کد خبر: ۹۷۸۷۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ - 2016February 18
خاطرات خواندنی پروفسوربهروزبرومند پدر نفرولوژي ايران :
شفاآنلاین :پزشكي ايران تلخ وشيريني هاي زيادي دارد،وقتي تاريخ طب ايران را ورق مي زني‌متوجه مي شوي ايران زمين چه طبيبان زبردستي داشته كه تنها به مددنبوغ واستعدادذاتي خودتوانسته اند با كمترين امكانات بهترين خدمت رابه همنوعان خودارايه دهند.

پروفسور بهروز برومندبنيان گذارو پدر نفرولوژي ايران، يكي از همين نخبگان عالم طب است كه دکترای پزشکی را از دانشگاه تهران وتخصص داخلی را از دانشگاه جورج تاون امریکا دریافت کرد .وي از سال ١٣٥٤تا سال ١٣٥٩ سرپرست مركز دياليز وزارت بهداشت بودومرکز پیوند کلیه را در بیمارستان ۱۵ خرداد (به‌آور سابق) راه اندازی کرد. برومند پس از مهاجرت بخشی از پزشکان متخصص در سال های ۶۰ تا ۶۴، بخش نفرولوژي بيمارستان دكتر شريعتي را دوباره راه اندازی کرد. او بین سال های ۵۸ تا ۶۰ رییس دانشگاه علوم پزشکی ایران بودوپارسال نيزازسوي انجمن بین المللی نفرولوژی، متخصصین بیماری های کلیه،به عنوان پایه گذار و پیشگام دانش بیماری های کلیه در خاورمیانه معرفی شد.با اوگفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد:

پروفسوربرومند، بفرماييدكه كه چطور شد كه سراغ رشته پزشكي رفتيد؟

من درشهرقائمشهر(شاهي)مازندران بدنيا آمدم،طبيعت اطراف ما پرازحيوانات و گل وگياه بودوهمين مرابه سوي زندگي جذب مي كردمثلا وقتي مي ديدم يك حيواني مرده آنرا كالبد شكافي مي كردم واين كم كم مرا به زندگي علاقه مندكردعلاوه برآن پدرم درشهرستان قائمشهررئيس‌جمعيت شيروخورشيد ورئيس انجمن شهربود، سال 1326يك آتش سوزي درقاديكلاه اتفاق افتاد،پدرم تجارت خانه خودرا كه چندتا اتاق داشت به درمانگاه تبديل كردتا كساني كه درآتش سوزي زخمي شده بودند به آنجا آمده ودرمان شوند من كه درآن زمان8يا7سالم بودوقتي كمك به آنهارا مي ديدم ويا نواربه دست گرفته وزخم هاي مردم را پانسمان مي كردم،از همان روزها با پنبه و الکل و داروهای ضد عفونی آشنا شدم و آسیب دیدگان هم مرا برای خدمتگزاری تشویق می کردند ،اين براي من انگيزه اي شد تا با تندرست كردن مردم آنها را خوشحال كنم بنابراين ازهمان زمان به سراغ پزشكي رفتم .

نفرولوژي را چگونه درايران بنيانگذاري كرديد وبه پدراين رشته معروف شديد؟

مادرم بيماري كليه گرفت،براي درمان او خيلي سختي كشيدم،آنزمان دكترمحمود جهرمي كه يكي ازاستادانم بود،جراح ومتخصص بيماري هاي كليه بودبه من گفت، به خاطرنجات مادرت هم شده بايدبيماري هاي كليه بخواني،منهم ازهمان زمان شروع به مطالعه درباره بيماري ها كردم ،وقتي درسم تمام شد دوسال ونيم به شهر نكا رفتم‌درآنجا به علت علاقه به مادرم‌وهمچنين به خاطراين كه عفونت هاي ادراري زيادبوددرزمينه بيماري هاي كليه بيشتر مطالعه مي كردم.بعدازاين مدت براي گذراندن دوره تخصص به امريكا رفتم ودرآنجا تصميم گرفتم بيماري هاي كليه راتاآخرين مدارج علمي ادامه دهم ،چون بيماري نفرولوژي هم تازه درآنجا مطرح شده بود،من دردومين دوره آزمون نفرولوژي پذيرفته شده وبه عنوان اولين ايراني درخاورميانه بوردتخصصي نفرولوژي گرفتم وبه ايران بازگشتم.

