به گزارش شفا آنلاین، خلیج فارس در عمق آبهای خود، داستانهای کهن و اسطورههای بسیاری را جای داده؛ همچنان که این خطه از ایران، مهد زایش بخش عمدهای از تمدنهای جهان بوده، راوی و زاینده بسیاری از قصهها و حکایتهای مردمی نیز هست. آنجا که حرف از شاهان ساسانی میشود، آن جا که حکایت کشتیهای بادبانی است و داستانهایی از پریهای دریایی.
جنوب، هنوز که هنوز است با آن هوای شرجی و دلهای گرم مردمش، معدن نَقل نُقلهایی است که از مجاورت دریای سحر انگیز خلیج فارس و جزایر پر از راز و رمزش متولد شده است. درست از آنجا که تصویر تور ماهیگیری، «صید» و «نیاز» را در خاطرهها متجلی میکند، قدیمیترین کتب اسطورههای پارسی به خون دل مردم رنجور ساحل خلیج فارس تحریر میشود.
داستانهایی که سینه به سینه روایت شدهاند و اکنون
نه تنها نماد تمدن سرزمین بزرگ ایران هستند، بلکه یادآور حضور همیشگی فرهنگ
ایرانی از حوالی شط اروندرود تا آخرین سانتی مترهای گواتر است. این
داستانها و روایتهای آغشته به افسون و افسانه یا بر محور زندگی در خشکی
بودهاند و یا حاصل دلمشغولی دریانوردان.
افسانههای نیایشی
افسانههای خلیج فارس، همگی در یک محور با هم مشترک هستند و آن وابستگی به
آب است؛ خواه این آب، آب دریای نیلگون باشد که رزق و روزی ساحلنشینان به
آن وابسته است و خواه، بارانی باشد که آرزوی تشنه لبان کنار دریاست!
معروفترین این افسانهها «دی زنگرو» و «بارونی» هستند که هر دو به نوعی
آیین باران خواهی به حساب میآیند. آیینی میترایی که در سراسر فلات ایران
به عنوان یکی از تاریخیترین نیایشهای آسمانی مطرح بوده و زبانه پرخواهشش
تا سواحل خلیج فارس نیز کشیده شده است.
اجرای نمادین امراسم دی زنگرو
«بارونی» همان طور که از نامش پیداست، نیایش برای طلب آب است اما افسانه
«دی زنگرو» بر پایه داستان ماه گرفتگی استوار شده است. ماه در زندگی مردم
ساحل خلیج فارس یکی از شاخصههای طبیعی به حساب میآید، جز و مد دریا را
میسر میکند و تابشش بر کرانه شبهای مهتابی بندر، یادآور آشفته حالی مردم
این دیار است. در روزگار قدیم، هنگام ماه گرفتگی، باور بوشهریان بر این
بوده که شیر کوهی بزرگی (دی زنگرو) در حال گرفتن ماه است و برای فراری دادن
آن، ظروف فلزی را به صدا در میآوردند، با این ترانه که: «دی زنگرو ماه
ول کن/ماه چهارده ول کن.»
افسانههای دریایی
اگر چه بسیاری از منابع تاریخی وجود پری دریایی در خلیج فارس را قبول ندارند اما افسانهها و اسطورههای این مرز و بوم خواسته یا ناخواسته پرورش دهنده هزاران پری دریایی عجیب بودهاند. با این همه حمدالله مستوفی در بخش جانورشناسی کتاب «نزهةالقلوب» اعتقاد راسخ دارد که خلیج فارس هم به مدد جزایر پراکنده و پرشمارش همواره یکی از مکانهای حضور این آدم وشان بوده و هست. اما این که چرا افسانههای مردم خلیج فارس پیوند عجیبی با این مردمان آبی دارد شاید به خاطر خوش یُمنی آنها در فرهنگ عامه باشد.
بر اساس داستانهای افسانهای دریایی خلیج فارس، دریانوردان ایرانی بر خلاف بسیاری از دریانوردان جهان، پری دریایی را خوش یُمن میدانستهاند، آن طور که مستوفی هم در کتاب خود نوشته: «ظهورشان در بحر، دریاورزان را خرّمی افزاید و آن را سبب آرام دریا دانند.»
به گزارش chn -بر اساس
داستانهای افسانهای دریایی خلیج فارس، دریانوردان ایرانی بر خلاف بسیاری
از دریانوردان جهان، پری دریایی را خوش یمن میدانستهاند.
پری
دریایی در داستانهای افسانهای خلیج فارس تاریخی طولانیتر از دیگر
افسانهها دارد؛ از نخستین سفر کوروش کبیر به حاشیه این دریا، پریان دریایی
به دامن قصهها آمدهاند گو این که گاه با نام دیگری! اسکندرنامه نظامی
نخستین صحنه ظهور پری دریایی است اما در داستان «انشرتو» زنهای دو زیست
دریای پارس به خوبی نمایان میشوند. بابای دریا، گاوماهی، گوهر شبچراغ،
خرچنگ در کتاب ناخدا شهریار رامهرمزی، بوسلامه و منتیلپو دیگر جانداران
اسطورهای و افسانهساز این پهنه آبی هستند که داستانهای فراوانی را به
کرشمه افسانه در دل مردم این دیار حک کردهاند.
