در همین راستا، باید رسانهها کمک کنند تا محدودیتها و آسیبهای متعدد این شبکهها به گوش خانوادهها و کودکان و نوجوانان برسد.
اگرچه گاه در همین شبکههای اجتماعی تلفن همراه مثل تلگرام، گروههای علمی و کانالهای تخصصی مفیدی هم شکل میگیرد، اما برای افراد زیر 18 سال، این موضوع چندان مصداق ندارد و فضای علمی بر فعالیتهای فضای مجازی آنها حاکم نیست.
تفریح، سرگرمی، دوستیابی و اتلاف وقت، معمولترین استفادههای اغلب نوجوانان از شبکههای اجتماعی است؛ شبکههایی که نظارت درست و دقیقی هم روی اثرات آنها اعمال نمیشود.
این روزها نفوذ شبکههای اجتماعی در بین خانوادهها و اعضای کودک و نوجوان آنها، روز به روز در حال افزایش است و در این میان، به نظر میرسد یک بخش عمده مشکل به این برمیگردد که ابزارهای اوقات فراغت برای کودکان و نوجوانان، جذابیتهای چندانی ندارد و سرگرمیهای متنوع، سالم و مفرح چندانی برای کودک و نوجوان فراهم نشده تا او بتواند اوقات فراغتش را در جایی غیر از فضای مجازی پر کند.
حتی بسیاری از مدارس ما هم جذابیت چندانی برای دانشآموزان ندارند و گاهی اوقات، دانشآموز از مدرسه بیزار و فراری میشود.
به همین دلیل نیز شاید بتوان یکی از عمده دلایل گرایش دانشآموزان به فضای مجازی را جذاب نبودن مدارس و فعالیتهای حین تحصیل عنوان کرد، در صورتی که اگر مدارس ما جذابیت بالایی داشته باشد، بیشک میزان وقتگذرانی دانشآموزان برای حضور در فضای مجازی کمتر خواهد شد.
اگر بخواهیم موضوع رااز بعد ریشهایتر هم تحلیل کنیم، باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از ما ایرانیها، افراد فردگرایی هستیم و تعامل مثبت و سازنده با گروه و اجتماع را بخوبی فرانگرفتهایم.
فرو رفتن در لاک فضای مجازی را هم باید حاصل این وضعیت دانست؛ وضعیتی که در آن هر کسی میخواهد در پیله تنهایی خودش، حکمفرما باشد و به جای حضور در جمعهای واقعی، ترجیح میدهد وقتش را در دنیای مجازی بگذراند.
دکتر محسن فرمهینیفراهانی - کارشناس علوم تربیتی