زماني كه به ايران آمدم به كمك وزارت بهداري بخش دياليزدرست كردم،سپس با همكاري چند تا ازجراحان ازجمله دكتررياحي ،دكترعليرضا منصوريان اولين پيوندرا درايران انجام دادیم.باهمكاري دكترفريدون علا كه آنزمان رئيس سازمان انتقال خون ودكتربهروز نيك بين كه ايمونولوژيست بودبا سازمان پيوندكليه اروپا ارتباط برقراركرديم تاكليه هايي كه درآنجا مورد استفاده قرارنمي گرفت به ايران ارسال شود،ماپيوندكليه را دربيمارستان "به آور" آنزمان كه بعدها به 15خردادفعلي تغييرنام دادانجام مي داديم. البته دكترهمايون خوانساري و دكترسنادي زاده هم به كمك ما آمدندكه اولين بخش پيوندراراه اندازي كرديم.

درآن دوره كسي كه دچاربيماري كليه مي شدازنظر دياليز و پيوند محكوم به مرگ بودويا بايد به خارج ازكشوراعزام مي شدوبا انواع بيماري برمي گشت.خوشحالي مريض ها مرا تشويق كرد كه بيشترتلاش كنم، يك سري دانشجوياني تربيت كرديم كه علاقه مند بودند،درشهرستانها نفرولوژي راه اندازي كرديم ،اين درشرايطي بود كه حتي تركيه هم اين امكانات را نداشت كم كم يك هويتي براي ما پيداشدوبه كمك بيماران ازجمله زنده يادمصطفي قاسمي كه جزومريضهايم بود انجمن حمايت ازبيماران كليوي راراه اندازي كرديم، همينطور باكشورهاي همسايه درارتباط بوديم تا اين كه به عنوان پدرعلم نفرولوژي ايران معروف شدم ،تقريبا 80درصدنفرولوژيست اوليه دانشجويانم بودند،اينهادستاوردهايي بود كه داشتيم..

استاد،دوره شما بيشترنخبگان خودشان به دنبال علم مي رفتند ولي امروزه احساس مي شود كه جوانهانسبت به اين مساله بي تفاوت شده اند دليل اين امر چه مي تواندباشد؟

علت آن وضع جامعه است نمي شود گفت كه آنزمان همه دنبال علم مي رفتندوموفق مي شدند ولي به عنوان يك‌پزشك جوان درآن دوره نگراني از آينده نداشتم، زماني كه فارغ التحصيل شده وبه شهر نكا رفتم توانستم با طبابت وويزيت نفري 5تومان يك خودرورنوخريده و هزينه عروسي خودم رانيزتامين كنم، اما جوان امروزاين امكانات را ندارد، اميدوارم وزارت بهداشت ودرمان بتواندامكاناتي براي جوانها فراهم كندتاآنهادغدغه شغلي نداشته باشند، شكم گرسنه دين وايمان نداردوقتي يك نفرامكانات ندارد نمي توان توقع داشت كه درپزشكي موفق باشد

الگوي شماچه كسي بوده است؟

آن موقع انسانهاي بزرگي مثل دكترقريب ودكترمهدي آذر الگويم بودند وقتي اينها را مي ديديم وانگيزه مي گرفتيم ،روند زندگي اينطوري بود،وقتي كسي استاد مي شدشخصي بود كه شايستگي استادي داشت درحالي كه اكنون اينگونه نيست ،من براي اين كه استادشوم بايستي از چندتا فيلترعبوركنم درحالي آن موقع روند اين طورنبودامروزه مبناي انتخاب اساتيد علم ومهارتشان نيست وهمين مدل راكم مي كند.

دوره شما آموزش معمولا به صورت استادشاگردي بود ولي احساس مي شود اين مساله اين روزها كم رنگ شده چرا؟

اينها به سيستم آموزشي برمي گردكه‌اين مسايل را به جوانها ياد نمي دهد،من بيش از50سال است كه پزشك هستم و40 سال است كه نفرولوژي كار مي كنم ،هنوزاعتقادندارم كه همه چيزرا مي دانم وبايد بيشتربخوانم. امروزه اينها را به جوانهاآموزش نمي دهندجوانهاانتخاب مي شوند براي اين كه مدركي بگيرنديامكان هايي است كه برايشان تست مي نويسددرنتيجه به‌روندديگري بارمي آيند،اينها مجبورندومدلي هم نديدند،استادشان استادي بوده كه ازطريق رانت استادشده است شما اگراحساس نكنيد كه مملكت مال خودتان است براي آن دل نمي سوزانيد.ما احساسمان اين بود كه مملكت مال خودمان است. البته‌تلقي منفي نشود بسياري جوانها هم هستند كه صادقانه وخوب كارمي كنند.

