حوزه جوانان جزء معدود حوزههای اجرائی مهم دولت است که اگرچه یک وزارتخانه دوقلو و چندین مجموعه اجرائی دیگر را به شکل مستقیم و غیرمستقیم مسئول اجرای تعهداتی کردهاند، اما اوضاع جوانان رو به بهبود نمیرود و جوانان تغییری را در زندگی و نیازهای اصلی خود نمیبینند. ناامیدی از آیندهای که مشخص نیست، محدودیتهای مالی و اجتماعی و فرهنگی برای زندگی امروز که در آن هستیم، جوانان در قشرها و شرایط مختلف را دربرگرفته است.
محمدرضا رستمی، معاون ساماندهی جوانان وزارت ورزش و جوانان میگوید نهتنها چهار مجموعهای که به همراه وزارت ورزش در مورد جوانان بودجه دارند اعتبارات خود را در جایی دیگر هزینه میکنند، بلکه سایر ارگانهای مرتبط با جوانان، تعهدی به سیاستهای ستاد ساماندهی امور جوانان ندارند و در این شرایط نمیتوان به یاری این مجموعهها برای جوانان امیدی بست. آنچه میخوانید بخشی از گفتوگو با محمدرضا رستمی است.
میتوان گفت که جوانان هستند و همین هشت میلیارد تومان سهم حوزه جوانان از وزارت ورزش و جوانان؟
بودجه سال جاری هشت میلیارد تومان بوده است. برای سال ٩٥ پیشنهاد ٢٥٠
میلیارد تومان را دادیم اما با توجه به شرایط سخت دولت و درآمدهای نفتی که
هر روز هم کاهش مییابد قاعدتا بودجه انقباضیتر هم خواهد بود. پیشبینی ما
این است که رقم اعتبارات ما در مجلس دوبرابر شده و به ١٦ میلیارد تومان
برسد.
البته در این مدت مذاکرات متعددی با دولت و مجلس داشتیم و توافق شد اگر شرایط اقتصادی در سال آینده و پس از رفع تحریمها، دست دولت را در تخصیص اعتبارات باز بگذارد منابع بیشتری را در طول سال به حوزه جوانان اختصاص دهند. ما میدانیم که دولت و مجلس نسبت به اقدامات اجرائی در حوزه جوانان علاقهمند هستند و تمایل به کارهای بیشتر دارند و اگر دولت شرایط و امکان اختصاص بودجه بیشتر را داشته باشد، حتما مخالفتی نمیشود.
ما بارها این جمله را از مدیران اجرائی و اقتصادی شنیدهایم که مسئله جوانان فرابخشی است و اقدامات مرتبط با آنها حوزه کاری وزارتخانهها و سازمانهای زیادی است، آیا سهم آنها را هم در این محاسباتتان آوردهاید یا جداگانه محسوب میشوند؟
غیر از وزارتخانههای ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد اسلامی و علوم و نیز دو
سازمان تبلیغات اسلامی و صداوسیما که ردیف بودجه مشخصی برای ساماندهی امور
جوانان دارند، بقیه دستگاههای متولی، این ردیف اعتباری را ندارند و چون
این ردیف اعتباری وجود ندارد خود را ملزم و متعهد به اجرای سیاستها و
برنامههای مصوب هم نمیدانند.
به همین دلیل اگر امروز از سازمان میراث
فرهنگی و صنایع دستی بخواهید که از بحث گردشگری ارزانقیمت جوانان حمایت
کنند، بدون تردید با این پاسخ مواجه میشویم که ما اعتباری برای این
موضوعات نداریم یا اگر در حوزه کارآفرینی فرهنگی، هنری و مجازی که
مصوبه ستاد ساماندهی امور جوانان را دارد، مجموعهای را به وزارت فرهنگ و
ارشاد معرفی کنید، پس میفرستند و میگویند ما خودمان برنامههایی مفصل
داریم که جوانان هم بخشی از جامعه هدف آن هستند و در نتیجه کاری به این
برنامهها نداریم.
البته ما هم برای اصلاح این شرایط تصمیم داریم برای دو اولویت اشتغال و فراغت در سال ٩٥، برنامه ملی اشتغال و فراغت جوانان را در شورایعالی جوانان و هیأت دولت مطرح کنیم و مصوبه رسمی دولت را بگیریم تا از این به بعد ارگانهای متولی مستقیما با دستور رئیسجمهور مواجه شوند و موظف به پاسخگویی به رئیسجمهور باشند.