داستانهای تاریخی
در زمره داستانهای تاریخی، روایتهای بسیاری از حضور پادشاهان ایران قدیم در سواحل و جزایر خلیج فارس نقل شده، روایتهایی که اگر چه کمتر در متون تاریخی به آن پرداخته شده، اما شواهدی مسلم در زندگی و حیات این بخش از ایران به جا گذاشتهاند که قابل انکار نیست؛ همچون داستان تاریخی شاپور ساسانی و مردان کهن سال جزیره لاوان. این داستان که بر آمده از تاریخ جزیره لاوان در خلیج فارس است حکایت از آن دارد که سه مرد کهن سال بومی این جزیره برای دادخواهی به نزد دومین پادشاه ساسانی، شاپور، آمدهاند.
دادخواهی این سه صیاد پیر از تازیانی بوده که دختری را از جزیره محل سکونت
شان دزیدهاند. دیگر داستان مهم در تاریخ خلیج فارس بیشک داستان حضور
کوروش در سواحل اینجاست؛ حضوری که تا سالها به وسیله یونانیان به اسکندر
نسبت داده میشد اما محققان بالاخره نشان دادند که این کوروش بوده که به
عنوان اولین پادشاه روبهروی خلیج فارس قرار گرفته و حضورش منبع داستانهای
بیشماری شدهاست.
افسانههای جزیرهای
یکی دیگر از داستانهای افسانهای خلیج فارس درباره جزیره شیف است،
جزیرهای که از بهم پیوستن آب رودخانه شاهپور و دالکی بهوجودآمده و همواره
جزو مناطق جادویی و داستانی حاشیه خلیج فارس به حساب میآمده است. افسانه
صید صدف، داستان پری دریایی، اشباح تاریکی از افسانههای این جزیره رویایی
هستند، داستانهایی که اهالی بوشهر آن را به خوبی میدانند و سالهاست
که سینه به سینه میان نسلهای مختلف میچرخد.
از دیگر وجوه
حضور افسانههای جزیرهای در خلیج فارس، وجه تسمیه جزایر است. هر جزیره
کوچک و بزرگ در این دریای نیلگون برای خودش نامی دارد، نامی که به این
راحتیها بر تن جزیره ننشسته و ماجرای هر کدام در قالب افسانه، داستان و
یا حتی اسطورهای درآمده تا در قلب همگان زنده بماند. درست مثل داستان
جزیره کیش! اگر چه که وجه تسمیه کیش به خاطر بلندیهای اطراف جزیره است
اما بعضی از نویسندگان معتقدند که نام این جزیره «کیان» بوده تا اشارهای
باشد به سلسله کیانیان و ماجرای تخت کیکاوس که در سیراف فرود آمد.
افسانههای کودکانه
بخش دیگری از داستانهای افسانهای این دیار ریشه در اسطورههایی دارند
که روزگاری از جز آیینها، متلها و یا پهلوانیهای این دیار بودهاند.
مخاطب اصلی این داستانها اگر چه کودکان هستند اما عمق پند و حکمتشان
اشاره به فرهنگی دارد که زاده داستانهای اصیل ایرانی است. در این میان قصه
«کاخجل» و قصه «حلیله و ملیله» از اهمیت بیشتری برخوردارند. آن گونه که هر
دو به نوعی روایتهای بومی از داستانهای کهن ایرانی همچون شنگول و منگول
به حساب میآیند. حلیله و ملیله یکی از داستانهای افسانهای مردم بندر
کنگ است اما قصههای «سبزعلی قبا»، «کره» و «ابر و باد» بیشتر در ولایت
بوشهر شهر است. ویژگی اصلی این افسانهها در اولین نگاه وابستگی به دریا و
تاکید بر خلیج فارس است اما ویژگیهای اساطیریشان هم قابل انکار نیست؛
حضور موجودات فرابشری و حیوانات عجیب و غریب اساطیری به عنوان شخصیت اصلی
داستان معنایی جز این ندارد.
ساحل نشینان خلیج فارس چشم در چشم
گستره پر راز و رمز دریا و در مجاورت حکایتهای دل انگیزی از جانواران
افسانه ای و داستانهای اسطورهای، راوی داستانهای پر خاطرهای چون
سندباد، دریانورد ایرانی بوده اند. درون مایه این داستانها بیش از هر چیز
زنده نگه داشتن نام سرزمینی است که خلیج فارس بخش مهمی از آن به شمار
میآید و شاید بهتر از هر وسیله و راهکاری، حفظ و ثبت همین داستانهای خیال
برانگیز است که می تواند خلیج فارس را برای همیشه ایرانی نگه دارد.