شفا آنلاین>جامعه پزشکی-همایش ها> میگویند کار در دو قرن اخیر بیشترین ساعات طول عمر افراد را به خودش اختصاص میدهد. در نتیجه بیراه نیست اگر بگوییم کار روی جسم و روان همه تاثیر میگذارد و یکی از اصلیترین بخشهای شخصیت آنها میشود
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید اما شغل و حرفهای
که هر کدام از ما داریم، تا چه اندازه ایمن است؟ اگر شغل خود را تا سالها
انجام دهیم چه تاثیرات احتمالی روی جسم و روان و زندگی ما خواهد داشت؟ این
«تاثیرات احتمالی» موضوع اصلی دانش
طب کار و سلامت شغلی است.
کنگره طب کار و
بیماریهای شغلی که در ابتدای این هفته در تالار امام بیمارستان امام
خمینی (ره) برگزار شد، در رابطه با همین خطرات احتمالی و چگونگی پیشگیری از
آن بود. به همین مناسبت، در رابطه با مسائل مربوط به متخصصین طب کار در
کشور، با محمدمهدی سهرابی متخصص طبکار به گفتوگو نشستیم.
معاینات طب کار تنها برای کسانی است که مشمول قانون کار هستند محمد
مهدی سهرابی، متخصص طب کار و دبیر کنگره، در
رابطه با ماهیت وظایف متخصصین طب کار گفت: «به صورت کلی متخصصین طب کار و
کارشناسان بهداشت حرفهای و ایمنی افرادی هستند که در زمینه حفظ ایمنی یک
شغل فعالیت میکنند.
طب کار دانشی پیشگیرانه است و با مطالعه روی انواع
مشاغل و بررسی زمینههای خطرات و احتمالی آن و مشکلاتی که امکان دارد طی
انجام کار برای افراد پیش بیاید، پاراکلینیکهای تخصصی طب کار را فراهم
میکند. از سوی دیگر، کارشناسان حرفهای بهداشت نیز در بخش صنایع و ساختار
سلامت در کارخانجات فعالیت دارند که با بررسی اجرای نکات ایمنی، میتوانند
سلامت کارکنان را تضمین کنند.»
سهرابی
همچنین در رابطه با قوانین مربوط به کار و سلامت شغلی به «سپید» گفت:
«عمده فعالیت ما بر اساس فصل چهارم قانون کار است. چرا که انجام یکسری
اقدامات پزشکی در و بهداشتی در این قانون آمده است. بنابراین هم با وزارت
کار و رفاه اجتماعی و هم با وزارت بهداشت در ارتباط هستیم.» سهرابی در
رابطه با این قانون گفت: «طبق این قانون کارفرما موظف است سالیانه سلامت
کارگران یا کارمندان خود را به لحاظ سلامت شغلی بررسی نماید و اگر مشکلی در
این زمینه وجود دارد در جهت رفع آن باشد.» اما تا چه اندازه این قانون در
کشور اعمال میشود؟ سهرابی در پاسخ به این پرسش گفت: «این قانون تنها برای
افرادی است که مشمول قانون کار میشوند.
این افراد میتوانند در یک کارگاه
تولیدی بسیار کوچک باشند یا در یک کارخانه صنعتی بسیار بزرگ. اما خب تعداد
این افراد به اندازه تمام مشاغل کشور نیست و ما برای استخدام و فعالیت
قوانین متفاوتی داریم. برای مثال قانون استخدام کشوری، قانون نیروهای مسلح و
ارتش و قانون کار داریم که هر کدام شرایط و ضوابط خود را دارد. بسیاری از
کارمندان دولتی که به صورت پیمانکاری استخدام شدهاند یا پلیسهای نیروی
انتظامی مشمول قانون کار نمیشوند. هرچند قوانین مربوط به کار آنها هم
سلامت شغلی و حرفهای را خواستار است اما مانند قانون کار نظارت را ملزم
نمیداند.»