امیدوارم برنامه ملی مشارکت،
برنامه ملی فراغت و برنامه ملی اشتغال تا اردیبهشت سال آینده به شورایعالی
جوانان رفته و مصوبه لازم را اخذ کند و به عنوان یک برنامه تقسیم کار ملی
که همه دستگاههای دولتی در آن مسئولیت دارند، وظایف را مشخص کند. به این
ترتیب ارگانهای متولی برنامه عملیاتی سال ٩٥ خود را بر این اساس اجرائی
خواهند کرد و در صورت تحقق این هدف گام اساسی برداشته خواهد شد.
با این توصیف میتوان امیدوار بود که با رفع این مشکل قانونی اوضاع جوانان در سال ٩٥ بهتر خواهد شد؟
اولویت دولت در سال ٩٥ اشتغال است و اگر برنامه ملی اشتغال با جهتگیری
دقیق آماده شود، دستگاههای دولتی، متولی اجرا خواهند بود و ارزیابی من این
است که در سال آینده توفیق خوبی داریم.
در ذهن من اقدامات خاصی از این ارگانهای متولی که نامشان را بردید و ردیف
اعتباری هم برای جوانان دارند، وجود ندارد. میشود نمونههایی از این
اقدامات را مثال زد و گفت در چه حوزههایی اقدام شده است؟
یکی از مشکلاتی که در بودجههای دستگاههای دولتی از جمله این مجموعهها
وجود دارد، درنظرگرفتن ردیف اعتباری در یک حوزه و تخصیص آن برای اقدامات و
برنامههای دیگر است. معمولا این مجموعهها ترجیح میدهند در فصل بودجه
مبلغ قابل توجهی برای ساماندهی جوانان برای آنها گنجانده نشود اما مسئله
اینجاست که همان مبلغ جزئی اختصاصیافته را هم در چارچوب سیاستهای ستاد
ساماندهی جوانان اجرائی نمیکنند و به خواستههای دستگاهی خودشان اختصاص
مییابد.
البته تا سال ٩٠ برنامه و اعتباری بیرون از مجموعه جوانان وجود نداشت و از این تاریخ به بعد بود که برنامه و اعتباراتی را در نظر گرفتند و بهمرور تعداد دستگاههای متولی را هم بیشتر کردند و تا امروز به پنج مجموعه رسیده است. بههرصورت ما با این مشکل مواجه هستیم که چه دستگاههایی که ردیف اعتباری دارند و چه دستگاههایی که ردیف اعتباری ندارند، ارادهای برای پرداختن اختصاصی یا هماهنگشده به امور جوانان ندارند. معمولا مسئولان و متولیان این دستگاههای اجرائی این سؤال را تکرار میکنند که مگر جوانان چه تفاوتی با سایر گروههایی که ما برای آنها خدمات ارائه میکنیم، دارند؟
یا میگویند چرا باید برنامه و بودجه اختصاصی برای جوانان داشته باشیم؟ و به نظر من مانع و مشکل اصلی پیشنرفتن امورات جوانان در کشور همین تفکر است؛ مثلا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگویند ما فضای سینمایی ایجاد کردهایم، فیلم اکران میکنیم یا تئاتر به صحنه میبریم و همه اقشار ازجمله جوانان میتوانند از همه این اقدامات بهرهمند شوند. وزارت کار هم بهعنوان یکی از ارگانهای اصلی مسئول همین دیدگاه را دارد و میگوید ما برای همه ازجمله جوانان ایجاد اشتغال میکنیم.
به نظر من همين تردید و ایجاد سؤال مانع از پرداختن به موضوع میشود. در میان دستگاههای متولی مستقیم برای جوانان دو وزارتخانه آموزشوپرورش و علوم را داریم که تمام مشتریان و مخاطبان آنها به شکل تفکیکشده جوانان هستند اما مسئله اینجاست که اقدامات این دو مجموعه هم هماهنگ با سیاستهای شورایعالی جوانان نیست و اصلا برنامههای خود را در ستاد ساماندهی امور جوانان مطرح نکرده و نمیکنند.
