین و خاتمی از کابینه خارج شدند و بشارتی و گلپایگانی و لاریجانی جایگزین
آنان شدند. دوره معین از کابینه اما 4 سال بیشتر دوام نیاورد؛ دوم خرداد
شد و معین به وزارتخانه برگشت و دورهای دیگر را اغاز کرد؛ دورهای که یکی
از شادابترین و البته ملتهبترین ادوار در همه تاریخ دانشگاه در ایران
بود.
حالا
دکتر معین نشسته و خاطرات آن روزها را روایت کرده است؛ در 14 فصل و نزدیک
به 800 صفحه. متولی دانشگاه در دولتهای پنجم و هفتم ابتدا از «بازگشت به
عرصه عمومی سخن میگوید؛ اینکه چگونه با فشارهای سیاسی برکنار شده و بدون
تودیع از وزارتخانه رفته است و... در فصل دوم او از بازگشت به اجرا
میگوید؛ اینکه پس از دوم خرداد چه تحولاتی منجر به عضویت او در کابینه
شد. فصل سوم «معماری نظام علم و فناوری در دوره اصلاحات» نام دارد و
همانگونه که از نامش برمیآید درباره سیاستگذاریهای علمی در دوره جدید
است. در ادامه فصل چهارم هم از تحول ساختاری در ستاد وزارت خبر میدهد.
«تمرکززدایی، استقلال و آزادی آکادمیک» عنوان فصل دیگری است که نشان می دهد
چرا و چگونه در دوره اصلاحات، هیات امنای دانشگاهها تقویت شدند و
اختیارات بیشتری پیدا کردند.
فصل
ششم به توصیف «توسعه علمی» میپردازد و از آن با تعبیر «شرط بقا» یاد
میشود. در فصل بعد، معین از طرحی سخن میگوید که برای مدتها سبب کشمکش
دولت وقت و منتقدانش شد؛ طرح تحول ساختاری وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» که
از دل آن در نهایت وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» سر برآورد. در فصل هشتم،
وزیر اسبق درباره هیاتهای امنا حرف زده است و در فصل نهم، برنامههایش
برای توسعه آموزش عالی در مناطق محروم را تشریح کرده است. دکتر معین یک فصل
را هم به دانشگاه پیام نور و کارکردهای آن در توسعه عدالت آموزشی اختصاص
داده است.
فصل
یازدهم، درباره اهمیت سازمان های بینالمللی و از جمله یونسکو در پیش برد
اهداف آموزشی است و دکتر معین توضیح داده که چگونه ارتباطات ایران با این
نهاد در دوره تصدی وی تقویت شد. در فصل دوازدهم، همکاران معین، از تجربه
دفتر وزارتی سخن میگویند و در فصل بعد، مدیران روابطعمومی وزارتخانه
تجربههایشان از آن دوره را نقل کردهاند. فصل آخر هم به توسعه روابط
بینالمللی در وزارت علوم اختصاص یافته است.
کتاب
چند پیوست هم دارد که خواننده کاملا با فضا و شرایط وزارت علوم در دوره
نخست دولت اصلاحات آشنا شود. این کتاب به کوشش یک چهره مطبوعاتی، پدرام
الوندی تهیه شده، بنابراین خالی از شیطنتهای جذاب ژورنالیستی نیست.