این
مشکل شاید در ابتدا کوچک به نظر برسد اما در عمل امکان دارد بیشتر به نفع
کارفرمایان باشد تا کارکنان. سهرابی در این زمینه میگوید: «طبق تبصره دوم
ماده 92 قانون کار، به لحاظ قانونی اگر فردی بر اثر کار خود دچار مشکل بشود
و تشخیص هم داده شود که این مشکل از حرفه وی است، کارفرما طبق قانون کار
موظف است پس از بهبودی کامل وی، بدون کسری از حق و حقوق فرد، وی را در جایی
دیگر از مجموعه مشغول به کار کند که خطرسابق دیگر فرد را تهدید نکند. اما
این در حالی است که فرد مشمول قانون کار بشود. امکان دارد یک کارگر که
قرارداد پیمانی یک ساله با یک کارخانه بسته است، بر اثر تنفس برخی گازها
دچار مشکلات ریوی شود یا به سادگی کمردرد بگیرد.
کارفرما اگر نیاز باشد
حتماً غرامت را پرداخت میکند و حقوق کارگر را در زمان غیبت وی میدهد. اما
به راحتی میتواند سال بعد از بستن قرارداد با آن کارگر خودداری کند و هیچ
قانونی هم نیست که جلوی کارفرما را بگیرد. چرا که به لحاظ قانونی کاملاً
حق دارد پس از پایان هر سال، با هر نیرویی که خودش صلاح میداند تجدید
قرارداد کند.»
پزشکان عمومی به طب کار ورود نکنند اما
این تمامی مشکلات پیش روی متخصصین طب کار نیست و تشخیصهای غیرمتخصصین هم
یکی از موانع بر سر راه آنها است.
سهرابی، این متخصص طب کار در این زمینه
میگوید: «یکی از اصلیترین وظایف متخصصین طب کار، تشخیص این است که آیا
مشکلی که برای فرد پیش آمده بر اثر حرفهاش است یا عوامل دیگر هم دخیل بوده
است. برای مثال یک کارگر ممکن است بگوید با وجود بستههایی که هر روز بلند
میکند، کمردرد گرفته است. این کار یک متخصص طب کار است که باید تشخیص دهد
آیا واقعاً این کمردرد بر اثر بلند کردن بستهها بوده یا نه. اگر واقعاً
بر اثر کار به وجود آمده تا چه اندازهای منجر به محدودیت در انجام فعالیت
در فرد میشود و این محدودیت موقت است یا دائم. برای رسیدن به این تشخیص،
به آموزشهای تخصصی نیاز است و نمیتوان با آموزشهای عمومی به چنین تشخیصی
رسید.»
سهرابی در ادامه در مورد ورود پزشکان عمومی به این عرصه توضیح داد:
«در این در حالی است که گاهی مسئولین یک مجموعه کاری، از یک پزشک عمومی
میخواهند تا بررسی سالیانه کارکنان مجموعه را انجام دهد. در صورتی که طب
کار و تخصص آن بار قانونی دارد و هر تشخیص آن میتواند بار مالی بر دوش
کارفرما یا کارگر بگذارد. بسیاری بر این باور هستند که طی کردن دورههای
بازآموزی میتواند این دانش را به پزشکان عمومی بدهد. در حالی که همانطور
که از نام بازآموزی پیدا است، این دانش زمانی موثر است که از پیش دانش به
صورت تخصصی آموزش داده شده باشد و حالا به منظور یادآوری دورههای بازآموزی
برگزار میشود. بسیاری هم به این اعتراض میکردند که چرا متخصصین طب کار
در سطح اول درمان قرار گرفتهاند. علت این است که مطالعه روی یک حرفه و
مشخص کردن همه زمینههای آن، از ابتدا تا انتها دانش تخصصی میخواهد. در
ابتدا یک شغل و تمام جوانب آن باید تعریف شود و ابزار و فعالیتهای مربوط
به آن ثبت شود. متخصصین طب کار باید با مخاطرات هر شغل آشنایی کافی داشته
باشند تا بتوانند در مواجهه با آن تشخیص درست دهند که مشکل فرد از کارش به
وجود آمده یا نه.