به نظر شما چه چيزي باعث اين مساله شده فناوري يا مسايل ديگر؟

اين دوجانبه است ازيك طرف فناوري مي تواند اطلاعات جوانها رابالاببردمثلا زماني كه ما دانشجو بودم ومي خواستيم يك مقاله بنويسيم يك ماه ازاين‌كتابخانه به آن‌كتابخانه مي دويدم درحالي كه اكنون بايك كليك آخرين اطلاعات درچندثانيه دراختيارشما‌ست ،سيستم است كه اينها را بكارمي اندازد.اگر سيستم مديريتي براساس لياقت، كفايت وكارداني باشد بهره وري بيشترمي شود، ما بايد افرادرا براساس دانش واستعداد شان انتخاب كنيم نه براساس چيزهاي ديگر.اگرانتخاب براساس لياقت وشايستگي نباشدجوان دلسرد مي شود.

جوانها چگونه مي توانندازفناوري درست استفاده كنند؟

فناوري مثل تيغ دولبه است هم مي تواند سودمند باشد اگرصحيح استفاده شود وهم مي‌تواندزيانبارباشداگردرست مورداستفاده قرارنگيرد،چون خودش به تنهايي نقش نداردبلكه نحوه استفاده است كه جامعه راتغييرمي دهد.مابايدنحوه استفاده رايادبگيريم ونحوه تفكر را يادبدهيم‌اشكال اساسي كارما اين است كه تفكرنمي دهيم، بزرگترين حافظه را كامپيوترداردواطلاعات دررايانه موجود است ولي كامپيوترنمي تواند كاري بكندآن چيزي كه انسان راتغييرمي دهدتفكراست مابايد طرزتفكررا به جوانهاآموزش بدهيم، اينها دركامپيوترموجود نيست البته مابايدالگوهاي خوبي هم باشيم اگر من بامريضم بدرفتاري كنم وبه مريض انسانيت يادندهم نمي توانم الگوي خوبي باشم

چطور مي شود جوانهارابه سوي پژوهش هدايت كرد؟

يكي ازمشكلات مااينست پژوهش براي ارتقاست نه‌براي علاقه، مبنا بايستي طوري باشدكه بتوانيم بفهيمم كه چه كسي پژوهش كرده تادرجه بالاتربگيردوچه كسي پژوهش كرده كه دستاورد علمي‌رابالاببرد.مثلاوقتي مريضي را مي بينيم كه كبدش ناراحت است بايدبرويم ازتكنولوژي استفاده كنيم تا راجع به آن بيماري اطلاعات كسب كنيم ياتحقيق كنيم كه ديگران چگونه اين بيماري را درمان كرده اند ياچه پژوهش هايي راجع به اين موضوع شده است اينهاباعث مي شود خودم هم دنبال پژوهش بروم.

يك جوان چگونه مي تواند يك پزشك خوب هم باشد؟

جوان بايدعاشق كارش بوده وازكاري كه انجام مي دهد لذت ببردجوان وقتي عاشق كارش نباشد به جايي نمي رسد.كوتاه سخن اين كه يك ضرب المثل آمريكايي مي گويد من عاشق بيمارانم هستم وبايد كاري كنم كه بيماران هم عاشق من باشند.

براي اين كه تجربه ارزشمنداستاداني مثل شما به جوانهامنتقل شود چه راهكاري را پيشنهادمي كنيد؟

جوانهابايستي احساس كنند كه كارشان هنر است وبه پزشكي به عنوان حرفه اي براي نان درآوردن نگاه نكنند،پزشكي يك هنراست و هنر بايدبراي هنرباشد مهم نيست كه هنرت چقدرقيمت دارد مهم اينست كه چقد لذت برده باشي روزي كه ميكل آنژتابلولبخند ژوكوند را كشيد پول زيادي نگرفت ولي بعدها آن تابلوميليونها دلار قيمت پيداكرداگريك پزشك جوان خودش را هنرمند بداندوكارش را براي مزد انجام ندهد وقتي كه زندگي فردي را نجات مي دهد خوشحال مي شود،موفقتراست، خودمن هروقت سعي كردم كه از اين راه ميزان درآمدم رابيشتركنم چندان موفق نبودم ولي وقتي خواستم دردكسي را تسكين بدهم خيلي موفق بودم.

گفتگو:رحمان احمدی

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
حاجیکلایی
|
Russian Federation
|
۲۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
0
0
بزرگی از دیار عشق و اگر گزافه نگویم ابن سینای دیگر ...
تو کز مکارم اخلاق عالم دگری
وفای عهد تو از خاطرم بدر نرود
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: