با گیراندن این سیگارها، میلیاردها تومان به سرعتِ خاکستر شدن سیگار و رسیدنش به فیلتر، دود میشود و از دستمان میرود، اما آنچه دود میشود فقط این نیست، که در لابهلای جمعیت مصرفکننده، کودکیها و نوجوانانیها دود میشود.
شاید سِر شدهایم که دیگرغصه نمیخوریم از رسیدن سن مصرف سیگار به زیر
10 سال (نتیجه مطالعه جمعیت مبارزه با دخانیات)، از دیدن کودکی که گوشهای
از پارک لم داده و ماهرانه سیگار میکشد یا این که قلیان بازیچهای شده در
دست بچهها.
ما اما ندانسته و بیخبر روی لبه تیغ ایستادهایم، تیغی آنچنان برّان که تیزیاش از میان آمارهای معاون وزیر بهداشت نیز حس شد؛ از بین گفتههای دکتر علیاکبر سیاری که ایرنا آن را نقل کرده است.
او دیروز در جمع خبرنگاران دو عدد داد، یکی مربوط به مصرف قلیان و دیگری مربوط به سیگار و هر دو درباره میزان تمایل دانشآموزان تهرانی به این دو؛ قلیانکشی 51.2 درصد دانشآموزان و لب به سیگار زدن 31 درصد آنها.
این دو آمار یعنی آلوده بودن نیمی از دانشآموزان تهرانی به قلیان و پک به سیگار زدن یک سوم آنها، یعنی یک فاجعه، یعنی وضعی که نباید پیش میآمد اما آمد.
کاری به آمارها هم که نداشته باشیم چشممان گواه خوبی است بر دودی بودن برخی بچهها، به خریدهای یواشکیشان، دود کردن در محافل دوستانه، تعطیلی مدرسه و ایستادن سر گذر و گیراندن یک نخ سیگار یا بزمهای ناسالم پای بساط قلیان و تنباکو.
سکوت آموزش و پرورش
آموزش و پرورش همیشه وقتی پای آسیبهای اجتماعی و خردهگیری به مدارس وسط میآید یا سکوت میکند یا انکار، یا متوسل به کوچک نشان دادن مشکل میشود یا میگوید مقصرآسیبها مدرسه نیست.
به هر حال همیشه آسیبها به شکلی پنهان شده تا وجهه مدارس حفظ شود و در ضمن تاکید شود که مدرسه مسئول به انحراف رفتن بچهها نیست و فقط پذیرای بچههایی است که در اجتماع به بیراهه رفتهاند. اما خارج از آموزش و پرورش تقریبا هیچ کس چنین استدلالی را قبول ندارد و خیلیها وقتی بحث آسیبهای اجتماعی و رفتارهای مخاطرهآمیز دانشآموزان پیش میآید، وظیفه سنگینی را متوجه آموزش و پرورش میدانند.
دیروز ما تلاش کردیم درباره آمارهایی که معاون وزیر بهداشت ارائه کرد آموزش و پرورش را به حرف بیاوریم، شاید دفاعی، واکنشی، توضیحی، داشته باشند، اما نشد چون، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارتخانه و معاون تربیت بدنی و سلامت وزیر هیچ کدام فرصت مصاحبه نداشتند.
اما این سکوت، اصل ماجرا را پاک نمیکند، این را که نه فقط در تهران که در سراسر کشور از آن 60 میلیارد نخ سیگاری که سالانه دود میشود، بخش قابل توجهی به جان دانشآموزان مینشیند، مازاد بر تعداد نامشخص از قلیانهایی که هر روز چاق میشود و در دورهمیهای نوجوانان و جوانان حتی کودکان استفاده میشود.
چرا دانشآموزان دودی میشوند
سیگار و دخانیات معضل جامعه بشری است، نه به مرزهای وطنمان محدود است و نه به ایرانیها. تمام ملتها اسیر نیکوتین هستند؛ نشئه دود.
دکتر حسن آذریپور، عضو کمیته کشوری مبارزه با استعمال دخانیات که در گفتوگو با ما این مفهوم را منتقل کرد، کمی از زهر خبر دودی بودن دانشآموزان ایرانی گرفته شد، مخصوصا که گفت میانگین سن اولین تجربه دخانیات در جهان 12 سالگی است. اما این نیز از مشکل موجود کم نکرد، خودش هم قصد کم اهمیت جلوه دادن این معضل را نداشت و دغدغه کاهش مصرف داشت.