آماری در دست نداریم اما
چه تعداد افراد در سال بر اثر حوادث شغلی جان خود را از دست میدهند؟ چه
تعداد به علت همین حوادث از ادامه کار باز میمانند یا دچار نقص عضو
میشوند؟ چه شغلهایی پر مخاطرهتر از باقی حرفههای دیگر است؟ چه شغلی در
سال گذشته بیشترین آسیب را در شغل خود دیدهاند و چه هزینههایی در سال
بابت این آسیبها پرداخت میشود؟
متخصصین
طب کار آماری در این زمینه ندارند. سهرابی در این زمینه میگوید: «تا کنون
هیچ سازمان مستقل و منسجمی نداشتهایم که بخواهد این اطلاعات را گردآوری
کند. پژوهشهای زیادی در این زمینهها انجام شده است اما هیچ کدام به شکل
پیمایشهای ملی نبوده و به صورت جزئی انجام شده است. شاید تنها 30 درصد از
افرادی که مشمول قانون کار میشوند، در یک سیستم منسجم شناسایی شدهاند و
از این میزان هم تنها 40 درصد است که به صورت منسجم پروندههای خود را
تکمیل میکنند و مدارک مشخصی دارند که ثبت میشوند.
این میزان هم نمیتواند
به صورت کامل روشنگر تمام وضعیت سلامت شغلی در کشور باشد. حتی اگر هم
اطلاعاتی در دست داشته باشیم باز به سادگی نمیتوان به صحت و سقم آن
امیدوار بود. چرا که بسیاری از پزشکان عمومی و افراد دیگری که متخصص
نیستند، تشخیصهای اشتباهی دادهاند که نمیتوان به همه آنها تکیه کرد.
اطلاعات و آماری که ما داریم مانند اینکه نشستن پشت میز تا چه اندازه به
کمر و گردن آسیب میزند همگی از مطالعات خارجی به دست آمده است و برای
استخراج آمار داخلی باید یک سازمان وظیفه آن را عهدهدار شود.»
راهکارهای پیشنهادی برای حل مشکلات متخصصین طب کار چه
راهکاری برای این مسئله وجود دارد؟ چطور میتوان مشکلات مربوط به طب کار
را برطرف کرد؟ سهرابی در این زمینه میگوید: «مراجعه به پاراکلینیکهای طب
کار و پیگیری امور مربوط به حرفه از این طریق یکی از مهمترین راهکارهایی
است که میتواند از بروز ناهماهنگیها در کشور جلوگیری کند.»
پزشکانی
که به صورت مداوم مجموعههای بزرگ و کوچک فعالیت میکنند، چطور؟ آنها تا
چه اندازه میتوانند از مشکلات متخصصین این حوزه کم کنند؟
سهرابی در پاسخ
به این سوال گفت: «این پزشکان نمیتوانند به صورت کامل به حوزه طب کار وارد
شوند. چرا که به آنها در این زمینه خیلی نیاز نیست. برای مثال، کارگران به
این پزشکان بیشتر به علت مهر و امضای نسخه، سرماخوردگی ساده یا استراحت
پزشکی مراجعه میکنند و لازم نیست یک متخصص طب کار حتماً در آنجا وجود
داشته باشد.» تغییر قوانین مربوط به کارفرمایان و نظارت روی سلامت کارکنان
تا چه اندازه میتواند کمککننده باشد؟ یا اینکه هزینههای مربوط به سلامت
کارکنان را به جای کارفرما، دولت به عهده بگیرد.
سهرابی در این باره گفت:
«برخی از قوانین مختلف هستند که میتوانند برای کارفرماها انگیزه ایجاد کند
تا به سلامت کارکنان خود اهمیت بیشتری بدهند. برای مثال سلامت کارکنان یک
بیمارستان و اینکه تا چه اندازه احتمال خطر برای آنها وجود داشته باشد یکی
از معیارهای مربوط به اعتباربخشی بیمارستانها است.
از سوی دیگر، اینکه یک
کارفرما هزینه سلامت کارگران را به عهده بگیرد، خودش یک انگیزه برای وی است
که بتواند سلامت زیردستانش را تامین کند. اگر این هزینهها را دولت به
عهده بگیرد دیگر برای کارفرما فرقی ندارد که تا چه اندازه اقدامات امنیتی
رعایت میشود.»