با این تعریف شما، یعنی چه آنهایی که ردیف و مسئولیت مستقیم برای جوانان دارند و چه آنهایی که ردیف ندارند، با شما هماهنگ نیستند و هرکدام کار خودشان را میکنند و بودجه را هر جایی خودشان خواستند خرج میکنند.
بله، مسئله اینجاست که در میان این مجموعهها پاسخگویی هم به ما وجود ندارد؛ مثلا درباره صداوسیما اصلا جوابگویی نداریم و حتی در جلسات شورای هماهنگی حضور پيدا نميكنند؛ آنقدر نامه نوشتیم و اصرار کردیم تا نمایندهای در جلسه حضور داشته باشد. یک بار از معاونت صدا، خانمی حضور یافت که حتی یک کلمه هم صحبت نکرد و گویا برای رفع تکلیف آمده بود.
این روزها که موضوع برنامه ششم و نگرانی از تغییرات در آن مطرح است، آیا
میتوان به اصلاح شرایط به نفع جوانان امیدوار بود؟ یا حداقل منتظر بود که
در جریان این برنامه اهداف محقق شود؟
بعید میدانم و به نظر میرسد این شرایط نهتنها در پنج سال آینده بلکه در
سالهای متوالیتری ادامه مییابد؛ به نظر من مشکل بودجه و برنامه و ساختار
نیست و باید این مشکل را در نگاه خاص و گفتمان حاکم به مسئولان حوزه
جوانان دید. این گفتمان میگوید جوانان گروهی مثل سایر گروههای جامعه
هستند و نیازی به توجه خاص ندارند؛ مهمترین مسئله آنها ازدواج است و باید
هر چه بیشتر تشویق شوند تا بههرترتیبی ازدواج کنند و از این دوره عبور
کرده و وارد دوران میانسالی شوند. در این گفتمان این اعتقاد وجود دارد که
جوانان صلاح و خیر خودشان را نمیدانند و درعینحال آسیبزا و آسیبپذیر
هستند و اساسا به جوانان به شکل یکی از مشکلات جامعه نگاه میشود. به نظر
من این گفتمان، گفتمان تهدیدکنندهای برای جامعه جوان ایرانی است که باید
نسبت به وجود و مسلطبودن آن در میان مسئولان اذعان کرد. آسیبهای این
گفتمان و تصمیمات مبتنی بر آن هر روز در جامعه مشهود است و با وجود این
گفتمان حتی اگر همان ٢٠٠ میلیارد بودجه را هم به حوزه جوانان میدادند، باز
هم چون مسئله اصلی جوانان دیده نمیشود، کارساز نیست.
در این گفتمان فقط
میخواهند جوانان ازدواج کنند تا به مسائل اخلاقی و اجتماعی گرفتار نشوند و
مسئله نگاه و ایدئولوژی برای جوان، اشتغال و حتی هویت جوان اصلا مطرح
نیست. جوانان امروز دچار این سؤال هستند که «من چهکاره هستم؟» قبلا در
جامعه پاسخ به این سؤال با تمام ابعاد هویتی جوان همراه بود و ترکیب داشت و
هویت جوان با مثلا مهندسبودن در فلان شرکت شکل میگرفت، اما این «من
چهکاره هستم؟» امروز پاسخی ندارد و تا زمانی که پاسخی برای آن وجود نداشته
باشد، سرگردانی جوان ترمیم نمیشود.
این همان شرایطی است که امروز در جامعه شاهد هستیم و بسیاری از جوانان حتی با بهترین شغل و شرایط مالی باز هم ازدواج نمیکنند یا با همین تردید انتخاب اشتباه میکنند و اینگونه است که با موج انبوه طلاق در جامعه مواجه میشویم یا شاهد زندگیهای پرتنش و همراه با بسیاری از مسائل اجتماعی هستیم.
به نظر میرسد بهجای هر تلاشی برای بودجه و برنامه ابتدا باید چند سالی روی توسعه گفتمان درست و کاربردی و مورد توافق در حوزه جوانان کار کنیم و به این نتیجه برسیم که چه امری برای جوانان اولویت دارد و در ادامه گفتار و رفتار و برنامههایمان را به همان سمت جاری کنیم.شرق