با این حال او تمایل به مصرف سیگار و قلیان را به چند علت ربط داد به این که بچهها بخصوص فرزندان خانوادههای مصرفکننده بزرگ شدن و بلوغ را مساوی میدانند با مصرف دخانیات، به این که بچهها در سن بلوغ نسبت به دخانیات علاقه و کنجکاوی دارند، به این که تحت تاثیر گروه همسالان قرار میگیرند و قدرت «نه» گفتن ندارند از ترس متهم شدن به بچگی و ترسویی و بدتر درمورد قلیان که تصور میشود تفریحی بیخطر است و بدتر این که بسیاری از خانوادهها قلیان را وسیله برقراری ارتباط دوستانه با فرزندان کردهاند.
با دکتر زهرا حسامی، معاون درمان مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه شهید بهشتی نیز که حرف زدیم او برای گرایش نوجوانان وجوانان به دخانیات استدلالی نداشت بجز مشکلاتی از همین جنس، از ریختن قبح مصرف قلیان در جامعه، تصور نادرست درباره بیخطر بودنش و آزادی زنان و دختران که تابوهای فرهنگی و اجتماعی در مصرف قلیان محدودشان نمیکند تا در دسترس بودن دخانیات، ارزان بودنش و گرانی و محدودیت تفریحات سالم.
او میگوید: اگر قانون جامع کنترل دخانیات اجرا میشد، سیگار و تنباکو این همه ارزان و در دسترس نبود، یا در هر مغازهای یافت نمیشد، اما حالا که نشده وضع همانی است که میبینیم؛ موج گرایش افراد کم سن و سال به سمت سیگار، بویژه قلیان که شدت استفاده از آن درآینده نزدیک بیشتر از امروز خواهد شد.
وظیفه سنگین نظام آموزشی
این که خیلی از ما هنوز نمیدانیم قلیان بیخطر نیست یا این که اگر کسی سیگار و قلیانی تعارفمان کرد نمیتوانیم نه بگوییم یعنی ما هم ناآگاهیم و هم بیمهارت. درست است که خانواده اولین جایی است که اینها را به ما میآموزد و قبح دخانیات را درذهن ما میسازد، اما از هفت سالگی که پا به مدرسه میگذاریم تا 18 سالگی که لباس دانشآموزی را کنار میگذاریم، ذهنمان تحت تاثیر آموزشهای ضددخانیات قرار میگیردالبته اگر آموزشی باشد.
دکتر آذری پور می گوید: دانستن درباره دخانیات و عواقبش حق جمعیت دانشآموزی ماست، اما گویا عدهای فکر میکنند اگر به دانشآموز درباره دخانیات اطلاعات بدهیم، او حتما مصرف میکند، بیخبر از این که میتوان مدلی علمی داشت و برای هر گروه سنی با ادبیات مخصوص، فرهنگسازی کرد و آموزش داد.
نکتهای که این عضو کمیته کشوری مبارزه با دخانیات به آن اشاره میکند نیاز جامعه ماست، نیاز به آگاه شدن و دانستن، به رتق و فتق منطقی آسیبهای اجتماعی، به مورد توجه بودن جمعیت در معرض خطر و آسیب. اما کمکاری در این حوزه زیاد است، نه فقط در آموزش و پرورش که در همه نهادهای فرهنگساز، آنها که دائم جلسه میگذارند و قانون و آییننامه مینویسند، غافل از سیگارها و قلیانهایی که بیخ گوششان به نوجوانان و جوانان تعارف میشود.
قلیان بدتر از سیگار
افراد سیگاری که به طور معمول هشت تا 12 نخ سیگار در روز مصرف میکنند
به طورمتوسط با 40 تا 75 پک در عرض پنج تا هفت دقیقه حدود پنج دهم تا شش
دهم لیتر دود استنشاق میکنند، در حالی که مصرفکننده قلیان در هر وعده
مصرف که 20 تا 80 دقیقه طول میکشد، حدود 50 تا 200 پک میزند که هرپک
تقریبا حاوی نیم تا یک لیتر دود است.جام جم آنلاین